بازی جدید پس از گرجستان

نویسنده

‏‏ کریستوفر دیکی ‏

ایران را به عنوان بزرگترین تهدید علیه تمدن غرب به‎ ‎خاطر دارید، البته پس از عراق؟ ‏محافظه کارانی که بر سیاست خارجی آمریکا در هفت سال گذشته حکومت کرده اند، تنها راه ‏مقابله با ملاهای ایران را تهدید آنان به انزوا، رویاروئی و نابودی می دانستند. چه کسی می ‏تواند سخنان سناتور جان مک کین را در همایش های تبلیغاتی اش فراموش کند که می گفت ‏تنها مسأله ای که می تواند بدتر از جنگ با ایران باشد، ایجاد یک ایران هسته ای است؟

به این نتیجه رسیده ایم که خیلی چیزها می تواند بدتر از آن باشد. اینکه روسیه مجهز به چیزی ‏درحدود ‏‎10‎هزار بمب هسته ای واقعی، تهدیداتی را به مرحله عمل در می آورد که از نظر ‏تئوری به ایران بدون زرادخانه هسته ای نسبت داده می شد، مضحک به نظر می رسد. اما ‏وقتی به آینده نگاه می کنیم، نکته ای که کنجکاوی را برمی انگیزد این است که دولت آینده ‏آمریکا- حتی اگر دولت مک کین باشد- احتمالاً بدنبال همکاری با ایران برای متوازن ساختن ‏قدرت روسیه خواهد بود.


وقتی روس ها برای مدت چندین قرن در قفقاز و آسیای مرکزی جولان می دادند، ایرانی ها ‏اولین مردمی بودند که نفس آتشین آنها را احساس می کردند. ممکن است به خاطر داشته باشید ‏که پادشاهی گرجستان، قبل از آنکه در قرن 19 تحت مالکیت تزار درآید، رعیت شاهان ایران ‏بود. امپراطوری روسیه قرن ها به اعمال فشار ادامه داد تا اینکه روزگاری حتی شهر تبریز ‏در ایران را نیز اشغال کرد. اتحاد جماهیر شوروی حتی در قرن بیستم تلاش فراوانی به خرج ‏داد تا جمهوری سوسیالیتی ایران را پایه گذاری نماید. این بخش هائی از تاریخ است که ذهن ‏هزاران ساله ایرانیان را به خود مشغول کرده است.


این درست است که روابط تهران با مسکو ظرف 20 سال گذشته با همکاری بیشتری همراه ‏بوده است، اما ایران منزوی، هر کسی را که بتواند به عنوان دوست انتخاب می کند. سالهائی ‏که نفوذ روس ها در حال کمرنگ شدن بود به پایان رسیده و اقدام جدید آنها در گرجستان، به ‏عنوان علامت آشکاری از افول روزهای خویشتنداری تعبیر می شود.


تاریخ خصوصاً در قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی مجدداً با کینه توزی در حال شکل ‏گرفتن است. اکنون ماهیت تشنجات و توافقات در همسایگی ایران بسیار پیچیده تر از آنچه در ‏قرن 19 در جریان بود، می باشد. در آن زمان، امپراطوری درحال گسترش روسیه دربرابر ‏توطئه ها، متحدان و گاهی اقدامات نظامی سهمگین رقیب خود- امپراطوری بریتانیا قرار ‏گرفت که به عنوان «بازی بزرگ» نیز از آن یاد می شود. آنچه برای تجدید ساختار سیاست ‏آمریکا در همخوانی با شرایط جدید مورد نیاز است، یک ارزیابی واقعی و شاید بهتر است ‏بگوئیم، یک ارزیابی سیاسی واقعی است.


ملاها در کوتاه مدت برخی منافع را از بازی روسیه در گرجستان و واکنش غرب به آن ‏خواهند برد. ولی نصر- کارشناس ایرانی در شورای روابط خارجی- می گوید: «اگر شما ‏دیگر بزرگترین تهدید فعلی نباشید، دیگر در کانون توجه نیستید.» بادرنظر گرفتن بن بست ‏دیپلماتیک میان مسکو و واشنگتن، اعمال تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران به ‏دلیل پیگیری غنی سازی اورانیوم، کار بسیار مشکلتری خواهد بود. ضمناً وارد کردن فشار ‏بیشتر غیر ممکن است. در عین حال، احتمال حمله نظامی آمریکا یا حمله ای تحت سرپرستی ‏آمریکا به ایران نیز کم می شود. این کار هیچوقت ایده خوبی نبوده و حالا هم که ارتش آمریکا ‏مشغول است، می تواند خطرناک باشد. البه اسرائیل نگرانی های خود را دارد اما می بایست ‏شرایط را درک کند.


درواقع بازی جدید مانند همان بازی قدیمی، داستان درازی از دسیسه ها و مناقشات است که ‏برای آن راه حل قطعی و فوری وجود ندارد. واقع گرائی، تلاش های لازم برای بهبود روابط ‏با کشورهای اطراف روسیه را علیرغم ناهمگن بودند ایدئولوژی هایشان با آرمان های ‏دموکراتیک آمریکا دیکته خواهد کرد. گری سیک- کارشناس مسائل ایران از دانشگاه کلمبیا- ‏اعتقاد دارد سیاستگذاران به جا مانده در دولت بوش عملاً این نکته را درک کرده اند هرچند ‏کمی دیر. سیک گفت: «دیدگاه آنها به دنیا پس از یازدهم سپتامبر این بود که آمریکا قدرت ‏نامحدودی دارد. فکر نمی کنم دیگر چنین اعتقادی نداشته باشند. و اگر شما اعتقاد دارید که باید ‏از قدرت در باصرفه ترین روش ممکن استفاده کنید، بنابراین باید رویکردمان به ایران را نیز ‏تغییر دهید.» این آسان نیست. ایرانی ها مذاکره کنندگان سختی هستند. آنها جاه طلبی های ‏منطقه ای و نه بین المللی دارند و اولویت اول آنها هم امنیت است. جالب است که واشنگتن با ‏کمک به آنها در احساس ثبات بیشتر به جای اینکه بیشتر تهدید شوند، سود بیشتری خواهد برد.‏


منبع: نیوزویک- 21 اوت ‏