نمایش اقتدار

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

نمایش اقتدار “نظام مقدس” که از 22  بهمن شروع شده، ادامه دارد. در رویدادهای هفته اول اسفند 1388 اشتیاق برای برخ کشیدن قدرت نظام و بازگرداندن شرایط به قبل از کودتای انتخاباتی شعله می کشد.

سرلشگر بسیجی سیدحسن فیروز آبادی، دو روز پیشتر از 22 بهمن گفته بود: “میلیون‌ها انسان انقلابی و ایثارگر در راهپیمایی 22 بهمن امسال با اثرگذاری حداکثری حاضر خواهند شد”  و آرزوی  کودتاچیان را بر زبانش جاری شده بود: “ان‌شاءالله بعد از 22 بهمن برگردیم به حال و هوای قبل از انتخابات…”

تنها مقام امنیتی دنیا که سردبیر یک روزنامه است، دقیقا رقم راهپیمایان را تعیین کرده بود. حسین شریعتمداری پیشاپیش می دانست 50 میلیون نفر در خیابانها حاضر خواهند شد. همین هم شد. حماسه 50 میلیونی شکل گرفت. جنبش سبز دود شد و به هوا رفت. با سخنرانی پیروزی رهبر جمهوری اسلامی و “اتمام حجت” چند باره اش، “ماموران گمنام امام زمان” تازه فرمان فروافتادن پرده نخست “نمایش اقتدار” را داده اند که تصاویر گوگل پخش می شود، “صف خودجوش اتوبوس ها” را درمعرض نگاه جهانیان می گذارد و نیمه خالی میدان آزادی را به ثبت تاریخ می دهد.

هفته اول آخرین ماه ایرانی فرا می رسد و “نمایش اقتدار” ادامه می یابد.

فیلم سرکوب خونین دانشجویان منتشر می شود. این بار فیلم از “درون” آمده است و حرفه ایست و زمان انتشارش هم  بعد از تغییر سمت سردار عزیز اله رجب زاده و علی فضلی.

فرماندهان  نیروی انتظامی تهران بزرگ و سپاه استان تهران که نقش اصلی رادر سرکوب های اعتراضات ماه های اخیر و “سرکوب فتنه سبز” برعهده داشتند، در دو روز پیاپی تغییر می کنند.

 فرمانده نیروی انتظامی تهران در مراسم تودیع ضمن تجلیل از “عملکرد درخشان” خود، مدعی می شود: “نیروی انتظامی در جریان وقایع پس از انتخابات نه کسی را کشت و نه کشته داد”.

 او در عین حال تمامی مسئولیت ها را متوجه قرارگاه ثارالله و سپاه محمد رسول الله می کند که مسئولیت  امنیت تهران بزرگ پس از انتخابات را برعهده داشته اند.

فیلم چندین پیام دارد که یکی هم نشان دادن “اقتدار نظام” است. نظامی که 50 میلیون نفر پشتیبانش هستند، اما از دانشجویان چنان می هراسد که با آنها بدتر از اسیران جنگی رفتار می کند.

استادان هم وضع بهتری از دانشجویان ندارند. اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران به رئیس دانشگاه دانشگاه علوم پزشکی تهران می نویسند: “آقای لاریجانی! دانشجو را از کلاس بیرون می کشند و بازداشت می کنند. در یک مورد که در تاریخ دانشگاه بی سابقه است دانشجو را از سر کلاس درس و در حضور استاد بیرون کشیده و بازداشت کرده اند. همچنین تعدادی از اساتید احضار قضایی یا امنیتی شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند. در یک مورد یکی از آنها را به یک سرباز وظیفه سپرده اند تا با چشمان بسته جابجایش کند و بیش از سه ساعت با چشم بسته در پشت اطاق دادسرا منتظر باز پرسی نگهش داشته اند ؛ در حالیکه بیماران وی در انتظار حضور او در مطب بوده اند.”

گیرنده نامه “جناب آقای دکتر باقر لاریجانی” یکی از برادران خانواده لاری جانی است. لابد ایشان هم نامه را به اردشیر خان می دهند تا یاد دروغ پردازی هایش دراجلاس حقوق بشر سازمان ملل بیافتد.

مادران هم برای “نظام مقتدر” خطرناکند. مادران عزاداردر بیانیه خود می نویسند: “بیش از ۱۴ روز است که ۷ تن از مادران در زندان اوین بسر می‌برند و طی این مدت از هر گونه ملاقاتی محروم بودند و فقط یک یا دوبار با خانواده تماس کوتاه تلفنی داشتند…” و می پرسند: “آیا مادر بودن جرم است؟ در کدام قانونی می‌توان مادر بودن و پرسیدن از حال و روز فرزندان دربند این مرز و بوم و درخواست برای معرفی عاملان و آمران قاتلان زندگی را جرم دانست؟”

در این شرایط، تکلیف وکلای مستقل هم به خودی خود روشن است: “صلاحیت ۳۶ نفر از وکلا برای انتخابات هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز ازجمله رییس فعلی‌ و رییس سابق هیات مدیره کانون وکلای دادگستری رد می شود.در میان ردصلاحیت شدگان چهره‌هایی مانند سیدمحمد جندقی کرمانی‌پور رییس فعلی هیات مدیره کانون، گودرز افتخار جهرمی رییس سابق کانون وکلای دادگستری، محمدعلی دادخواه، نعمت احمدی، رمضان حاجی مشهدی، ناصر زرافشان، عبدالفتاح سلطانی، فریده غیرت، عبدالصمد خرمشاهی، علی نجفی توانا، رضا نوربها، محمدحسین آقاسی، جهانگیر مستوفی و اکبر سرداری‌زاده “ حضور دارند.

در چنین شرایطی معلوم است که اعضای کانون مدافعان حقوق بشر هم درامان نیستند. کانون به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل می نویسد: “به اعضای کانون مدافعان حقوق بشر فرصت داده شده تا استعفای خود را در رسانه‌ها اعلام نمایند و در غیر این صورت بازداشت خواهند شد.”

هفته دارد به آخر می رسد که دو پرده دیگر از “نمایش اقتدار” به صحنه می آید.  بوق های  نظام دستگیری عبدالمللک ریگی رهبر گروه جنداله را “پیروزی ملی” اعلام می کنندو جشن می گیرند. می خواهند انتقام کشته شدن “المبحوح” را بگیرند. او که رابط ارسال سلاح از طرف جمهوری اسلامی به حماس بود، هفته گذشته بعد از دیدار با نماینده “نظام”، به قتل رسید. همه جهان این ترور را به اسرائیل نسبت داد واسرائیلی ها فقط لبخند زدند. ظاهرا نیازی به نمایش ندارند. ریگی چنانکه اخباربعدی نشان داد، توسط نیروهای امنیتی غیر ایرانی دستگیر  وتحویل جمهوری اسلامی داده شد. کودتاچیان این “عملیات زیبا” را دستمایه نمایشی تازه می کنند. کیهان تهران هم بلافاصله ریگی را به جنبش سبز می چسباند.

 حالا نوبت مجلس “مستقل” خبرگان است که از “رهبری شایسته و هدایت هوشمندانه و داهیانه‌ی رهبر معظم انقلاب مدظله العالی” قدردانی کند، از پایان “دوره  پرمحنت” خبر بدهد و در بیانیه پایانی بنویسد:“صبر انقلابی مردم شریف ایران و نظام جمهوری اسلامی ـ که نشانگر ظرفیت بالا و توان مدیریت بحران است ـ پس از دادن فرصت‌های متعدد به سران فتنه، برای توبه و بازگشت به دامن انقلاب و آرمان‌های امام خمینی (ره) در ‌۹ دی به پایان رسید و با زدن مهر مردودی بر کارنامه‌ی آنان، برای همیشه، آنان را از ذهنیت سیاسی خود حذف نمودند.”

و درهمان حال که علمای “محترم” استبداد مذهبی بعد ازحذف فتنه  “روی کاغذ” دارند به بیوت برمی گردند تا باخون جوانان وضوء بگیرند، کامران دانشجو وزیر علوم دولت کودتا بعد از ظهر چهارشنبه در یک نشست خبری می گوید: “فضای آزاد سیاسی در ایران در هیچ جای دنیا به چشم نمی خورد.”

 هنوز حرفش تمام نشده که هزار دلیل از زمین و زمان می جوشد. اول از همه دولت در نهایت آزادی رنگ پرچم ایران را تغییر می دهد و هاله نور سبز رابه آبی تبدیل می کند.

سیدحمید روحانی، رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی، برای اینکه جهانیان فکر کنندوزیرمربوطه حرف مفت زده است، واردصحنه می شود. به نوشته سایت رجا نیوزاو  درگفت و گو با “سپیدار”، ارگان سازمان بسیج دانشجوئی، هم به اعدام های دستجمعی زندانیان سیاسی به دستور مستقیم آیت الله خمینی در سال 67، اعتراف می کند و هم خواستار اعدام دسته جمعی مخالفان سیاسی می شود.

عوامل دستگاه عدل و داد صادق لاریجانی، تا کار به آنجا برسد، دارند بعضی گروگان های سیاسی را به قید وثیقه هائی که تامینش تنها از عهده صادق محصولی ساخته است، آزاد می کنند: عبداله مومنی 800 و ضیاء الدین نبوی 500 میلیون تومان ناقابل.

احمدی مقدم هم که انگار فرمایشات علما را مبنی بر “پایان فتنه” نشنیده از حالا نگران “اقدامات فتنه‌گران” در چهارشنبه سوری است و خنثی کردن خاصیت فشفشه: “یک فشفشه و مواد کم‌خطر در چهارشنبه‌سوری نه فلسفه‌ای دارد و نه خاصیتی.”

نمایش اقتداربرای جهان هم ادامه دارد. هفته گذشته جمهوری اسلامی ناوچه 1400 تنی جماران را سیزده سال پس از آغاز عملیات ساخت آن، بعنوان ناوشکن به آب انداخت. این هفته وقتی معلوم می شود روس ها دارند سامانه موشکی اس  300را هم به سرنوشت نیروگاه بوشهر تبدیل می کنند، علاء‌الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلام هشدارمی دهد: “روس‌ها ندهند، خودمان می‌سازیم.”

رئیس سازمان انرژی اتمی هم تهدیدمی کند که 20 مرکز غنی سازی دیگر هم ساخته خواهد شد.
و جهان که دیگر دست آقایان را خوانده است، فریب این “نمایش”ها را نمی خورد.

ژنرال دیوید پتریوس فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه و آسیای مرکزی می گوید: “تلاش برای توقف برنامه های اتمی ایران وارد «مسیر فشار» شده است. مسیر فشار بر ایران از “بنیان مستحکمی” برخوردار است هیچکس اکنون نمی تواند بگوید آمریکا و سراسر جهان فرصت کافی به ایران برای حل دیپلماتیک این مسئله نداده است.”

بنیان مستحکم، روسیه را همراه خود می بیند. چین هم معنای ملاقات اوباما- دالائی لاما را حتما می فهمد. عربستان آماده شده است بنزین چین را تامین کند.

رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید، روز سه شنبه بار دیگر به ایران هشدار می دهد  که زمان و صبر به پایان رسیده است ومی افزاید: “تهران نشان داده که علاقه ای به کاستن از نگرانی های جامعه جهانی ندارد.اگر ایران به توسعه قابلیت های غنی سازی اورانیوم خود ادامه دهد با «پیامدهایی» روبرو خواهد شد.”
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل که “پرونده ایران” رازیر بغل دارد، روز سه‌شنبه برای دیدار با وزیر دفاع و رئیس ستاد نیروهای مسلح ایالات متحده، و همین طور هیلاری کلینتون، وزیر خارجه راهی واشنگتن می‌شود.

هوا آنقدر پس است که اسم سومین  داداش لاریجانی هم وارد رویدادهای هفته می شود.علی لاریجانی سراسیمه به ژاپن می رود. طبق معمول ایرانیان نمی دانند چرا. اما از حرفهای صریح اوکادا، وزیر خارجه ژاپن می شود خیلی چیزها را فهمید: “ایران باید بر اساس خواست های آژانس بین الملی اتمی و همچنین شورای امنیت سازمان ملل متحد، غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند.اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ای علیه ایران تصویب کند، ژاپن چاره ای ندارد جز اینکه به مفاد آن پایبند باشد.”

اقدامات عملی هم ادامه دارد.

سازمان بین المللی مبارزه با پولشویی و حمایت مالی از تروریسم، ایران را در فهرست سیاه هشت کشوری قرار می دهد که سیستم مالی جهان را با خطر مواجه می کنند.این کشورها عبارتند از:آنگولا، اکوادور، اتیوپی، ایران، کره شمالی، پاکستان و ترکمنستان.

دو شرکت بیمه آلمانی مونیخ ره و ‌آلیانز، اعلام می کنند همه فعالیت‌های خود در ایران پایان داده‌اند. شرکت مونیخ ره، که بزرگترین شرکت بیمه جهان است، می گوید با توجه به بالا گرفتن تنش‌های سیاسی، ارتباط تجاری خود با شرکت‌های بیمه در ایران را قطع کرده است.
جهان، به نوشته واشنگتن پست، اقدامات دیگری راهم “برای دستیابی به یک راهکار موثر” در دستور کار دارد.

دو تحلیلگر ارشد از “بنیاد دفاع از دمکراسی” که یک مرکز پژوهش مسائل استراتژیک در آمریکا است معتقدند که تحریم صدور بنزین در پیوند با حمایت آشکار از جنبش سبز می تواند رژیم حاکم بر ایران را متزلزل کند.

خانم ها، آقایان!

در هفته اول اسفند ماه 1388، اوضاع میهن از این قرار است:

کودتاچیان نمایش اقتدارمی دهند. نیروهای سیاسی تحت تاثیر رویداد 22 بهمن درحال آرایش قوای جدیدند.  ماهیت کودتاچیان شفاف تر شده است. به این پرسش کلیدی که “حکومت خامنه‌ای- احمدی نژاد: دیکتاتوری نظامی است یا استبداد دینی؟” مجید محمدی، جواب می دهد: “کفه دیکتاتوری نظامی بر استبداد دینی سنگینی می‌کند.”

جنبش سبز  جامه دروغین جمهوری و ازادی را دریده و ماهیت واقعی نظام را بر ملا کرده است.

  آتش زیر خاکستر، هنوز دو هفته از 22 بهمن نگذشته سر بر کشیده است.

سایت تابناک در باره دی وی دی سبز که رسانه جدید سبز در ایران است، می نویسد:

“حوادث پس از انتخابات به طرز مشکوک و سازماندهی شده در کوچه و خیابان‌های تهران پخش شده است. DVD های حاوی فیلم‌هایی از حوادث اخیر است، به طرز انبوهی در خیابان‌ها و کوچه‌ها جلوی در خانه‌ها یا روی خودروها گذاشته شده‌اند. در این DVDها، فیلم‌های دانلودی از سایت‌های مخالف نظام و همچنین کلیپ‌های ضبط شده از شبکه‌های ماهواره‌ای خارج کشور  مانند بی.بی.سی و V.O.A و نیز تصاویری از خبرها و لینک‌های سایت‌های اجتماعی خارجی و ایرانی که به صورت فیلم در آمده، موجود است. در این DVDها همه برنامه‌های مورد نیاز برای پخش فیلم‌ها، آدرس سایت منتشرکننده این فیلم و نرم‌افزار فیلترشکن نیز هست. در مقدمه این DVD ها، نشانی‌های پست الکترونیکی اعلام شده اند که مردم و بینندگان می توانند تصاویر و فیلم‌های تهیه شده و موجود خودرا به این نشانی ها بفرستند.”

حمیدرضا جلایی پور در مصاحبه با روزنامه بهار در تهران می گوید: “آرام شدن خیابانها نشانه بهبود اوضاع نیست. علامت خوب شدن شرایط این است که حکومت از دادن مجوز اجتماع به منتقدینش نترسد. تا وقتی که می‌ترسد یعنی ریشه‌های تب در جامعه وجود دارد و خالی‌بندی تبلیغاتی آنها مبنی بر پیروزی‌شان فقط به درد روحیه دادن به هوادارانشان می‌خورد و کشور را از حالت کنترل به حالت مدیریت و اداره برنمی‌گرداند. ممکن است در کوتاه‌مدت، تندروها در مقاطعی احساس کنند که اوضاع آرام شده است ولی این مطالبات پایان نمی‌گیرد این آدم‌ها توی جامعه هستند.”

رهبران جنبش سبز، هنوز درکنار مردم ایستاده اند.

شیخ دلاورمهدی کروبی پس از دیدار بامیر حسین موسوی، بار دیگر بر دو خواست خود در مورد برگزاری راهپیمایی مخالفان و نیز برگزاری همه پرسی در مورد نظارت استصوابی شورای نگهبان تأکید می کند.

او با انتقاد از برخورد شدید با مردم و “تبدیل تهران به یک پادگان”، از حضور فراگیر و گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، به رغم فشارهای امنیتی و فضای بسته سیاسی حاکم در این مراسم تشکر می کند.
دیدار رهبران جنبش سبز زیر تیغ انجام می شود. تلاش چند سویه هاشمی رفسنجانی برای کند کردن تیغ، تاثیری جز نجات موقت خودش ندارد.

 

خانم ها، آقایان!

حق با دکتر سروش است که می گوید: “جنبش سبز شکست‌ناپذیر است. در یکی دو سال آینده تحولی بنیادین در ایران صورت می‌گیرد.”