زمانی برای گفتگو

نویسنده

مایکل بویل

به نظر می رسد روح نویل چمبرلین بر سیاست های معاصر آمریکا سایه افکنده است. سناتور جان مک کین در سخنرانی خود در شیکاگو، به سناتور باراک اوباما به دلیل تمایل به مذاکره با ایران و سایر کشورهای به اصطلاح متخاصم، برچسب “بی تجربگی وقضاوت ناشیانه” زد.


جرج بوش نیز هفته پیش ضمن سخنرانی در اسرائیل، کسانی که وارد تعامل با ایران شوند رابه اندازه کسانی که فکر می کردند می شود آدولف هیتلر را به نوعی تعدیل کرد، ابله خواند. در نگاه بوش و مک کین هرگونه تلاشی برای آغاز مذاکرات اساسی با کشورهای متخاصم نظیر ایران و کره شمالی و یا سازمان های تروریستی نظیر حماس، همردیف صلح کردن با نیروهای شیطانی تلقی می شود.

از نظر اصول، اقداماتی از این دست برای لوث کردن دموکرات ها معمول است. جمهوری خواهان که فاقد چشم انداز و تدارکات لازم هستند سعی دارند طرف مقابل را به مذاکره با دیکتاتور ها متهم سازند. منطق سیاسی که پشت چنین اتهاماتی وجود دارد تهمت علیه اوباما (و در نگاه کلی تر دموکرات ها) مبنی بر ضعف در مبحث امنیت ملی است، تا بار دیگر انتخاباتی در سایه ترس برگزار شود و به پیروزی حزب کهنه کار جمهوری خواه منجرشود. برای همین است که مک کین اصرار دارد حماس از اوباما پشتیبانی کرده است، البته این درست نیست اما تنها امیدش این است که وجهه اوباما تا جایی لوث شود که تعداد زیادی از آمریکایی ها این سخنان را باور کنند.

در پس زمینه اتهامات عمومی که از سوی جمهوری خواهان مطرح می شود، این خلاء فکری که اصولاً گفتگو با دشمن به چه معنایی است، به چشم می خورد. در نگاه اول، خط فکری بوش- مک کین تصور می کند گفتگو با کیم یونگ ایل کره شمالی یا محمود احمدی نژاد ایران به آلوده شدن دامان ایالات متحده خواهد انجامید. این در حالی است که جیمز بیکر، وزیر خارجه سابق این کشور در قالب گروه مطالعه عراق، به رییس جمهور گوشزد کرده بود که دیپلماسی شامل گفتگو با دشمن، و نه فقط مذاکره با دوستان، نیز هست. اگرهیچ مذاکره ای میان کشورهای در حال مناقشه صورت نمی گرفت، ارزشی به مذاکره داده نمی شد. برای کنار آمدن با چنین کمال طلب هایی، که گفتگو با دشمنان خود را آلودگی می داند، باید گوشزد کرد، رونالد ریگان هم به عنوان قهرمان همین کاخ سفید و سمبل محافظه کاران مترقی آمریکا به گفتگو با امپراطوری شیطانی اتحاد جماهیر شوروی آلوده شده است.

پذیرفتن مذاکره به عنوان یک اصل اساسی، به این معنا نیست که ایالات متحده راه بیفتد و بدون هیچ شرطی با یک یک دشمنانش به مذاکره بنشیند. باز کردن راه مذاکره رسمی و مستقیم با یک کشور، امر ظریفی است و نیازمند سطحی از اعتبار و مشروعیت در طرف مقابل است. هیچ رئیس جمهور آمریکایی مایل نیست اعتبارخود را در یک دیدار مستقیم رئیس جمهور- رئیس جمهور، برای شخصیت زننده ای نظیر احمدی نژاد، که اخیراً اسرائیل را «جسد متعفن» نامیده، خرج کند. اما رهبران می آیند و می روند و این ساده لوحانه است که فکر کنیم رهبر بعدی ایران هم به اندازه احمدی نژاد از نظر سیاسی زهرآگین است. رده بندی کلی یک کشوربه عنوان دشمن، کاری که بوش و مک کین انجام می دهند، باعث می شود تشویق تغییرات سیاسی داخلی کشورهایی نظیر ایران دشوارتر شده و در نهایت توانایی آمریکا را در رویارویی با چنین حکومت هایی در کوتاه مدت ناکارآمد سازد.

نکته دیگر اینکه تمایل به انجام مذاکرات با دشمن به این معنی نیست که یک رئیس جمهور دموکرات خود را درگیر مذاکرات علنی و بدون حساب و کتاب با دشمنانش نماید. یک رئیس جمهور خردمند دموکرات، بدون برقراری زمینه کاری مناسب و اطمینان از عدم بروز اتفاقات ناگوار، هرگز رو در روی یک رهبر متخاصم نخواهد نشست. از آن گذشته، هیچ رئیس جمهور آمریکایی بدون گرفتن تعدادی امتیاز سیاسی قبل از هرگونه تماسی، به دیدار با ایران یا کره شمالی راضی نخواهد شد. تصویری که مفسران جمهوری خواه از کلینتون یا اوباما نمایش می دهند و آن اینکه به محض رییس جمهور شدن بدون حساب با کیم یونگ ایل وارد مذاکره بی قید و شرط می شوند، یا دروغ است و یا حماقت آمیز.

دست آخر اینکه گفتگو با دشمنان به معنای جواب مثبت به همه خواسته های آنان نیست. ایالات متحده احتمالاً از عهده مبادلات مستقیم و اساسی با رژیم های متخاصمی که منافع مشترکی با آنها دارد، بدون حتی برقراری مناسبات کامل دیپلماتیک یا تایید رسمی آنها برخواهد آمد. برای مثال ایالات متحده همین حالا هم در عراق وارد گفتکو با ایران شده و نیز با کره شمالی درباره تسلیحات هسته ای به چانه زنی مشغول است؛ این درحالی است که ایالات متحده و کره شمالی از نظر کلی در حال جنگ هستند. اسرائیل و سوریه هم امروز اعلام کردند که مشغول گفتگو شده اند. اینطور نیست که همه رهبران یا گروه های رو در رو با ایالات متحده موجوداتی نظیر هیتلر هستند و بعد از اجابت خواسته شان، با تقاضاهای بیشتر باز می گردند. بعضی از آنها مایل به برقراری گفتگوهای اساسی و تعدیل کردن خواسته هایشان هستند. این به شرطی است که ایالات متحده از سخنان سفت و سخت خود دست بردارد و با تمامی توان دیپلماتیک خود به پای میز مذاکره بیاید.

منبع: گاردین – 21 مه