رابرت اف ورث
انتظار می رفت به دنبال فراخوان اعتراض گسترده خیابانی در سی و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی، بسیاری از مخالفان پا به خیابان ها بگذارند. اما در عوض، این روز سبب شد مخالفان به انتقاد از خود بپردازند. به دلیل بازداشت، ارعاب ها و کنترل جمعیت، حضور خیابانی مخالفان تا حد نا امید کننده ای کوچک بود.
تظاهرات این روز، تحت الشعاع اخبار برنامه هسته ای ایران از زبان محمود احمدی نژاد نیز قرار گرفت.
اکنون معترضان به بررسی مجدد شیوه ها و تلاش برای یافتن یک تاکتیک کارآمد جهت ادامه جنبش خود روی آورده اند؛ جنبشی که هشت ماه پیش و به دنبال انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری در کشور سر برآورد.
یک خانم 26 ساله تهرانی که در تظاهرات پنجشنبه و بسیاری از تظاهرات قبلی حضور داشت و خود را سونیا معرفی کرد، گفت: “من فکر می کنم این عدم موفقیت سبب به راه افتادن مناظرات و تحلیل های کارشناسانه ای شد که نیاز به انجام آن از مدت ها پیش احساس می شد. به نظر می رسید بسیاری از مردم از سرکوب وحشیانه و ادامه حضور در خیابان ها خسته شده بودند.”
بسیاری از مخالفان به این نتیجه رسیده اند که فقدان یک رهبری شفاف و اتکا به افراد خارج کشور با استفاده از اینترنت، باعث عقب رانده شدن آنها شده است. هر دو عامل در زیر سایه سرکوب وحشیانه دولت در تابستان و پائیز گذشته، سبب شد جنبش به عقب رانده شود.
یک وبلاگنویس ناشناس در مطلبی تحت عنوان “درس هائی از 22 بهمن” نوشت: “یک جنبش اعتراضی بدون رهبری مناسب، اصلاً جنبش نیست. چیزی بیشتر از یک شورش خیابانی نیست؛ شورشی که خیلی زود تر از تصور همگان، قابل سرکوب است.”
هرچند کسانی نظیر میر حسین موسوی، نامزد سابق انتخابات ریاست جمهوری، و مهدی کروبی به عنوان رهبران مخالف شناخته می شوند، اما ثابت شده است که توانائی آنها در سازماندهی اعتراضات محدود است و اعتبار آنها در میان تظاهرکنندگان جوان چندان نیست. معترضان جوان معتقدند رهبرانشان از جسارت کافی برخوردار نیستند. در همین حال، بسیاری از چهره های شاخص بازداشت شده اند.
تالارهای گفتگوی اینترنتی ایران ظرف چند روز گذشته، به محل طرح این سؤال تبدیل شده که اکنون چگونه باید به جلو حرکت کرد؟ برخی می گویند شکست درسی آموزنده بوده و مشوقی برای پختگی و ایجاد نظم در جنبش محسوب می شود.
یکی از اصلی ترین نکات مورد انتقاد، طرحی بود که پنجشنبه گذشته تحت عنوان اسب تراوا، به طور وسیعی در اینترنت منتشر شده بود. قرار بر این بود که معترضان نظیر محافظه کاران لباس بپوشند تا امکان ورود به محل تجمع طرفداران دولت را داشته باشند و سپس با عوض کردن لباس های خود به رنگ سبز، سمبل مخالفان، به اعتراض دست بزنند.
اما عکس این نقشه اتفاق افتاد. به گفته شاهدان، لباس شخصی ها ی طرفدار دولت قادر به شناسائی معترضان احتمالی و ساکت کردن فوری آنها شده بودند.
علیرضا رضائی وبلاگنویس مشهور ایرانی می نویسد: “سبزهای تهران کجا بودند؟” وی سه پاسخ پیشنهاد کرد: “1- سرگرم خواندن نقشه اسب تراوا در اینترنت بودند. 2- مشغول یاد گرفتن نحوه اجرای این نقشه از روی یوتیوب بودند. 3- بعدازظهر مشغول چت اینترنتی بودند تا بدانند محل قرار فردا صبح کجاست.”
بسیاری از مردم نیز چهره های مخالف در خارج کشور را مسؤول این رویداد می دانند. آنها می گویند چهره های خارج با شرایط موجود در کشور آشنا نیستند و یک سناریوی غیرواقعگرایانه طراحی کردند. یکی از روزنامه نگاران ساکن ایالات متحده، محسن سازگارا، گفته بود پنجشنبه گذشته سبب موازنه قدرت و باز شدن راه برای “اقدام نهائی” در برابر دولت می شود. اظهارات وی در حجم گسترده ای در اینترنت منتشر شده بود.
آرش سیگارچی وبلاگنویس دیگر ایرانی، درباره چهره های خارج از کشور می نویسد: “به نظر من، از عاشورا تا به امروز، آنها فقط انتظارات جنبش سبز را بالا بردند.”
در این میان، برخی نیز سعی می کنند نگاه مثبتی به این روز داشته باشند. آنها می گویند هرچند پنجشنبه یک روز کاملاً دلسرد کننده برای مخالفان بود، اما برای دولت نیز پیروزی به همراه نداشت. علیرغم ادعای مقامات ایران مبنی بر حضور 50 میلیون نفر در جشن های سالگرد انقلاب، حضور واقعی مردم بسیار کمتر از سال های پیشین بود. این رویداد درحالی رخ داده که دولت مشوق هایی را برای حضورمردم در راهپیمائی درنظر گرفته بود.
از طرف دیگر، علیرغم تمام تلاش های نیروی انتظامی برای بررسی هویت افراد و کنترل محدوده سخنرانی محمود احمدی نژاد، هنوز صدای شعار “مرگ بر دیکتاتور” از آنجا به گوش می رسید.
برخی معترضان می گویند افول تدریجی نا آرامی های حاصل از انتخاب بحث انگیز احمدی نژاد در خردادماه گذشته، و ورود جنبش به فاز جدیدی از مخالفت ها، خصوصاً با تمرکز بر روی جنبه های اجتماعی و اقتصادی، اجتناب ناپذیر است.
با این حال، قدم بعدی هنوز مشخص نیست.
مهرزاد بروجردی کارشناس مسائل ایران و مسؤول برنامه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه سیراکیوز می گوید: “این نقطه ای حساس برای جنبش سبز است. مشاهده می کنید که برخی از مردم ناامید می شوند و برخی نیز دیگران را مقصر می خوانند. اما سؤال بسیار مهم این است که: گام بعدی چیست؟”
منبع: نیویورک تایمز- 14 فوریه 2010