بدترین کابوس

نویسنده
مهرداد شیبانی

خانم هیلاری کلینتون درحالیکه دارد قهو ه اش را در فنجان خوش نقشی می نوشد، به همتای اماراتی خود می گوید: ‏‏”ایران بدترین کابوس” است. محمدالبرداعی همکاری با ایران رادر “بن بست ” می بیند. جلال طالبانی لبخند بر لب و ‏عصا زنان تهران را به سمت واشنگتن ترک می کند. شورای همکاری خلیج فارس در متن دشمنی” اعراب علیه” ایران ‏روی سه جزیره دست می گذارد.‏

بااین گفت وگوی جالب درکنفرانس شرم الشیخ که بدون “ابر قدرت جمهوری اسلامی” بر گزار شد، “نگاه ” می کنیم به ‏هفته دوم اسفندماه 1387:‏
‏ - هیلاری کلینتون به وزیر امور خارجه امارات: ایران “بدترین کابوس” به شمار می رود که جامعه جهانی در برابر ‏بلند پروازی های آن متحد است. آمریکا در باره پاسخ ایران به ابتکارهای آینده آمریکا در زمینه تعامل با تهران “تردید” ‏دارد.

‏- عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر امور خارجه امارات: “این نگرانی در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد ‏که اوباما ممکن است بدون مشورت با متحدان آمریکا به توافق با ایران دست یابد.”

‏ - وزیر امور خارجه آمریکا: “دولت اوباما به دقت حرکات خود را انجام می دهد و با متحدانش در خلیج فارس مشورت ‏خواهد کرد.آمریکا در باره ایران «دچار توهم» نیست و «با چشمان باز» به ایران می نگرد.“‏

محمد البرادعی دراین اجلاس نیست، اما همزمان به” شورای حکام سازمان انرژِی اتمی می گوید: “وضعیت موجود در ‏روند همکاری آژانس با ایران «بن بست» است. تهران از همکاری با بازرسان آژانس طفره می‌ رود.“‏

او از ایران می خواهد تا هر چه سریع تر با اجرای مقررات آژانس، جامعه بین المللی را متقاعد کند که ماهیت برنامه ‏هسته ایش مسالمت آمیز است. ‏

هنوز اول هفته است و “سرکوب خونین دولت مهر ورزی” که “۱۸ تیر دیگری در دانشگاه امیر کبیر” رارقم زده، داغ ‏داغ است که دو خبر منتشر می شود:‏

‏ اول ـ شبکه تلویزیونی سی. ان. ان به نقل از خبرنگار خود در وزارت دفاع امریکا خبر می دهد که این وزارتخانه ‏آمادگی خود را برای ایجاد کار در نیروهای نظامی امریکا برای جوانان بیکار پیش بینی کرده است. خبرنگار وزارت ‏دفاع به این شبکه تلویزیونی می گوید که این طرح با استقبال جوانان جویای کار روبرو شده است، زیرا آنها می دانند از ‏نظر دریافت حقوق و مزایا در ارتش امریکا تامین خواهند شد.‏

این خبر همزمان است با گزارش نشریه ضد جنگ: “امریکا به فیلتری برای تبدیل بیکاران جوان امریکائی به نیروی ‏نظامی تبدیل شده است. برای عبور از این فیلتر کسانی که زبان های عربی و فارسی را می دانند در برتری استخدامی ‏قرار می گیرند.“‏

دوم- روزنامه “نیویورک‌تایمز” به نقل از‎ ‎مقامات آمریکایی فاش می کند اوباما ماه گذشته نامه‌ محرمانه ای برای ‏دیمیتری میدویدیف، رئیس جمهور روسیه ارسال کرده و در آن پیشنهاد نوعی معامله سیاسی- نظامی را با این کشور ‏مطرح کرده است. بموجب این پیشنهاد، امریکا تلویحا مسئله عدم استقرار سیستم سپر موشکی در اروپای شرقی علیه ‏روسیه را با قطع مناسبات تسلیحاتی- اتمی روسیه و جمهوری اسلامی پیوند زده است.‏

نامه رئیس‌جمهوری آمریکا سه هفته پیش به وسیله ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آن کشور تحویل دیمیتری مدویدیف، ‏رئیس‌جمهوری روسیه شده است. در این نامه تصریح شده که اگر ایران از تلاش‌های خود برای ساخت کلاهک‌های ‏هسته‌ای و موشک‌های بالستیک دست بردارد، دیگر برای ایالات متحده ضرورتی وجود نخواهد داشت تا پی‌گیر سیستم ‏رهگیری موشکی باشد که روسیه مخالف آن است.‏

مقام آمریکایی که محتوای نامه را برای روزنامه نیویورک تایمزافشاء کرده، می‌گوید که هدف از این نامه ایجاد انگیزه ‏در روسیه برای پیوستن به ایالات متحده در جبهه‌ای واحد علیه ایران است.‏

روسیه که تازه در “نمایش” مراسم “پیش گشایش” نیروگاه بوشهر شرکت کرده است، نامه را به سبک “رولت روسی” ‏تائیدمی کند. دیمیتری مدودف، رییس جمهوری روسیه، می گوید که علائم ارسالی از سوی آمریکا مثبت است ولی ‏موضوعات سپر دفاع موشکی و برنامه اتمی ایران از هم جدا هستند. ‏

دست آمریکا برای مذاکره هنوز دراز است. باراک اوباما سیاست آمریکا در خاورمیانه را بازهم تکرار می کند: ‏‏”آمریکا به دنبال تعامل اصولی و مستمر با همه ملت ها در خاورمیانه، از جمله ایران و سوریه است.“‏

دنیس راس، دیپلمات با تجربه آمریکایی، سر انجام پس از چند هفته تأخیر رسما به عنوان مشاور وزیر خارجه آمریکا ‏در امور خلیج فارس معرفی می شود.پیش از این گفته می‌شد که دنیس راس به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران ‏معرفی خواهد شد. با این حال، با وجود تغییر در عنوان رسمی آقای راس، همچنان انتظار می‌رود که هدایت سیاست ‏خارجی آمریکا در امور ایران توسط او صورت گیرد. ‏
‏ ‏
روزنامه واشنگتن پست در مقاله ای “ماموریت صبورانه” رایس را “قابل مقایسه با دیپلماسی آمریکا با شوروی سابق ” ‏ارزیابی می کند.‏

تعیین این دیپلمات کهنه کار به سمت مشاور ویژه هیلاری کلینتون از سوی پاره ای از رسانه ها و مقام های نزدیک به ‏محافظه کاران حکومت تهران به عنوان نشانه ای از تغییر نیافتن موضع آمریکا در قبال تهران تلقی می شود.
روزنامه ضد ملی کیهان، چاپ تهران هم که مخالف عادی شدن روابط تهران ـ واشنگتن است، طبق معمول سنواتی ‏دنیس راس را نماینده لابی اسرائیل در دولت اوباما معرفی می کند.‏

کاظم جلالی، مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی می گوید: “انتصاب راس نشان می ‏دهد که اساسا آنچه آقای اوباما به عنوان تحول مطرح می کرد، قرار نیست ایجاد شود. این انتصاب جای ذره ای خوش ‏بینی نمی گذارد.اگر به جای دنیس راس، رییس جمهور رژیم صهیونیستی را به عنوان مشاور وزیر امور خارجه آمریکا ‏در امور خلیج فارس منصوب می کردند، بهتر بود.”

اروپا هم در کنار آمریکا برای مذاکره پافشاری می کند. گروه 1+5 در بیانیه‌ای در پایان نشست شورای حکام آژانس ‏بین‌المللی انرژی‎ ‎اتمی در شهر وین، پایتخت اتریش می گوید: “ما همچنان به طور کامل به ایجاد راه حل‎ ‎دیپلماتیک ‏فراگیر و به ویژه از طریق گفتگوی مستقیم «متعهد»یم‎ “.

‏ روزنامه فایننشال تایمز به سندی محرمانه دست می یابد که بر اساس آن سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان خواستار ‏تشدید تحریم‌های پیشین علیه ایران شده‌اند.‏

سیاستی که با تاکتیک شیرینی و چماق آمریکا همخوانی دارد.‏

امتداد این سیاست جهانی به اعراب می رسد. “دشمنی همه اعراب‏” باید هم تیتراول یکی ازروزهای هفته “روز ” باشد ؛ ‏وقتی اعراب درهفته دوکنفرانس در منطقه برگزار می کنند. اولی در شرم الشیخ بدون ایران ودومی در ریاض علیه ‏ایران. ‏

تشکیل موفقیت آمیز اجلاس شرم الشیخ که علاوه بر رهبران عرب، روسای دولت های اروپائی و هیلاری کلینتون نیز ‏در آن حضور ‏دارند، و اجلاس فلسطین و غزه در تهران، با همان میهمانان کم ‏شمار همیشگی شکست سیاست های سه ‏سال گذشته دولت احمدی نژاد را در ارتباط با کشورهای ‏عربی و همسایگان بیشتر آشکار می کند.‏

‏ همزمان با گشایش اجلاس شرم الشیخ و “برای سرعت بخشیدن به تصمیم گیری علیه ایران، وزرای امورخارجه ‏شورای همکاری خلیج فارس در پایتخت عربستان سعودی تشکیل جلسه می دهند و بار دیگر با صدور اعلامیه ای ‏مدعی مالکیت سه جزیزه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی” می شوند.‏

سیاست جمهوری اسلامی در برابر این “سیاست جهانی واحد” شعارهای عوامفریبانه است. حمید رضا ترقی که مانند ‏بقیه “اساتید” حزب موتلفه اسلامی تمام قد به دفاع از احمدی نژاد آمده است او را “شبیه پیامبر” می خواند. پیامبری که ‏لابد معجزه اش سرازیرکردن درآمد افسانه ای نفت به سفره”تجار” است.‏

حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا که مشاور امور روحانیت احمدی‌نژاد باشد، اول می فرماید: “آقای اردوغان ارادت خاصی به ‏امام حسین دارد و در مراسم عاشورا چند سال است پیام می‌دهد و می‌گوید امام حسین باید الگوی ما باشد…” و بعد ‏اضافه می کند: “خدا روزهای بسیار پرشکوهی را به ما توفیق داده است. شما پایتان را از ایران بیرون بگذارید، کسانی ‏که از ایران بیرون رفتند می‌گویند، خارج از مرزها مردم دیگر نزدیک است ایشان [احمدی‌نژاد] را بپرستند. ایشان از ‏داخل بیشتر مشهورند”.‏

البته معلوم نیست منظور از “خارج از مرزها” کجاست، اما در این هفته وزارت امورخارجه یکی از این کشورهای ‏خارج از مرز که آمریکا باشد در گزارش سالانه حقوق بشر درباره سال ۲۰۰۸ “وضعیت آزادی های مدنی و حقوق ‏بشر در ایران را بدتر از گذشته” می خواند.‏

و حالا در هفته اول ماه سوم سال ۲۰۰۹ هستیم که با “سرکوب خونین دولت مهرورزی” شروع شده و “ ۱۸ تیر” ‏دیگری را دردانشگاه امیر کبیر به ثبت تاریخ داده است.‏

هفت عضو تشکیلات جامعه بهائی ایران که در اردیبهشت ماه امسال دستگیر شده اند، هنوز در زندان به سر می برند. ‏

قربانعلی دری نجف آبادی، دادستان کل کشور، انتقادات اتحادیه اروپا و آمریکا را تاکتیک “کهنه” غرب می خواند و می ‏گوید: “غرب از جمله‌ آمریکا با وجودی که این افراد، اتهامات خود را پذیرفته اند، ادعا می کنند ایران با نقض قوانین ‏حقوق بشری به سرکوب آنها پرداخته است.”

دو عضو هیات مدیره سندیکای کارگران هفت تپه هم باز داشت می شوند. بازداشت علی نجاتی، رییس هیات مدیره، و ‏رضا رخشان، مسئول روابط عمومی در شرایطی انجام گرفته است که آخرین جلسه دادگاه این دو و سه تن دیگر از ‏اعضای هیات مدیره این تشکل مستقل کارگری برگزار شده و تاکنون حکم آنان صادر نشده است.‏

والبته همه اینها طبق موازین حقوق بشر است.حجت‌الاسلام ‌والمسلمین ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه و یکی از ‏‏”قضات” قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ می گوید: “جمهوری‎ ‎اسلامی ایران در نگاه ملت‌ها مهمترین ‏حامی بشر است.“‏

بعد از حقوق بشر نوبت به “نان” می رسد. تنها 24 ساعت پس از نمایش آماده افتتاح بودن نیروگاه اتمی بوشهر، ‏بازنشستگان با پرچم “ما نان می خواهیم” خود را به مقابل مجلس می رسانند. انها ظاهرا فرمایشات تحقیر آمیز “استاد ‏اعظم اسداله بادامچیان” از سران موتلفه نخوانده اند، وگرنه می رفتند و در خانه مرغ نگاه می داشتند و ریحان می ‏کاشتند تا با پنیر بخورند.‏

پاسخ به اعتراض ها مثل همیشه امنیتی است.در یک همآهنگی امنیتی عملا تجمع درمقابل مجلس ممنوع می شود و ‏محلی با فاصله نسبتا زیاد نسبت به در ورودی مجلس را برای مراجعه و تجمع مردم معترض و حتی افراد خواهان ‏دیدار با نمایندگان مجلس در نظر می گیرند.‏

روزنامه جمهوریت می نویسد که خط فقر به ۸۰۰ هزا رتومان می رسد. بانک مرکزی اعتراف می کند که موجودی ‏حساب ذخیره ارزی به زیر صفر رسیده است.‏

سخنان علیرضا علی‌احمدی وزیر آموزش پرورش نشان می دهد بزرگترین وزارتخانه کشور بودجه ندارد. اوضاع به ‏حدی خراب است که وزیر مربوطه می گوید: “من جرأت نمی‌کنم، ارقام مربوط به کسری‌ها را بگویم.“‏

و درست دراین شرایط سرلشگر فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طبق معمول حرف هائی می زند که می ‏شود در این تیتر خلاصه اش کرد: “برای ظهور امام زمان ماهواره امید را به فضا فرستادیم.“‏

مقامات سپاه هم که از ترس “براندازی نرم” انگار خوابشان نمی برد. این هفته هم دو مقام ارشد سپاه پاسداران همزمان ‏با ابراز نگرانی از آنچه “انقلاب نرم علیه جمهوری اسلامی” ‏می نامند اعلام می کنند که سپاه در حال تدارک مقابله با ‏تهدید نرم است.‏

محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه در همایش فرماندهان بسیج با تاکید بر اینکه “جنگ ‏امروز، جنگ فرهنگی است” ‏می گوید: “مهم‌ترین و اصلی‌ترین ماموریت امروز بسیج مقابله با تهدیدات ‏نرم و تهاجم فرهنگی دشمنان است که به ‏صورت خاموش و پنهان جوانان را مورد هجوم قرار ‏داده‌اند‎.‎‏” ‏و از اجرای طرحی به نام “طرح صالحین بسیج” خبر ‏می دهد که “در راستای مقابله با ‏همین تهدید نرم است‎.‎‏”‏

علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه هم می گوید: “دشمن در کنار تجهیزات سخت، از تجهیزات دیگری ‏مثل انقلاب ‏مخملی و جنگ روانی برای استحاله‌ انقلاب استفاده می‌کند.ما هم ضمن آماده‌سازی خود برای دستیابی به آخرین تکنیک و ‏تاکتیک ‏نظامی باید به این باور برسیم که امکانات سخت‌افزاری حرف آخر را نمی‌زند‎.‎‏”‏

حرف روز، دراین آشفته بازار دو سکه نسیه رابطه با آمریکا و انتخابات است که اگر نقدشود، چه شود.‏

محسن رضایی که به نظر می رسد خیلی عجله دارد کاررا تمام کند، رک و راست می گوید: “دشمنی ما با آمریکا پایان ‏‏‌ناپذیر‎ ‎نیست.“‏

الهه کولائی وقت مذاکره را بعد از انتخابات می داند. اوضاع واحوال هم نشان می دهد که برنده انتخابات باید مدال ‏‏”گرگ” آیت اله خمینی را ازگردن “شیطان بزرگ” باز و آویز “دوست” را تقدیم کند.‏

غلامحسین کرباسچی که افتخار می کند کفش کروبی را واکس بزند، مشاور و رئیس ستاد و همه کاره “شیخ اصلاحات” ‏می شود.‏

میرحسین موسوی سرانجام باپوستر و روزنامه می آید. هیات نظارت برمطبوعات که تقاضای امتیاز روزنامه اصلاح ‏طلبان ریز و درشت را سالهاست بایگانی کرده است؛ به سرعت برق امتیاز “کلمه سبز” را تقدیم اولبن سردبیر روزنامه ‏جمهوری اسلامی می کند که در بدو ورود می گوید: “مقام معظم رهبری محور وحدت ملت و پاسدار ارزشهای اصیل ‏انقلاب ماست.“‏

محمود احمدی نژاد هم که با تمام نیرو در کار است، بودجه کارزار انتخاباتی اش را از گلوی مجلس بیرون می کشد. ‏روزنامه اعتماد می نویسد: “نامه تهدیدآمیز محمود احمدی نژاد به آدرس پستی بهارستان بسیار سریع پاسخ داد و مجلسی ‏ها پذیرفتند مطابق میل دولت در زمینه هدفمند کردن یارانه ها عقب نشینی کنند تا مبادا دولت تهدیدش را عملی کرده و ‏با قهر هدفمند کردن یارانه ها از لایحه بودجه را پس بگیرد. با این تصمیم مجلسی ها، مصوبه مجلس به نحوی تغییر ‏یافت تا دولت بتواند بهای فیش های آب، برق، گاز، بنزین و گازوئیل را به نحوی افزایش دهد که برای دولت 20 هزار ‏میلیارد تومان درآمد داشته باشد. به جبران این ماجرا دولت بخشی از این درآمد را که حدود 11 هزار و 500 میلیارد ‏تومان است با تشخیص خود بین قشرهایی از جامعه و برخی از واحدهای تولیدی توزیع کند.“‏

رئیس جمهور مقدس چه غم دارد که شهردار تهران در عالم رقابت تابلوهای تبیلغاتی اش را از خیابانها جمع می کند.‏
‏ ‏
پرونده اتهامات خاتمی بازهم سنگینتر می شود. این بار شاکی و قاضی همان”سقا” باشی است: “یادمان می‌رود که از ‏افتخارات خاتمی دین‌ستیز آن است که با داشتن لباس دین، هم در داخل کشور در ارکستر سمفونیک شرکت می‌کرد ـ در ‏عهد ریاست‌جمهوری ـ و هم با پرداختن صدها میلیون تومان از بیت‌المال، صندلی‌های سالن «اپرا باله» شهر «دوشنبه ‏تاجیکستان» را تعمیر! مرحبا به این حاکم نظام اسلامی در لباس روحانیت و بدا به حال شاه قاجار!! یک نکته مهم در سفر ‏عراق، مشاهده «توسعه و اصلاحات» در این کشور بود! اشباع بازارها از اجناس چینی و تغییر فاحش رفتار و اخلاق ‏مردم و فروشندگان، نماد کامل توسعه‌یافتگی عراق و مردم آن است.از سوی دیگر تبلیغات انتخابات با تصاویر زنانی با ‏حجابی از نوع فائزه هاشمی، و یا کاملا بدون حجاب، تصویر عبدالعزیز حکیم با ژستی تقلیدی از هاشمی و خاتمی در ‏پوسترهایی بدون هر شعار اسلامی یا انقلابی، و امضای پوسترهایی با عنوان «اصلاح الوطن» یا «اصلاحیدن».کاملا ‏روشن است که دموکراسی امریکایی‌ها در اشغال‌گری عراق ثمر داده است.به همین جهت محمد خاتمی در سفر به ‏واشنگتن خواهان استمرار حضور امریکا در عراق شد.“‏

هفته ای دیگر تمام می شود. اسفند به نیمه می رسد. به قول سیاوش کسرائی :‏
‏ یکی دو روز دیگر از پگاه ‏
چو چشم باز می کنی
‏ زگرمی نگاه آفتاب‎
‎ ‎بلوربرف آب می شود‎
‎ ‎دهان دره ها پراز‎ ‎سرود چشمه سارمی شود.‏
عزت اله سحابی می گوید :“ایران در حکم یک ظرف است که محتوای آن می‌تواند مذهب باشد، مارکسیسم باشد، ‏لیبرالیسم باشد و یا هر چیز دیگری. این ظرف اگر نباشد و یا سست باشد هر محتوایی داشته باشد پخش هواست. لذا من ‏با آنکه هیچ وقت ناسیونالیست نبوده‌ام اما ایران را یک ظرف می‌دانم که اگر نباشد و یا ضعیف باشد همه بر آن مسلط ‏می‌شوند؛ ایران را به مذهب اولویت می‌دهم. مذهبم را هم تا به حالا حفظ کرده‌ام. “‏

ظرف ایران، این جان باستانی، سال هاست گرفتار “ سه بیماری مزمن استبداد، استعمار و عقب ماندگی” است. حرفی ‏از محمد خاتمی که دکتر جلال جلالی زاده نقل می کند و می افزاید:” در سایه تنگ نظری ها و قوانین نانوشته، امروزه ‏شاهد محرومیت بخش چشم گیری از شهروندان ایران در بهره مندی از فرصت های برابر برای برخورداری از منزلت ‏اجتماعی، ثروت مشروع و حضور در ساختار قدرت هستیم. “‏
‏ تنگ نظرانی که بهترین فرزندان ایران را به بهانه های گوناگون از خدمت به کشور خود محروم کردند. داس حذف ‏برید و درید و کشت تا امسال به حذف نام و تصویر آیت اله منتظری از تاریخ انقلاب رسید تا عبداله نوری به طعنه ‏بپرسد:«آیا می‌توان گفت که در ایرانِ قرن ۱۴ هجری شمسی، محمد رضا شاه بوده، امام خمینی‎ ‎بوده، مهندس بازرگان ‏بوده، اما آیت‌الله منتظری نبوده است؟»‏‎
ونتیجه بگیرد:« رفتار حکومت به گونه ای است که همه حساب کار‏‎ ‎خودشان را بکنند و بدانند وقتی برای شخصیتی مثل ‏آیت الله منتظری هیچ حریمی وجود‏‎ ‎ندارد دیگران که عددی نیستند.»‏‎


و درست درمقدم بهار، دستگاه نیرومند شایعه به دهانها می اندازد که حسینعلی منتظری مرده و خسرو گلسرخی زنده ‏است. دو مرد بادو دیدگاه بار دیگر به هم می رسند. آیت اله منتظری درزندان و بیرون هرگز اندیشه های دیگران را ‏ملاک حق و باطل قرار نداد. خسرو گلسرخی هم در دادگاه تاریخی اش به عنوان یک مارکسیست از مولا علی نام بردو ‏ستایشش کرد.‏

خسروهمیشه زنده است. و ایت اله منتظری نخواهد مرد. هر دو به قدرت زمانه “نه” گفتند. ظرف ایران، را چنین جان ‏هائی شایسته و بایسته است. کسانی که ایران را اولویت بخشند با هر اندیشه و مذهب که دارند و دست در دست برای ‏ریشه کن سه بیماری مزمن بکوشند.‏
‏ بها رکه می آید و از سنگ، گل می رویاند، به هزار زبان می گوید:‏

زمانه زیر و رو‎
‎ ‎زمینه شکاف می خورد‏‎
‎ ‎به دشت سبزه می زند‏‎
‎ ‎هر آن چه مانده بود زیر خاک‎
هر آنچه خفته بود زیر برف‎
جوان و‎ ‎شسته رفته آشکار می شود‏