سعدی افشار، آخرین بازمانده نسل سیاه بازی در ایران درگذشت
سعدیِ ستودنیِ نقش سایه ها
افتخار میکنم که در تمام این سالها عمله طرب بودهام و باعث خنداندن مردم شدهام. ناراحتی ندارد…”
جمله ای از سعدالله رحمت خواه معروف به سعدی افشار، بزرگ مرد ریز نقشی که همه هنردوستان او را سلطان سیاه ایران لقبش می دادند، سعدالله ،سعدی ستودنی نقش سایه ها و نقش های سیاه، هنرمندی که در رنج می زیست تا مردمان رنجدیده را بخنداند، هنرپیشه ای که همه عمر سیاهی را به چشم می دید و زکاوت و هوش و قدرت تحلیلش از اوضاع زمانه مانع از سکوت و خاموشی اش می شد، بازیگری که سال ها با خنداندن مردم در نقش سیاه در آخرین روزهای عمرش تنها ماند و بنا به وصیت خود در تنهایی و در منزل شخصی اش چشم از جهان فروبست.
متولد ۱۳۱۳ بود و از سن ۱۳ سالگی به هنر نمایش روی آورد. اول بار در تیرماه سال ۱۳۳۰ برروی صحنه تئاتر حاضر شد. او پس از طی مقدمات اولیه و آموزشهای لازم در نمایشی از گروه تئاتر اسماعیل مهرتاش بر صحنه حاصر شد و از آن روز به شکل حرفهای فعالیتهای خود را آغاز کرد.
افشار بخش بزرگی از آموخته های خود را مدیون سیاه بازانی همچون مهدی مصری، حسین یوسفی، ذبیح الله ماهری و رضا عربزاده است. وی پس از مدتی با تاسیس یک گروه تئاتر درسالن نصر تهران به تولید آثار سنتی و ایرانی پرداخت.او یکی از هنرپیشه هایی بود که در دهه پنجاه به دعوت “پیتربروک”کارگردان نامدار فرانسوی در جشن هنر شیراز شرکت و به اجرای سیاه بازی پرداخت.بروک در همان زمان به سعدی افشار لقب “چارلی چاپلین ایرانی ” را داد.
در سال ۸۸ وی بازیگر نمایش “قولنچ” به کارگردانی حسین بابایی بود. “فیس پوک” آخرین اثری بود که وی درمقام بازیگر و کارگردان درسالن غیرحرفه ای سینما تئاتر فردوسی تهران به صحنه برد. نمایش هایی چون بلورک و چشمه نوش (۱۳۴۵)بیژن و منیژه (۱۳۵۰)مسافرخانه ( ۱۳۶۵) مبارک در ژاپن( ۱۳۷۷) سعدی هملت می شود (۱۳۸۳)پینهدوز شهر ما (۱۳۸۳) جزو آثار برجسته سعدی افشار محسوب می شود.
افشار یک بار پس از انقلاب به دعوت مدیران ارشد تئاتر سولی فرانسه برای اجرای نمایشی روحوضی به پاریس دعوت شد ودر آن شهر به هنرنمایی پرداخت.
گفته می شود زنده یاد سعدی افشارآخرین بازمانده نسل سیاه بازی در ایران بود.او در گفتگویی پیش از مرگش درباره ادامه روند سیاه بازی و آموزش حرفه ای و دقیق آن به جوانان گفته بود:“از دید من سیاهبازی به کما رفته است. حالا دیگر کی بیدار شود خدا میداند. من که چشمم آب نمیخورد همه چیز دوباره به روزهای اول برگردد.”
این بازیگر بلند آوازه ایرانی روز جمعه ۳۰ فروردین ماه در پی بیماری ریوی و پوکی استخوان در منزل شخصیاش درگذشت.