یکی از مسائل مهم سیاست “ دفتر رئیس جمهور” است، منظورم همان دفتری است که منشی رئیس جمهور در آن یادداشت می کند که چه اتفاقاتی در روز گذشته افتاده است. در روزهای گذشته گزارش دفتر آقایان احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی را خواندید. امروز با این فرض که آقای مهدی کروبی رئیس جمهور خواهد شد، گزارش دفتر ایشان را می خوانید. در روزهای آینده با توجه به اینکه فرض محال محال نیست، گزارش روزانه دفتر ریاست جمهوری را برای سید محمد خاتمی، باقر قالیباف، علی لاریجانی، رضا پهلوی، ابراهیم یزدی، هوشنگ امیر احمدی و شیرین عبادی خواهم نوشت. فرض دیگر ما این است که دفتری که می خوانید یادداشت های روز شانزدهم آذر سال 1389 است.
مهدی کروبی
ساعت هشت و نیم: جلسه هیات دولت با نیم ساعت تاخیر تشکیل شد، زنگ زدیم منزل حاجی، خواب مانده بودند. ایشان را بیدار کردیم. گفتند آقا ابوالفضل شکوری جلسه را اداره کنند تا ایشان برسند. از وزرا آقایان فاطمه کروبی، ابوالفضل شکوری، احمد توکلی، محمد قوچانی، عباس عبدی، اسدالله بادامچیان، بهزاد نبوی، محسن رضایی، عطاء الله مهاجرانی، موسوی خوئینی ها، محتشمی، غفوری فرد، منتجب نیا، خسروی، گرامی مقدم، اطاعت و جوادی حصار بودند.
ساعت نه و نیم: حاج آقا رسیدند و وارد جلسه هیات دولت شدند، میان اعضای هیات دولت دعوا شد و آقای بادامچیان و توکلی آقایان مهاجرانی و نبوی را کتک زدند، حاج آقا غش کردند و فاطمه خانم کاهگل زیر دماغشان گرفت تا به هوش بیایند، قرار شد موضوع به خبرنگاران گفته نشود.
ساعت نه و چهل و پنج دقیقه: آقای قوچانی سخنگوی هیات دولت مصاحبه مطبوعاتی برگزار کرد. از تلویزیون کسی نیامده بود، حاج آقا بعد از اینکه به هوش آمد، ناراحت شد.
ساعت ده و سیزده دقیقه: کیهان نقل قول اشتباه زده بود که حاجی گفته است: “ دولت که قابلمه نیست” در حالی که حاجی گفته بود “ دولت که دیگ نیست” دفتر آقای شریعتمداری توضیح دادند که دیگ و قابلمه فرق ندارد، برای حاجی گفتیم، گفت آقای محتشمی خودش ترتیب شریعتمداری را بدهد، آقای محتشمی با عصبانیت رفت بیرون.
ساعت ده و سی دقیقه: حاجی با حاج آقا نوری زاده در لندن تلفنی حرف زدند، قرار است ایشان مشاور بین المللی و ایرانیان خارج از کشور حاج آقا بشوند. فاطمه خانم مخالفند.
ساعت ده و چهل و پنج دقیقه: حاج آقا تلفن زدند به حاجی آقا حجازی برای لابی حرف زدند. به ما چیزی نگفتند، فقط دستور دادند که دیگر تلفن نوری زاده را به ایشان وصل نکنیم.
ساعت یازده و نیم: آقای جوادی حصار مشاور دانشجویی و جوانان با شاخه دانشجویی حزب صحبت کرد که ایشان و حاجی برای مراسم شانزده آذر بروند دانشگاه آزاد رودهن. هماهنگ شد، برای ساعت دو می روند.
ساعت یازده و چهل دقیقه: کنسول آمریکا تلفن زد به دفتر و حاج آقا موسوی خوئینی ها با ایشان حرف زد، معلوم نیست چرا کنسول آمریکا تلفن را قطع کرد. دوباره زنگ زدند با حاج آقا مهاجرانی تلفنی حرف زدند، مشکل حل شد. حاج آقا موسوی خوئینی ها خیلی عصبانی بود.
ساعت یازده و پنجاه و سه دقیقه: آقای نوری زاده از فرودگاه لندن تلفن زد. بچه ها گفتند دیگر به دفتر زنگ نزند. بغض کرد و گفت خودشان گفته بودند، پاسخ دادیم که می دانیم اما آن موقع با حاجی آقا حجازی لابی نکرده بودند.
ساعت دوازده و دو دقیقه: حاج آقا نماز ظهر خواند. بعد از نماز ده دقیقه ای خوابید، خیلی تاکید کرد که حتما بیدارش کنیم. نمی دانم چرا حاج آقا اینقدر از خواب ماندن می ترسد، اتفاقا همیشه هم خواب می ماند.
ساعت دوازده و بیست و پنج دقیقه: کاردار فرهنگی عربستان سعودی با حاج آقا دیدار داشت. حاجی در این دیدار گفت: “ رابطه ما با عربستان یک رابطه استراتژیک است و مثل کش تنبان نیست که در برود.” مترجم این مورد را ترجمه نکرد و حاجی ناراحت نشد و گفت این را برای خودتان گفتم.
ساعت دوازده و پنجاه و پنج دقیقه: کنفرانس ویدئویی حاجی برای اجلاس حزب اعتماد در الیگودرز در اتاق کنفرانس بود، مهندس کمالوند و مهندس دالوند کنفرانس را اداره می کردند، وسط کنفرانس دو دقیقه تماس قطع شد.
ساعت یک و سی دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد تلفن زدند و گفتند ایشان به عنوان نماینده دولت و رهبری برای دیدار سه جانبه به بغداد می روند، و دولت باید طی نامه ای ایشان را به عنوان نماینده دولت معرفی کند. به حاج آقا گفتیم، عصبانی شد، گفت: احمدی نژاد غلط کرد.
ساعت یک و چهل و پنج دقیقه: حاج آقا با اصغر آقا حمالوند راننده خودشان رفتند بالا، خیلی عصبانی برگشتند. فاطمه خانم دوید جلوشان را بگیرد، ایشان را هم هل داد و رفت.
ساعت دو و هشت دقیقه: حاجی از بالا برگشت، رفت دستشویی، وقتی بیرون آمد با هیچ کس حرف نزد، رفت توی باغچه حیاط ریاست جمهوری و چمن ها را آب داد. ایشان هر وقت لابی می کند، بعدش چمن ها را آب می دهد.
ساعت دو و سی دقیقه: آقای جوادی حصار با حاجی و حاج خانوم و حسن آقا رفتند دانشگاه رودهن برای سخنرانی شانزده آذر، روزنامه “ ندای الیگودرز” نوشته بود امروز حاج آقا خاتمی در دانشگاه تهران و آقای احمدی نژاد در دانشگاه امام صادق سخنرانی می کنند.
ساعت دو و چهل دقیقه: از دفتر دانشجویان حزب اعتماد در رودهن زنگ زدند و گفتند سیستم صوتی خراب است و درخواست کردند حاج آقا گرامی مقدم، وزیر صنایع را بفرستیم سیستم صوتی را درست کنند. زنگ زدیم به دفتر وزیر، ایشان جلسه معاونین را قطع کرد و به رودهن رفت.
ساعت دو و پنجاه و دو دقیقه: از دفتر جلال طالبانی زنگ زدند و گفتند آقای احمدی نژاد نماینده شده برود عراق، گفتیم در جریان نیستیم، گفتند آقای طالبانی گفته یا آقای هاشمی برود یا آقای خرازی، وگرنه جلسه به هم می خورد. گفتیم حاج آقا کروبی خودشان می آیند. تلفن قطع شد. مخابرات دفتر ایراد دارد، باید به آقای گرامی مقدم بگوئیم بیاید درستش کند.
ساعت سه و ده دقیقه: آقای محتشمی از روزنامه کیهان زنگ زد و گفت شریعتمداری را بردند سی سی یو. گفت اطلاعیه رسمی صادر شود که شایعه کتک زدن شریعتمداری توسط حاج آقا محتشمی صحت ندارد. ایشان گفت فعلا کیهان تحت کنترل است و تا شب ایشان همان جا می ماند.
ساعت سه و سی و دو دقیقه: نیروی انتظامی تماس گرفت و اعلام کرد در دانشگاه تهران درگیری اتفاق افتاده و دانشجویان طرفدار تحکیم با کنفدراسیون حزب الله درگیر شده و ده دوازده نفر زخمی شدند، حسین الله کرم و حاج حسین درخشان جزو کنفدراسیون بودند که به دانشجویان تحکیم حمله کردند. نیروی انتظامی گفت که خودش را از درگیری کنار کشیده، ولی اطلاعات هشت نفر را دستگیر کرده بود. زنگ زدیم به حاج آقا بادامچیان وزیر اطلاعات، خبری نداشت.
ساعت سه و پنجاه دقیقه: حاج آقا کروبی از رودهن تلفن زدند و گفتند که لابی کرده اند و قرار شده ایشان و آقای احمدی نژاد، دو نفری به بغداد بروند. قرار شد تلفنی به دفتر آقای طالبانی اطلاع بدهیم.
ساعت سه و پنجاه و پنج دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد تماس گرفتند و گفتند نامه را فقط به اسم ایشان بزنیم. گفتیم ما طبق دستور حاجی نامه می دهیم. احمدی نژاد گفت این دستور آقای حجازی است. به نظر می رسد تلفن های ما را کنترل می کنند.
ساعت چهار و بیست دقیقه: حاجی آمد. عصبانی بود. دستور داد نامه معرفی ایشان و احمدی نژاد برای مذاکره سه جانبه را بفرستیم به دفتر طالبانی. بعد رفت باغچه را آب داد. حالش خوب نبود.
ساعت چهار و سی دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد از بالا تماس گرفت و سراغ نامه را گرفت، گفتیم نامه را تا نیم ساعت بعد می فرستیم. پرسید چرا حاج آقا کروبی این همه به باغچه آب می دهد؟
ساعت چهار و چهل و پنج دقیقه: آقای قوچانی با حاجی جلسه داشت. بیست دقیقه ای طول کشید. وقتی بیرون آمدند، حاجی نامه ای هشت صفحه ای داد که برای باراک اوباما بفرستیم. قرار است از طریق حاج آقا خرازی در وزارت خارجه نامه فرستاده شود به کاخ سفید. گفتند برای همه خبرگزاری ها هم نامه را بفرستیم.
ساعت پنج و سه دقیقه: از بیت زنگ زدند و گفتند دستور داده شده که نامه رئیس جمهور به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا توسط ایرنا و ایسنا و ایلنا و ایپنا و ایشنا و ایمنا منتشر نشود. گفتند نامه نوشتن کلیه مقامات برای ریاست جمهوری آمریکا باید با حاجی احمدی نژاد هماهنگ بشود. به حاجی گفتیم، گفتند هر وقت خود آقا زنگ زد، حرف ایشان را گوش کنید.
ساعت پنج و سی دقیقه: عبدالمالک بن عزیز، وزیر اقتصاد عربستان سعودی با حاجی دیدار کرد، حاجی در این دیدار بر رابطه ایران و عربستان تاکید کرد و گفت: “ رابطه اقتصادی ما با عربستان یک رابطه استراتژیک و مهم است و مثل گاری نیست که هر وقت پنچر شد عوضش کنیم.” کمیته بررسی سخنرانی های قابل انتشار نظر داد که این تکه آخر پخش نشود اما موافقت نکردند و گفتند دانستن حق مردم است.
ساعت شش و ده دقیقه: جلسه تقدیر از هنرمندان زن توسط شاخه زنان حزب در تالار وحدت برگزار شد. خانم میرموسوی مشاور امور زنان دفتر سخنرانی کرد. فاطمه خانم کروبی وسط جلسه خانم هدیه تهرانی و مریلا زارعی و فاطمه معتمد آریا را از جلسه بیرون کرد. سخنرانی اخراجی ها اعلام کرد چه خوب شد آخه ما از خانواده آبرومندی هستیم.
ساعت شش و چهارده دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد از بیت تماس گرفت و گفت با فرودگاه امام خمینی هماهنگ کنیم که هواپیمای اختصاصی دولت را برای سفر ایشان به بغداد آماده کنند. گفت هفتاد و پنج نفر همراه ایشان هستند و ساعت هشت شب آماده سفر هستند. گفتیم که ایشان با خود حاج آقا حرف بزنند. بعد وصل کردیم به حاج آقا. از اتاق حاجی صدای داد و فریاد می آمد، بعدا ساکت شدند. معلوم شد تازه عده ای از نارمک با دوچرخه می روند به بغداد.
ساعت شش و بیست دقیقه: سفیر عربستان با حاج آقا کروبی دیدار داشت. آقای مهاجرانی هم در این دیدار حضور داشت. آقای کروبی در این دیدار بر اهمیت رابطه ایران و عربستان تاکید بسیاری کرد و گفت این رابطه استراتژیک است. یعنی همین قدرش اجازه انتشار گرفت.
ساعت شش و بیست و سه دقیقه: از شبکه تلویزیونی سی ان ان تماس گرفتند و گفتند می خواهند با رئیس جمهور مصاحبه تلویزیونی کنند. برای بیست روز بعد وقت دادیم، قرار شد در مورد حجاب خانم کریستین امانپور با حاج خانم کروبی هماهنگ کنند.
ساعت شش و چهل و پنج دقیقه: بیست و سومین جلسه کمیسیون “ پنجاه” زیر نظر حاج آقا بهزاد نبوی تشکیل شد. چهل و هشت مشکل دیگر مانده است که اگر اینها حل بشود، طرح توزیع پنجاه هزار تومان حل می شود. حاج آقا نبوی گفت که چون قیمت نفت به 32 دلار رسیده امکان اجرای طرح سخت شده.
ساعت هفت و دو دقیقه: دندان حاج آقا درد می کرد، زنگ زد بالا و لابی کرد، بهتر شد. بعد از آن سری به حیاط زد و به باغچه آب داد.
ساعت هفت و سی دقیقه: حاج آقا همراه با آقای مهاجرانی، محتشمی، توکلی، خرازی، قوچانی، دعائی، محتشمی، غفوری فرد و حق شناس برای دیدار سه جانبه با آمریکایی ها به فرودگاه رفتند تا به بغداد پرواز کنند. طالبانی پیغام داده بود که اگر احمدی نژاد برود آمریکایی ها جلسه را تحریم می کنند. آمریکایی ها هم گفته اند که اگر محتشمی در جلسه باشد، آنها نخواهند آمد. معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد.
ساعت هشت و سه دقیقه: صدا و سیما اعلام کرد حاج آقا احمدی نژاد در دیدار سه جانبه ایران و عراق به عنوان نماینده ایران شرکت می کند، تلفن زدیم به صدا و سیما تکذیب کردیم، ولی گفتند هماهنگ شده.
ساعت هشت و پانزده دقیقه: حاج آقا محتشمی از فرودگاه تلفن زد و گفت که برای دیدار با آمریکایی ها نرفته است. خیلی عصبانی بود. معلوم شد جز احمدی نژاد و حاج آقا ثمره کسی را از هیات 75 نفره آنان نبردند. حاج آقا زریبافان تلفن زد. خیلی عصبانی بود. گفتیم اگر می خواهد وصلش کنیم با حاج خانم کروبی صحبت کند. ترسید و تلفن را قطع کرد پرسید نمی شود با حسن آقا حرف زد.
ساعت هشت و چهل دقیقه: حاج آقا شریعتمداری در سی سی یو بیمارستان امام خمینی به هوش آمد، به آقای محتشمی خبر دادیم، گفت سریعا به بیمارستان می رود تا عیادتش کند.
ساعت نه و چهل دقیقه: همه از دفتر رفتند. فقط حاج آقا محمودوند و احمدوند و کولیوند مانده اند برای کشیک. صدا و سیما خبر سفر همزمان آقایان هاشمی و کروبی و احمدی نژاد به بغداد را منتشر کرد.
ساعت یازده و بیست دقیقه: حاج آقا از بغداد تلفن زد و گفت برای دیدار با آقای سیستانی در حال رفتن به نجف است. قرار شد آقای هاشمی در دیدار سه جانبه با آقای خرازی برود. گفت به خانواده آقای احمدی نژاد خبر بدهیم که ایشان مریض شده و در هتل مانده است و فعلا نمی تواند حرف بزند. قرار شد گزارش دیدار سه جانبه را وزارت خارجه به صدا و سیما بدهد.
ادامه ماجرا…..: دفتر یادداشت روسای جمهور بعدی یعنی محمد خاتمی، باقر قالیباف، علی لاریجانی، ابراهیم یزدی، محسن سازگارا، رضا پهلوی، عبدالله نوری، هوشنگ امیر احمدی و شیرین عبادی را در روزهای آینده خواهید خواند، لطفا چنانچه از اینها خوشتان نیامد و رئیس جمهور جدیدی پیشنهاد دارید، برایم بنویسید تا دفتر او را هم بنویسم.