نقش و جایگاه هاشمی رفسنجانی در ساخت سیاسی جمهوری اسلامی چند سالی است روندی نزولی را میپیماید. این وضع پس از انتخابات پرمسئله و ابهام سال 1388 تشدید شده است؛ چنانکه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست مجلس خبرگان رهبری و نیز مجموعهی فرهنگی-اجتماعی عریض و طویلی را که بنیان نهاده بود (دانشگاه آزاد اسلامی) از دست داد.
با کنار رفتن حسن روحانی از صدر هیأت مذاکره کننده با غرب در موضوع انرژی هستهای، یکی از آخرین و معدود حوزههایی که برای اثرگذاری هاشمی رفسنجانی باقی مانده بود (سیاست خارجی و بهطور مشخص انرژی اتمی) نیز منتفی شد.
با وجود تمام اینها، “هاشمی” چنانکه رهبر فقید جمهوری اسلامی توصیف کرده، “هاشمی است”. وی در مناسبات سیاسی جمهوری اسلامی بهگونهای محسوس قابل صرفنظر کردن نیست.
بهواسطهی نقش موثرش در جنبش انقلابی و همراهی با آیتالله خمینی در مبارزه با رژیم شاهنشاهی، و بعدتر، حضور ویژه و مستمرش در حاکمیت جمهوری اسلامی و مرکز ثقل قدرت، هاشمی رفسنجانی به یکی از صاحب منصبان دارای روابط گسترده مبدل شده است.
صرفنظر از امکانات و پتانسیلی که مجمع تشخیص مصلحت نظام برایش فراهم میآورد (از ارزیابیها و پژوهشهای کارشناسان گوناگون در حوزههای مختلف تا دادههای سیاسی-امنیتی)، وی همچنان در طیفی از سپاه پاسداران (رگهی مانده از دههی 60 و نیمه نخست دههی 70) و نیز در بخشی از دستگاه اطلاعاتی-امنیتی و بوروکراتهای ارشد جمهوری اسلامی (کارشناسان و وابستگان بجا مانده از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی 1368 تا 1376)، واجد نفوذ و محبوبیت است.
اجمالا آنکه هرچند اثرگذاری هاشمی رفسنجانی بر روندهای مسلط در جمهوری اسلامی به شکلی معنادار –بهویژه در عرصه مناسباتاش با رهبر جمهوری اسلامی- تقلیل یافته، اما وی همچنان فردی مطلع و واقعبین و بهروز در ساختار سیاسی قدرت در ایران محسوب میشود؛ و از همین زاویه، ملاحظات و ارزیابیهایش قابل تأمل است.
نگاه هاشمی به دور جدید مذاکرات ایران-غرب
هفتهی گذشته هاشمی رفسنجانی در گفتوگویی مهم با روزنامه جمهوری اسلامی دربارهی دور جدید مذاکرات تهران و غرب اظهار داشت: “در مورد مذاکرات بغداد بعد از استانبول با اظهاراتی که ایرانیها و غربیها کردند، خوشبینی کاذبی درست شد. هم ما میخواستیم در داخل کشورمان امیدی پیدا بشود و هم غربیها نیاز دارند بهخاطر مشکلات فراوان اقتصادی که دارند نیاز به آن صحبتها داشتند. لذا هر دو تلاش کردند که بگویند فضا فضای مثبتی است و امید ایجاد کنند. اما در بغداد معلوم شد اینطوری نیست… آنها با حربه تحریم پیش میآیند و میگویند ما با تحریم توانستهایم ایران را به نرمش در مذاکرات بکشانیم.”
این جملات را شاید بتوان مهمترین بخش سخنان/ارزیابی هاشمی دانست.
رییس مجمع تشیخص مصلحت نظام جمهوری اسلامی، تبیینی بیتعارف ارائه میکند: “الان آمریکائیها از موضع تحریم و فشار میخواهند کار بکنند. در مذاکره هم آنها دست بالا دارند. تحریمها را کردهاند. فشارها را بر ما آوردهاند. تحریمهای سازمان ملل را اعمال کردهاند. حالا وقتی مینشینیم برای مذاکره میگویند شما این کار را بکنید تا ما تحریمها را کم کنیم. این که مذاکره نیست!”
وی حتی درباره تغییر رئیس جمهور فرانسه و تاثیرش بر مناسبات جمهوری اسلامی و غرب، دیدگاهی متفاوت با برخی خوشبینیها در ایران، ابراز میکند: “این جابهجا شدنها در اروپا را نمیشود گفت که سرنوشتها را عوض میکند. همین آقای اولاند که به پیروزی رسیده در عمل به بسیاری از سیاستهای سرمایهداران پایبند است، منجمله درباره ایران.”
صرفنظر از داوری در مورد میزان “واقعبینی” در سخنان هاشمی رفسنجانی، آنچه مبتنی بر مقدمهی ابتدای نوشتار میتوان گفت، همین ارزیابی او از رویداد مهم اخیر است. هاشمی رفسنجانی بهقدر لازم از تنگناها، موانع، و چالشهای موجود بر سر راه نیل به توافق در مذاکره ایران و غرب (ازجمله نسبتی که واشنگتن با تهران برقرار میکند) مطلع است. او همچنین با توجه به سابقهی همکاری و آشناییاش با آیتالله خامنهای از ویژگیهای روانشناختی و خصوصیات مدیریتی رهبر جمهوری اسلامی و سیاستها و ملاحظات وی، بهقدری که باید، اطلاع دارد. افزون بر اینها هاشمی رفسنجانی از نقش باندهای موثر در بلوک قدرت و بهویژه تاثیرگذاری جریان نظامی-امنیتی-رانتی در سیاستگذاریهای کلان با خبر است. از همین منظر، بهگونهای صریح و بیتعارف، در برابر موج خوشبینی تزریق شده در فضای اجتماعی کشور با استفاده از صداوسیما، نظری به تمامی متفاوت ابراز میکند.
دیدگاه وی را از زاویهای دیگر، محمود احمدینژاد، مورد تأیید غیرمستقیم قرار داده است. رییس دولت برآمده از انتخابات پرمسئله و مناقشهی سال 1388 هفتهی گذشته در مصاحبهاش با “فرانس 24”، در مورد مذاکرات اخیر (بغداد) اظهار داشت: “از این نشست انتظار معجزه نداریم.” وی به عنصری مهم و مفقود در گفتوگوهای طرفین (جمهوی اسلامی و غرب) اشاره کرد: “بیاعتمادی دوسویه است و هرگز یکطرفه نبوده است.”
این نگاه درحالی آشکارا تبیین میشود که چند روز پیش برخی سایتهای خبری نزدیک به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام (ازجمله بازتاب)، در توصیف عکسی از “لبخند” احمدینژاد به هاشمی رفسنجانی در جلسه مجمع، به یک خبر قابل تأمل اشاره کردند؛ “بازتاب” به نقل از “یکی از حاضران در جلسه مجمع تشخیص مصلحت” نوشت: “زمانی که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی مشغول ارائه گزارشی از موفقیت و دستاوردهای مذاکرات استانبول بود، آیتالله هاشمی رفسنجانی از دکتر احمدینژاد سئوال کرد، آیا سخنان جلیلی را درباره موفقیت و دستاوردهای مذاکرات قبول دارد که احمدی نژاد با لبخند نظر منفی خود را نسبت به این صحبتها اظهار کرد و از تایید سخنان جلیلی امتناع ورزید…”
دور جدید مذاکره تهران و غرب درحالی دو هفتهی دیگر در روسیه پی گرفته خواهد شد که برخی مولفهها و رویدادها ازجمله:
-تشدید بحران در سوریه (مهمترین همراه منطقهای جمهوری اسلامی)، و تداوم شکاف و اختلاف نظر میان دولتهای بزرگ خارجی در مورد تداوم دولت اقتدارگرا و سرکوبگر اسد؛
-انتخابات آتی ریاست جمهوری در ایالات متحده؛
-اختلاف نظر میان باندهای قدرت در جمهوری اسلامی در مورد چگونگی تداوم و مدیریت مذاکره؛
-تداوم و تشدید تحریمها و تهدیدها و فشارهای غرب و جامعه جهانی علیه ایران (این اظهارنظر دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، در سفر روز گذشتهاش به اسرائیل، جدیدترین شاهد است: “اگر پیشرفتی در مذاکرات مسکو صورت نگیرد، بدون تردید به فشارهایمان به ایران ادامه خواهیم داد.”)؛
- و پابرجا ماندن عنصر “عدم اعتماد” متقابل؛
چشماندازهای کوتاهمدت و میانمدت توافق را چنانکه هاشمی رفسنجانی ارزیابی کرده از مدار “خوشبینی” دور میکند.