تملق گویی یک ایرانی در آمریکای لاتین

نویسنده

» نگاه فیگارو:

کلمان ترم

در اوایل سال ۲۰۱۲ ششمین سفر محمود احمدی نژاد به آمریکای لاتین انجام شد. او  در این سفر از کشورهای ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا و اکوادور دیدن کرد. در زمانی که کشمکش بر سر پرونده هسته ای میان تهران و غرب به شدت بالا گرفته، کاملاً منطقی است که دلایل و اهداف این سفر دوردست در اذهان ایجاد سؤال کند.

اول اینکه این سفر باعث تقویت حس انقلاب گرایانه و ایدئولوژی پوپولیستی ای می شود که به شدت مورد علاقه محمود احمدی نژاد در صحنه سیاست داخلی است. در این راستا، او به جرگه برخی رهبران آمریکای لاتین با مواضع پوپولیستی می پیوندد؛ آنها نیز مانند احمدی نژاد اقدامات سیاسی خود را با احساسات ضدآمریکایی ای عجین می کنند که در افکار عمومی کشورهایشان رخنه کرده. حتی اگر این موضع ضدآمریکایی رهبران آمریکای لاتین در کشورهایشان با موفقیت همراه بوده، ولی در افکار عمومی مردم ایران از جایگاه معتبری برخوردار نیست و اکثریت مردم نسبت به آن بی تفاوت هستند. تلاش احمدی نژاد برای مشروعیت بخشی به خود در شرایطی انجام می شود که باورپذیری او ازسوی مردم، به ویژه پس از سرکوب خشونت آمیز جنبش سبز در سال ۲۰۰۹، به شدت زیر سؤال رفته است. این درحالی است که او دیگر نمی تواند برای انتخابات سال ۲۰۱۳ نامزد شود. به علاوه، در رویارویی ایجاد شده میان او و رهبر انقلاب، احتمال اینکه این سفر به تغییر تعادل قدرت بینجامد بسیار ضعیف است. این سفر صرفاً به یک اجماع ضدآمریکایی که از مشخصه های حکومت اسلامی است خواهد انجامید.

ولی جدا از صحنه سیاست داخلی ایران، این سفر در قالب کشمکش میان تهران و واشنگتن درخصوص پرونده هسته ای نیز قابل توجیه است. احمدی نژاد در سفر دوردست خود به حمایت دیپلماتیک و درعین حال باارزش کشورهایی نیاز دارد تا بتواند از انزوای بین المللی جمهوری اسلامی در جامعه جهانی قدری بکاهد. همچنین نشان دهنده خواست جمهوری اسلامی دایر بر مطرح کردن خود به عنوان یک قدرت جهانی است، به ویژه در زمانی که حکومت تهران در صحنه منطقه ای با مشکلاتی مواجه است.

اگر نخواهیم ابعاد سمبولیک این دید و بازدیدها را نادیده بگیریم، ولی بزرگ انگاشتن واقعیت اقتصادی همکاری این کشورها با ایران، بزعم تبلیغات فراوان، کاملاً اشتباه است. منفعت جمهوری اسلامی در این است که راه های جدیدی را برای دور زدن تحریم های اقتصادی پیدا کند و بدین ترتیب ایران را به عنوان کشوری درحال پیشرفت در سطح جهان مطرح سازد. البته نتیجه اقتصادی این سفر بی شک  مانند سفر احمدی نژاد در سال ۲۰۰۹ نیست، زیرا در آن سال سفر به برزیل نیز به عنوان قدرت اصلی اقتصادی این منطقه در دستور کار قرار داشت. جمهوری اسلامی قبل از سفر اخیر احمدی نژاد به آمریکای لاتین اعلام کرد که حکومت تهران شبکه ای به زبان اسپانیایی تأسیس کرده. خواست ایران برای حضور داشتن در صفحه شطرنج آمریکای لاتین از سوی ایالات متحده محکوم شد. آیلیانا روس لتینن، رییس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان آن را “گردهمایی دیکتاتورها” نامید. مقامات آمریکایی چندین بار از نگرانی خود مبنی بر ایجاد شبکه های تروریستی مورد حمایت ایران در آمریکای لاتین سخن گفته اند. این صرفاً هشداری به کشورهای منطقه است که می خواهند روابط خود را با تهران گسترش دهند، زیرا تهدید امنیتی که از جانب ایران مطرح شده، درحال حاضر در آمریکای لاتین به عنوان یک واقعیت شناخته نمی شود.

احمدی نژاد یک ایرانی است که به دلیل عدم موفقیت در خاورمیانه و در داخل کشورش به دنبال جذب دوستانی در آنسوی آب ها در آمریکای لاتین است. بعبارت دیگر، دوری جغرافیایی بی شک یک محدودیت در زمینه بسط روابط اقتصادی و استراتژیکی است، ولی ازنظر کسب وجهه ازدست رفته برای جمهوری اسلامی یک امتیاز به شمار می رود. اگرچه برزیل استراتژی خود در مورد ایران را مورد بازبینی قرار داده، ولی احساسات انقلابی ضدآمریکایی تهران هنوز در بخشی از آمریکای لاتین شنوندگانی دارد.

منبع: فیگارو، ۲۴ ژانویه