یکی از اهالی “نظام” مجلس را “حیوان خانه” می خواند. منظورش همان قلعه حیوانات جرج اورول باشد یانه، سیلی جانانه ای درجواب می گیرد. دومین هفته دی ماه است، با درگیری گرگهای دولت و مجلس شروع می شود و با این پرسش که رنگ خون و جنون و فاجعه دارد، پایان می گیرد:
- جنگ در تنگه هرمز آغاز می شود؟
هفته ایست که دیدار فروغ فرخزاد در مزارش ممنوع می شود و حکم تعطیل خانه سینما را اعلام می کنند. “نظام مقدس” از زنده و مرده هنرمندان می هراسد. و اهم اخبار “کشتی نظام” که ناخدا علی باسرعت تمام به میدان جنگی هولناک می بردش، قلعه حیوانات را درتاریخ بی رنگ و” جمهوری اوباش” راجانشینش می کند.
از سخنان غلامرضا اسداللهی عضو کمیسیون اصل 90 مجلس معلوم می شود: “دولت حدود ۴۳ هزار میلیارد ریال را از محل واردات بنزین و صادرات نفت به خزانه واریز نکرده است.” و این رقم ناچیز غیراز “۱۱/۲ میلیارد دلار از درآمد نفت” است “که به حساب شخصی افراد مورد اعتماد نظام در چین ریخته شده است و همه هم به ابتکارمحمود احمدی نژاد، از سال۱۳۸۶ به این طرف و بعنوان برنامه ریزی پیشگیرانه برای مقابله با بحران.”
و هنوز”سرنخ های جدید” از “اختلاس بزرگ” درپاک ترین دولت تاریخ به دست می آید: ۱۶ نماینده “حیوان خانه” به ریاست علی لاریجانی دراختلاس بزرگ دست داشته اند؛و فرزند یکی از آنها که باید آقا زاده شاگرد داروخانه متولد عراق باشد- که حالااز سکان داران سیاست خارجی است، حتما به اتهامات “سنگین”، بازداشت نشده است. عجیب نیست که دست های آلوده زادگان عراق همه جابه هم گره خورده است؟ علاء الدین بروجردی در توطئه خطرناک حمله به سفارت انگلستان دست در دست علی لاریجانی داشت.
مهدی طائب رئیس قرار گاه عمار، در دیگری را به روی این حادثه می گشاید: “کار غلطی بود. بچههای ما هم طراح نبودند. نباید عملیات میکردند، به طریقی بازی خوردند و آن کسانی هم که صحنه گردان بودند، وقتی صحنه را ایجاد کردند دیگر رویت نشدند. کار، کار غلطی بود. کار خودشان بود و انگلستان درون سفارت هیچ مدرکی هم نداشت، مدارکی که گذاشته بود، وقتی که آنالیز شد، دیدند که فقط برای ایجاد دعوا گذاشته شده است.”
ذهن متوجه سخنان سفیر انگلستان می شود که نشانی علاء الدین بروجرودی و علی لاریجانی را داد؛ وتاریخ نه چندان دور روی صفحه ملاقات محرمانه جواد لاریجانی با انگلیسی ها باز می ماند.
وحالا “دادگاه” مستقر در حوزه اقتدار صادق لاریجانی نقش نفت ریختن بر آتش جنگ با آمریکا را دارد. وسیله، امیرحکمتی جوان آمریکایی-ایرانی است که در تلویزیون به جاسوسی برای آمریکا
” اعتراف” می کند.خانواده اش بلافاصله می گویند: “اعترافات تلویزیونی او دروغی و تحت فشاربوده است. توسط مقامات ایرانی مجبور به سکوت شده بودیم و به ما قول داده شده بود که او به زودی آزاد خواهد شد.”
فاجعه آلودگی هوا در پایتخت باردیگر رخ می کند. حکم ریاست داماد سی ساله رئیس جمهور “نظام” بر سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی لغو ورئیس قبلی شبانه ابقاء می شود. سایت هاشمی رفسنجانی رافیلتر می کنند. حکم زندان برای دخترش فائزه می برندو پاسپورت خانواده پسرش را در فرودگاه می گیرند. به زبان جمهوری اسلامی سه کارت زرد در یک هفته به یکی از ستون های اصلی”انقلاب” نشان می دهند که صادق زیباکلام از همراهی اش باتحریم انتخابات می گوید؛ و تاثیرش وپایداریش در نا ممکن بودن محکمه موسوی و کروبی را می توان در سخنان علی سعیدی نماینده رهبر در سپاه یافت. هم اوکه “مردخاکستری” می خواندش.
و سرانجام کسی از زندان فضای خفقانی سانسور رامی شکند و کلمه “تحریم” بالاخره ادا می شود. فریاد دلاورانه حسین قدیانی در اعلامیه ها انعکاس می یابد. حلقه تحریم انتخابات نمایشی و نامشروع در داخل و خارج کشور به هم می پیوندد. حتی همسرمهدی باکری می گوید: “برای اولین باردر سی و سه سال گذشته درانتخابات شرکت نمی کنم.” مهدی خزعلی می نویسد: “۱۲ اسفند، شهر بوی مرده خواهد داد.” اولی، خانه عشق یکی ازمهمترین سرداران جنگ رابه یاد می آورد، ودومی فرزند یکی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی است.
“نظام” از حالا درتدارک “ حماسه دیگری” است که در سخنان احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران، بیان می شود: “ملت ایران در ۱۲ اسفند ماه با حضور گسترده در پای صندوق های رای حماسه دیگری را رقم می زند.”
گام نخست را هم قوه قضائیه بر می دارد وآنقدر از “حضور میلیونی” مردم مطمئن است که ترغیب مردم به تحریم و یا “کاهش مشارکت مردم در انتخابات” را جرم اعلام می کند.
میدان تنها برای رقابت کسانی خالی است که “طبع تمکین” دارند چنانکه حداد عادل پسند طبع رهبر جمهوری اسلامی می داند؛ رهبری که درجنجال تبلیغاتی تبدیل ۹ دی به حماسه و عاشورایی دیگر، توسط دو سردار، - یداله جوانی، حسین صفارهرندی- طراح و عامل بازداشت های ۸۸ معرفی می شود. رئیس جمهور برکشیده ازاین انتخابات را اعضاء و یاران سابقش که اکنون “جبهۀ پایداری” نام دارند “برانداز” می خوانند. اعضای ستاد انتخاباتی محمود احمدی نژاد هم هنگام حضور او شعارمی دهند: “احمدی بتشکن، بت بزرگرو بشکن”
در متن رقابت گرگها، دو قطبی سازی دیگری برای گرم کردن تنور انتخابات خود را به رخ می کشد.
تحریم تاریخی انتخابات به تحریم جهانی “نظام” پیوند می خورد که با تحریم بانک مرکزی وارد مرحله ای تازه وکلیدی می شود.این نخستین بار است که درجهان، بانک مرکزی یک کشور بطور کمال تحریم می شود. نمونه پیشین به بانک مرکزی لیبی در زمان شاه شاهان آفریقا یعنی معمر القذافی برمی گردد که تنها شامل پول شوئی می شد. تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی همه فعالیت های آن راشامل می شود و بر نفت وگاز متمرکز است. هر شرکت و فردی که با بانک مرکزی ایران معامله کند، در لیست سیاه قرار می گیرد.
قدم نخستی که در تصمیم نشست شورای امور خارجی اتحادیه در ۳۰ ژانویه ( بهمن۱۰) امتداد و قوت می یابد. اتحادیه اروپا طرح تحریم نفت خام ایران را در دست بررسی دارد. مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا میگوید: “با توجه به تحولاتی که در هفتههای اخیر رخ داده و از جمله پیوستن ایتالیا به صف همراهی تحریمهای ایران، اکنون بیش از هر زمان دیگر قطعات پازل برای مدیریت تحریمها علیه ایران تکمیل شده است.”
حتی دولت ورشکسته یونان هم که سخت به نفت قسطی جمهوری اسلامی نیاز دارد، به این تحریم بله می گوید.
درساعات پایانی چهارشنبه دیپلمات های اروپایی اعلام می کنند: “توافق اولیه برای اعمال تحریم نفت ایران به دست آمده و در حال حاضر بحث و بررسی برای اینکه از چه زمانی این تحریم ها به اجرا گذاشته شود، در جریان است.”
برخی مفسران بر این باور بودند که تحریم برروی جمهوری اسلامی بی تاثیر است. ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، حرف دیگری می زند: “فشارهای بین المللی و جهانی نتیجه داده و گزندگی تحریم ها علیه ایران آغاز شده است.”
ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، سخن او را تائید می کند: “هرچند تحریم های سخت و فلج کننده ای هنوز علیه ایران اعمال نشده، ولی فشارهای روی بانک مرکزی جمهوری اسلامی و نیز تحریم های حوزه بنزین، تاثیر گذار بوده و آثار خود را دارد نشان می دهد.”
دو اقتصاد دان ایرانی، نظر مشابه ای دارند. مهرداد عمادی پیشبینی میکند که با توجه به یکپارچگی مدیریت تحریم بین کشورهای مختلف، در ۱۰ هفته آینده شاهد شوک سنگینی در ارتباط با ایران خواهیم بود. جمشید اسدی به روز می گوید: اوضاع به مراتب بدتر خواهد شد.
روزنامه گاردین درگزارش خود می نویسد: “دراثرفشارهای آمریکا با هر تهدید و تحریم دلار گران تر می شود.بعد از اقدام آمریکا برای تحریم مالی جمهوری اسلامی ایران، ارزش ریال در کمتر از یک هفته، ده درصد سقوط کرد.”
و این هفته دلاربه بالاترین حد می رسد. پول آمریکا در میان نعره های ضد امریکائی مقامات “نظام” دارد دربخشی از بازار جانشین ریال می شود که موج سواری دولت روی قیمت دلار 200 تومان از قیمت افزوده رامی کاهد. مسکنی که تنها به کارتیتر اول روزنامه ضد ملی کیهان برای شکستن کمر آمریکا می آید.
سخنان بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، تائید تمام وکمال تاثیر شکننده “تحریم ” هاست: “دشمن برای تنشهای روانی با استفاده از ابزارهای پولی جذاب، در پی بهم ریختن ثبات در بازار ارز و طلا در ماه های پایان سال است.”
و همه تقصیر ها به گردن “دشمن” انداخته می شود و فعلا تا ماههای آینده. فرمانده سپاه می گوید: “دشمن در ماه های آینده و برای انتخابات مجلس بدنبال راه اندازی یک تظاهرات اعتراضی دیگر در جمهوری اسلامی است.”
فضا کاملا آماده است که اقدامات معقول علی اکبر صالحی وزیرخارجه برای تنش زدائی به گور سپرده شود و “سرداران” صحنه را اشغال کنند.
تهدیدات مقامات نظامی و دولتی مبنی بر بستن تنگه هرمز اوج می گیرد. رسانه های حکومتی خبر از آزمایش یک موشک میان برد در جریان رزمایش ده روزه ولایت ۹۰ می دهند. عطاءالله صالحی، فرمانده کل ارتش می گوید که تنگه هرمز را به “راحتی آب خوردن”می بندند. اوبه ناو آمریکایی که به دلیل رزمایش دریایی ایران خلیج فارس را موقتا ترک کرده هشدار می دهد: “به خلیج فارس بازنگرد. ایران “تذکر” خود را در این باره تکرار نخواهد کرد”.
جواب آمریکا این است: “حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت. حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس مطابق با قوانین بین المللی است و همانند دهه های گذشته ادامه خواهد داشت. هر کس که آزادی رفت و آمد کشتیها در یک تنگه بینالمللی را تهدید کند خارج از جامعه بینالمللی شناخته شده و این اختلال تحمل نخواهد شد. نیروی دریایی آمریکا برای اطمینان از آزادی تجارت دریایی در «هشیاری» بالا و دائم هستند.”
وزیر خارجه امارات، خبر جالبی می دهد: “برای مسدود نشدن تنگه هرمز، با ارتش آمریکا برنامه ریزیهایی کردهایم.”
کار آنقدر بالا می گیرد که یک سایت فارسی زبان می پرسد: “ایران یا آمریکا، کدام پیشدستی خواهند کرد؟”
“سرداران”یک موشک میانبرد را در تنگهی هرمز آزمایش می کنند. فیل هوا کرده اند و جنجال به پا می کنند که به تکنولوژی موشک بالستیک دست یافته اند.کشور دوست ومتحد استراتژیک، که روسیه باشد، دستشان را رومی کند: “ایران تکنولوژی لازم برای تولید چنین موشکهایی را ندارد و در فاصله زمانی کوتاه نمیتواند به موشکهای بالستیک دست یابد.”
“انگلیسی های بی ناموس”- به قول مش قاسم- ازنیت “نظام” خبر می دهند: “تهدیدهای ایران در رابطه با بستن تنگه هرمز ترفندی برای دور شدن از موضوع این کشور برای دستیابی به سلاحهای هستهای” است. آمریکا هم رسماتوسط یکی از سخنگویان کاخ سفید، این نظر راتائید می کند: “ایران به دلیل فشارهایی که از تحریم ها متحمل می شود، مشغول درست کردن راه هایی برای انحراف افکار عمومی است.”
“مایکل روبین” از تحلیلگران موسسه تحقیقات راهبردی “امریکن انترپرایز” حرف آخر را می زند: “هرگونه اقدام یا تهدید جدی ایران در مورد تنگه هرمز برای آن کشور حکم خودکشی ” دارد.
درآخرین ساعات چهارشنبه، احمد وحیدی وزیر دفاع “نظام” در لباس تائید، تهدید به بستن تنگه هرمز را درز می گیرد: “حضور نیروهای فرامنطقهای در خلیج فارس «مضر و زیانبار» است و حضور آنها جز ایجاد آشفتگی در منطقه نتیجه دیگری ندارد.امنیت تنگه هرمز جزء مسائلی است که ایران دنبال میکند و همواره در دوران طولانی گذشته امنیت تنگه را تامین کرده است.ایران همچنان به عنوان قدرت مهم منطقه حق زیادی نسبت به تنگه هرمز دارد و به حفظ و امنیت این تنگه نیز اقدام خواهد کرد و کارهای لازم در این حوزه صورت میگیرد.”
بحران تنگه هرمز برای “نظام” آب نمی شود، و صدالبته این اقدامات ضداستکباری برای آمریکا حسابی نان می کند. پس از اعلام فروش جنگندههای اف-۱۵ به عربستان توسط ایالات متحده خبراز فروش سامانه موشکی تاد به امارات متحده عربی می رسد وبه رقم ناچیز سه میلیارد و ۴۸۰ میلیون دلار.
و نگاهها به سرعت روی مساله اتمی متمرکز می شود. رسانههای حکومتی خبر می دهند که نخستین نمونه میله سوخت هستهای حاوی اورانیوم طبیعی در ایران ساخته و به “داخل قلب راکتور تحقیقاتی تهران” منتقل شده است.
وزیر خارجه فرانسه می گوید: “تردیدی نیست که ایران کار بر روی ساخت سلاح اتمی را ادامه میدهد.”
علیرضا شیخعطار، سفیر “نظام” در آلمان، اعلام می کند که سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی، به زودی نامهای به کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برای از سرگیری مذاکرات خواهد نوشت.
بازی کهنه، باز کلید خورده است.
دی ماه از نیمه می گذرد. بازار مسکن دوباره اوج می گیرد و قیمت مسکن با رشد۲۵ درصدی مواجه می شود. کارشناسان می گویند: “بازار مسکن در آیندهای نه چندان دور مجددا طعم افزایش قیمتها را خواهد چشید؛ چراکه فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها در راه است.”
وزارت نیروپیشنهاد می کند که قیمت آب حداقل ۲۰ درصد افزایش یابد.
پلیس سایبری نیروی انتظامی معروف به “فتا” دستورالعمل تازه ای برای صاحبان کافینتها صادر می کند: “استفاده از کافینتها فقط با کارت شناسایی معتبر، ترجیحا کارت ملی، و دادن مشخصات و شماره تلفن ممکن است. صاحبان کافینتها موظفاند دوربین مداربسته نصب کنند و تصاویر ضبط شده را تا شش ماه نگه دارند تا «امکان بازبینی» آن وجود داشته باشد.”
رمان ۱۹۸۴ را نمی خوانید. اینجا جمهوری اسلامی و آزادترین کشور دنیاست.اردشیرامیرارجمند از “ بوسه بر آستان فرعون ” سخن می راند. محمد رضا خاتمی می گوید: “آقایان! آنچه در آن شنا میکنید مرداب است. “محمد تقی کروبی می نویسد: “فساد و تباهی ارکان حکومت را فرا گرفته است.” محمد باقرقالیباف، شهردار تهران می پرسد: “آیا چرب کردن مو گناه است یا تهمت، دروغ، ریا یا پردهدری؟” و توضیح می دهد: “ریاکاری از خانوادهها آغاز و در بخشهای مختلف جامعه ایجاد شده است.”
اینان، سرنشینان “کشتی نظام” بوده اند و یاهستند. برای پیروزی انقلاب وپیشبرد آن شراع کشیده اند وپارو زده اند. ودرنیمه دوم د یماه ۱۳۹۰ می بینند به عیان که “خواب زدگان” کشور را به سوی جنگ خانمانسوزی می برند.
هرجا سخن از جنگ و تروریسم است، می توان ردپای نظام راپیدا کرد. شیخ عبدالله بن زیاد ال نهیان می گوید: “حمایت ایران از تروریسم گستردهتر از حمایت این کشور از حماس و حزب الله است. ایران در افغانستان، یمن، کویت، بحرین شرق عربستان، افریقا – به ویژه نیجریه- نفوذ دارد.”
شاهد هم از غیب می رسد. مخالفان بشار اسد که تا کنون برای رسیدن به آزادی هزاران کشته داده اند، میگویند: “مزدوران ایرانی در سرکوب جنبش اعتراضی سوریه، به دولت این کشور کمک میکنند. پنج تن از این افراد که لباس رفتگران را بر تن کرده بودند، توسط شورشیان در مناطق جنگی شهر حمص بازداشت شدهاند. نزد این افراد عکسهایی یافت شده که آنان را با اونیفورم نظامی نشان میدهد. افزون بر آن، کارت شناسایی یکی از این افراد نشان میدهد که وی از افسران سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران است.”
میت رامنی، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که درانتخابات اولیه از بقیه پیش است، می گوید که “در صورت انتخاب به ریاست جمهوری، تاسیسات اتمی ایران را بمباران خواهد کرد.”
نشریه ماریان می پرسد: “اکنون زمان حمله به ایران است؟”
ماتیو کرونیگ، استاد دانشگاه جرج تاون، در آخرین شماره مجله “فارین افیرز” انگار جواب او رامی دهد: “اکنون زمان حمله به ایران است.”
او در ژوئیه ۲۰۱۱ هنوز مشاور ویژه وزیر دفاع آمریکا در امور استراتژی خاورمیانه بود.
نشریه کپ آنلاین اوضاع را اینگونه می بیند: “به سوی جنگ سوم جهانی می رویم.” و ایران در مرکز این آخرزمان خواهد بود که مدعیان رهروی امام زمان در برافروختنش به اندازه جنگ طلبان آمریکائی نقش دارند؟
هفته ای دیگر به انجام می رسد. صدای توفانی علیرضاعصار در فضای مجازی می پیچد:
این دوستانی که دم از جنگ می زنند / از تیرهای نخورده چرا لنگ می زنند
همسفره های خلوت آن روزها ببین/ این روزها چه ساده به هم انگ می زنند
هر فصل از وحشت رسوا شدن هنوز / ما را به رنگ جماعتشان رنگ می زنند
یوسف، به بد نامی خود اعتراف کن / کز هر طرف به پیرهنت چنگ می زنند
بازی عوض شده و همان همقطارها/ از داخل قطار به ما سنگ می زنند
بیهوده دل مبند بر این تخت روی آب/ روزی تمام اسکله ها زنگ می زنند
و احمد منتظری فرزند آن “ فقیه عالیقدر” که نظریه حکومتی جمهوری اسلامی را نوشت و خود از مهمترین قربانیان آن بود، سخن استاد اساتید رهبرجمهوری اسلامی - آیتالله العظمی بروجردی- را به یادش می آورد: “مرد آن است که از حرفش برگردد”؛ و دردمندانه می نویسد: “حفظ کشور عزیزمان ایران از ویرانی و تجزیه، بیش از همه، وظیفه شماست….”
و در این شب زمستانی، حافظ است که بال سخن می گشاید:
شاه ترکان سخن مدعیان می شنود
شرمی از مظلمه خون سیاوشش باد