آقای خامنه ای! الحسود لایسود

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

برادران، خواهران، آقای خامنه ای!

شرکت شما را در این کنفرانس معظم و محترم تبریک می گویم و آرزو می کنم قبل از اینکه یکی از صدها برادر یا خواهر تروریستی که این جا بودند، دچار خوداستشهادی شده و کلا انتفاضه را آسفالت نماید، این کنفرانس به خوبی و خوشی پایان پیدا کند.

 

آقای خامنه ای!

راستش را بخواهید من اول می خواستم پیامی را شخصا برای خودتان بفرستم، ولی دیدم که سرتان شلوغ است و دائم در پی حل مشکل فلسطین هستید، گفتم پیام را به همان محل بفرستم که زودتر به آن توجه کنید. وزیرخارجه محترم جمهوری اسلامی! می دانم که به هر حال وزیر خارجه فعلی که اصلا قد این حرف ها نیست، حالا که خودتان کار او و احمدی نژاد را انجام می دهید، موارد زیر را برادرانه تذکر می دهم.

بقول ضرب المثل معروف “ الحسود لایسود” من البته می فهمم این انگیزه عظیمی که در شماست چه معنی دارد، ولی جان من، به جان مجتبی تان، اصلا برای خودتان خوب نیست. آخر این چه کاری است که می کنید؟ آدم به نخست وزیر خودش که هشت سال از دستش دق کرده حسودی اش می شود؟ آدم معقول و بالغ به بهترین رفیق اش، گیریم که چهار تا پرچم قیچی کرد و چهار تا جاده آسفالت کرد و عده ای به او گفتند سردار سازندگی، حسودی اش می شود؟ آدم به خاتمی که رئیس جمهور همان مملکتی بود که شما رهبرش بودی، حسادت می کند؟ اگر قیافه نداشتی، اگر صدا نداشتی، اگر چهار تا شعر بلد نبودی، اگر لباس پوشیدن بلد نبودی، اگر خارج نرفته بودی، آدم می گفت بچه عقده دارد و حسودی اش می شود. این چه کاری است که تا خمینی  رفت، نه تنها موسوی را هل دادی لای باقالی ها، بلکه اصلا مقام نخست وزیری را حذف کردید؟ حالا هم چون نمی دانی با این رئیس جمهور چه کنی، به این فکر کردی که کلا ریاست جمهوری را بی خیال.

یا مثلا آن هاشمی، نشسته بود یک گوشه دلش خوش بود، هی ماکت برایش می آورند و یک مشت دکتر مهندس دوروبرش بودند، چی کارش داشتی؟ بالاخره سی سال کمک کرده بود، بی خیال، حداقل چهار دست و پا نشانده بودت سر صندلی رهبری، لااقل انگشت توی چشمش نمی کردی. حالا این سه تا را می دانم که مردم از خودت بیشتر دوست داشتند، بالاخره عقل مردم یا به چشم شان است، یا به گوش شان یا به فکرشان، در هر حال آنها یک جوری این کاره بودند. حالا این حسادت به محمود چه معنی دارد؟ این بدبخت بیچاره که نه مجتهد است و کتاب خوانده است که به سوادش حسادت کنی، نه قیافه دارد مثل خاتمی که به سلیقه و قیافه اش حسودی کنی، نه مدیریت می کند مثل هاشمی که به کارش حسادت کنی. خودت هی فرستادی اش رفت خارج، یک مشت مزخرفات علیه آمریکا و اسرائیل گفت، یک گروهی از خل و چل های دنیا هم شدند طرفدارش، حالا به این هم حسودی می کنی؟

آخر احمدی نژاد هم به قول آبادانی ها با آن فیس اش حسادت دارد؟ آدم اینقدر بی جنبه؟ یارو را برداشتی چوب توی … اش کردی که الا و بلا این نزدیکترین آدم به من است. مردم هم گفتند این یارو نزدیکترین، حتما از همه اوضاعش بدتر است، رفتند طرف موسوی که دورترین آدم بود، اگر دور تر از موسوی هم نامزد وجود داشت می رفتند سراغ او، حالا به چه چیزش حسودی می کنی؟ آدم احمدی نژاد را بیاورد توی سالن، دو سال قبل هم گفته باشد همین رئیس جمهور ما محبوب ترین شخصیت خاورمیانه است، بعد بزند توی سرش و خودش برود بالا عربی بلغور کند و خودش را لوس کند که مبادا یارو حرفی بزند و عده ای خواب آلوده برایش صلوات بفرستند.

 

مرد حسابی! آقای علی آقا!

شما دیگر 18 سالت شده، دیگر نباید از این کودک رفتاری ها بکنی. می خواهی احمدی نژاد را بگذاری کنار، بسیار خوب، جلوی مجلس را ول کن اوچ ثانیه طرف را می فرستند زباله دانی تاریخ که با هیچ طرح بازیافت زباله ای هم تا سی سال دیگر احیاء نشود. می خواهی دستگیرش کنی دستگیرش کن، یک چوب کردی در باسن آقا محمود، مشائی هم که قلپی رفت پائین از گلو، آن یکی معاونش هم معلوم نیست الآن کدام یک از خفاش شب های حاج آقا نقدی دارند کارش را می سازند. البته من که حالم از محمود و ایل و تبارش به هم می خورد، ولی به ما چه ربطی دارد، خودت به زور بطری و کهریزک مافوق، این آدم را به ماتحت مردم وارد کردی. حالا که جرو واجر و درب و داغان و حال خراب، ماندیم، تازه فهمیدی این دولت پپف است؟ این دولت مشکل دارد؟

 

آقای علی آقای خامنه ای!

آدم رفتاری نمی کند که همه مردم حال شان به هم بخورد. الآن عده ای جدی  طرفدار احمدی نژاد شدند فقط بخاطر اینکه فکر می کنند با تو مخالف است. آدم این همه بدبخت؟ این طرف که می دانست که انتخاب نمی شود، خودش گفته که آقا از من حمایت کرد چون از موسوی می ترسید، البته من به شما حق می دهم. معلوم است که موسوی یا خاتمی یا کروبی یا هر آدمی که شرافت داشت اگر روی کار می آمد، شما مجبور می شدی دم و دستگاه را جمع کنی و خودت را محدود کنی. ولی هنوز مانده بود ته گلو، بقول ایتالیایی ها انتقام غذایی است که هر چه سردتر بشود خوشمزه تر می شود، در یخچال را باز کردی بعد از بیست سال، تمام آن عقده ها را تلافی می کنی؟

 

آقای رئیس همایش سنگ پرانی!

من نمی خواستم حالا که با پول یامفت یک مشت گرگوری لانتوری را از اشرق و مشرق جمع کردی توی کنفرانس تهران، حال تان را اخذ کنم. دیروز دانشجوهای آلمانی برایت سرود امام خامنه ای خواندند، یاد فیلم پیروزی اراده افتادم. لامروت! الآن اوضاع ایران و دنیا چنان با همت سرکار عالی و دیوانه های القاعده و جهاد اسلامی و حزب الله به هم ریخته که اگر نیم میلیون یورو بدهی، که مطمئنا صد برابر این پول را خرج جمع کردن این کیف زنان و مسخره های تروریست دنیا کردی، گروه کر اتریش هم برایت سرود “ خمینی ای امام” را با تغییرات می خواند. مگر نمی دانی که مجاهدین خلق برای هر نفر زردپوش صد دلار پول خرج می کنند و به آنها غذا و هتل هم می دهند. شما برای چی بازار را خراب می کنی و نرخ بالا می بری؟ ساندیس خوری یک موضوع بین المللی است و نرخ دارد. دهاتی بازی در نیار مثل احمدی نژاد مشنگ برای ملوان های انگلیسی برداری کت شلوار با رنگ پارچه جواد بدوزی که آخرش برگردند شهرشان مسخره ات کنند؟.

واقعیتش را بخواهی اصلا دلم نمی خواست قضیه جدی بشود، مدتی است که فکر می کنم خودت کاری کردی که دیگر در مورد ایران یا باید گریه کرد یا قهقهه زد، جای بحث ندارد. ولی می خواهم حالا که داری یک جایی می روی می نشینی که اطلاعات مناسب در مورد آن نداری، چند مورد را به اطلاع ات برسانم:

اول: فلسطین را قرار است از اسرائیل بگیرند و بدهند به فلسطینی ها نه به شما. برگشتی جلوی خالد مشعل گفتی” ابومازن خیانت می کند”، آنها هم جلوی چشمت می گویند” ابومازن کار بزرگی می کند.” چند بار باید مثل قضیه مصر حرف بزنی بزنند توی دهانت؟ آدم دهان که می خواهد باز کند، کلمه هایش را می شمارد، زرتی صادر نمی کند که.

دوم: در مورد بیداری اسلامی، مردم خاورمیانه و آفریقا دارند با حمایت دنیای غرب و آمریکا و فشارهای جهانی از دست کسانی مثل شما فرار می کنند که آزاد بشوند، نه اینکه از دست دیکتاتور باشعوری مثل بن علی و مبارک دربیایند و سراغ دیکتاتور حقیری مثل احمدی نژاد و خامنه ای بروند. هی می گوئی بیداری اسلامی، اولا اسلامی نیست، ثانیا اگر بیدار شوند اول می زنند توی سر خودت.

سوم: همین امروز خواندم که کلا سه تا کشور با عضویت فلسطین در سازمان ملل مخالف اند، یکی اسرائیل است، یکی آمریکاست و یکی ایران. نه محمود عباس، نه خالد مشعل، نه اسماعیل هنیه که خودشان فلسطینی هستند هیچ کدام نظرات شما را در مورد فلسطین تائید نکردند، فقط ناتانیاهو تائید کرد. البته ببین، تهش همین است. ممکن است تو بخاطر اینکه نمی دانستی این کار را کردی، ولی واقعیت این است که در جهان واقع ما باید همه مواضع مان با اسرائیل یکی باشد. چون ما با اسرائیل مشکل نداریم، اصلا ما ربطی به اسرائیل نداریم، تمام مواضع سیاسی ما در جهان شبیه اسرائیل است، بهترین دوستان ایران هم آنجا هستند، دو دلیل بگوئید که چرا ما با اسرائیل دشمنیم؟ ما بخاطر فلسطینی ها و لبنانی ها و عرب ها با اسرائیل دشمنیم، خود آنها با هم مشکل ندارند و با هم توافق کردند، ما هی این وسط دخالت می کنیم.

چهارم: من نمی فهمم اگر آمریکا دارد از بین می رود ما چرا اینقدر زور باید بزنیم تا با آن رابطه برقرار کنیم، و اگر می خواهیم با آن رابطه برقرار کنیم، نباید به آنها این همه فحش بدهیم. بالاخره هر کاری یک قاعده ای دارد.

پنجم: من هر کاری می کنم معنی رابطه ایران و ترکیه را نمی فهمم. ترکیه کشوری است که جریان فتنه دوست دارد که اگر پیروز شد، در آینده کمابیش شبیه آن بشود. یعنی یک کشور مسلمان نشین سکولار که ممکن است زن رئیس جمهورش روسری بگذارد، ممکن است زن رئیس جمهورش رقاص باشد. مهدوی کنی در سیاست جهانی مثل عربستان است، خاتمی مثل ترکیه. در سیاست خارجی دارید از دست مهدوی کنی فرار می کنید می روید توی بغل خاتمی، در سیاست داخلی از دست خاتمی فرار می کنید می روید توی بغل مهدوی. بالاخره کدام؟

ششم: من معنی رابطه با ملت ها را نمی فهمم. احتمالا شما می خواهید با ملت های اروپا و آمریکا ارتباط برقرار کنید تا علیه دولت های آنها شورش راه بیاندازید، در حالی که اکثر کشورهای اروپایی نماینده مردم شان هستند، حتی اگر نباشند هم دو سال بعد عوض شان می کنند. آن مردمی که تحت فشار هستند، در جهان همان هایی هستند که شما به دولت های شان کمک می کنید و با آنها ارتباط دارید. تقریبا تمام اعضای حاضر در همایش انتفاضه همان هایی هستند که اگر بروند وسط خیابان های کشورشان، مردم شان تکه تکه شان می کنند. خود شما هم اگر بروید در آن کشورها و بخواهید با مردم آنها حرف بزنید، پدرتان را درمی آورند. آدم که برای برقراری ارتباط با ملت های آمریکا و اروپا، سراغ رهبران دولت های آفریقا و آسیا نمی رود، آن هم همان هایی که در حال سقوط اند یا در بهترین حالت به عنوان جنایتکار جنگی تحت تعقیب.

هفتم: یک بار شنیدم که به این جمله اعتقاد زیادی داری که “ چراغ دروغ بی فروغ است.” حتما این اعتقاد هم مال زمان پیپ کشیدن و رمان خواندن است. الآن اکثر کسانی که از مواضع سیاسی جمهوری اسلامی خوششان می آید، به این دلیل است که فکر می کنند واقعیت دارد، در حالی که واقعیت ندارد. آقای احمدی نژاد و مسوولان کشور یک دروغ هایی درباره ایران می گویند، که یک گروهی در دنیا از آن خوششان می آید. مثلا اینکه ایران با آمریکا دشمن است. این آمریکا کلا در بیست سال گذشته دو کار کرده که خیلی از مردم دنیا با آن مشکل دارند، یکی حمله به عراق بود و دیگری حمله به افغانستان، در هر دو کار هم شما شریک اصلی و همکار آنها بودید. حالا بنشین فکر کن چرا محبوبیت ایران دائم در دنیا کم می شود؟ خوب همین است، وقتی آقای احمدی نژاد می شود مظهر مدیریت پاک در جهان اسلام و دولتش دزدترین دولت تاریخ از کار درمی آید، مردم دنیا باید چی را باور کنند؟ وقتی شما به اسرائیل فحش می دهی اسرائیل از شما تشکر می کند، مردم دنیا چی را باید باور کنند، وقتی اراذل و اوباش انگلیس به خیابان می ریزند و مردم لندن می بینند که یک مشت مست دیوانه از مغازه ها دزدی می کنند، نماینده شما برایشان دست می زند و دل می سوزاند، مردم دنیا باید چی را باور کنند؟ وقتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی چند ماه است که زندانی هستند و احمدی نژاد پررو پررو توی چشم خبرنگار خیره می شود و می گوید موسوی و کروبی آزاد هستند، مردم دنیا باید چی را باور کنند؟ فکر می کنید چون چهار تا کور و کچل با پول نفت می آیند سر قبر امام عکس یادگاری می گیرند، و بعد می روند در کشور خودشان به ریش حضرتعالی می خندند، مردم جهان پشت سر حضرتعالی ایستاده اند و آن همه چپ زیر علم راست شده شما سینه می زنند.

هشتم: البته که اکبر هاشمی رفسنجانی حقش است که باید به دخترش فحش بدهند و پسرش آواره لامکان باشد، چشمش کور دنده اش نرم. وقتی برگشت توی تلویزیون گفت خانواده من از همان اول مرفه بودند و ما زمین داریم و با پول آن زندگی می کنیم، باید حساب این روزها را می کرد. بعد از چهل سال گدایی راه شاه عبدالعظیم را فراموش کرده بود، مرد حسابی! عامه مردم ایران خوششان می آید کسی مثل احمدی نژاد بیاید جلوی دوربین و بگوید من یک پژو دارم که 27 ساله است و یک خانه در جنوب شهر، خودم هم نوکرم و پدرم هم آهنگر بود، مادرم هم رخت می شست. حالا اگر شش بار این آقای شبه محترم اره و عوره شمسی کوره، هر چه خاله خانباجی فامیل را بردارد ببرد سازمان ملل، کسی با او مشکل ندارد. اگر دولتش فقط در یک مورد به اندازه همه دارایی شاه، اختلاس کند، کسی مشکل ندارد. خاتمی هم اشتباه کرد. هی عبای شکلاتی پوشید، هی عینک خوشگل زد، یادش رفت که مدیر سیاسی در این مملکت باید شارلاتان باشد، باید دروغگو باشد، باید جلوی مردم گردنش را کج کند و مثل گداهای شاه عبدالعظیم بگوید من که بدن علیلی دارم، از مال دنیا هیچ ندارم، فقط همچون آفتاب می درخشم، همچون مهتاب تتق می زنم. بعد هم آن یکی مردک ادب فراموش کرده ناعادل برگردد قصه ببافد که آقا دائما سوء تغذیه دارد. نه که بگویم مردم این حرف ها را باور می کنند، خوشبختانه عوام دائم نقش شان در سرنوشت کشور کمتر می شود، ولی با این همه دروغ و فریب و ریا می خواهید چه کنید؟

 

آقای خامنه ای!

از یک طرف ناراحتم که چرا قدرت در دست شما قبضه شده و از طرف دیگر خوشحالم که کارتان آسان شده است. تمام دیکتاتورهای دنیا خودشان تنهایی و سقوط شان را  انتخاب می کنند. شما هم همینطور. کاش بقول میرحسین موسوی زمانی که همه چیز آشکار می شود و مجبور می شوید همه چیز را لطمه کنید، ایران بیش از این ویران نشود، اگر چه نمی دانم بیش از این هم ممکن است؟