روزها بر مهدی کروبی چگونه می گذرد؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

یکی از مسائل مهم سیاست “ دفتر رئیس جمهور” است، منظورم همان دفتری است که منشی ‏رئیس جمهور در آن یادداشت می کند که چه اتفاقاتی در روز گذشته افتاده است. در روزهای ‏گذشته گزارش دفتر آقایان احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی را خواندید. امروز با این فرض که ‏آقای مهدی کروبی رئیس جمهور خواهد شد، گزارش دفتر ایشان را می خوانید. در روزهای ‏آینده با توجه به اینکه فرض محال محال نیست، گزارش روزانه دفتر ریاست جمهوری را ‏برای سید محمد خاتمی، باقر قالیباف، علی لاریجانی، رضا پهلوی، ابراهیم یزدی، هوشنگ ‏امیر احمدی و شیرین عبادی خواهم نوشت. فرض دیگر ما این است که دفتری که می خوانید ‏یادداشت های روز شانزدهم آذر سال 1389 است. ‏

مهدی کروبی

ساعت هشت و نیم: جلسه هیات دولت با نیم ساعت تاخیر تشکیل شد، زنگ زدیم منزل حاجی، ‏خواب مانده بودند. ایشان را بیدار کردیم. گفتند آقا ابوالفضل شکوری جلسه را اداره کنند تا ‏ایشان برسند. از وزرا آقایان فاطمه کروبی، ابوالفضل شکوری، احمد توکلی، محمد قوچانی، ‏عباس عبدی، اسدالله بادامچیان، بهزاد نبوی، محسن رضایی، عطاء الله مهاجرانی، موسوی ‏خوئینی ها، محتشمی، غفوری فرد، منتجب نیا، خسروی، گرامی مقدم، اطاعت و جوادی ‏حصار بودند. ‏

ساعت نه و نیم: حاج آقا رسیدند و وارد جلسه هیات دولت شدند، میان اعضای هیات دولت ‏دعوا شد و آقای بادامچیان و توکلی آقایان مهاجرانی و نبوی را کتک زدند، حاج آقا غش کردند ‏و فاطمه خانم کاهگل زیر دماغشان گرفت تا به هوش بیایند، قرار شد موضوع به خبرنگاران ‏گفته نشود. ‏

ساعت نه و چهل و پنج دقیقه: آقای قوچانی سخنگوی هیات دولت مصاحبه مطبوعاتی برگزار ‏کرد. از تلویزیون کسی نیامده بود، حاج آقا بعد از اینکه به هوش آمد، ناراحت شد. ‏

ساعت ده و سیزده دقیقه: کیهان نقل قول اشتباه زده بود که حاجی گفته است: “ دولت که قابلمه ‏نیست” در حالی که حاجی گفته بود “ دولت که دیگ نیست” دفتر آقای شریعتمداری توضیح ‏دادند که دیگ و قابلمه فرق ندارد، برای حاجی گفتیم، گفت آقای محتشمی خودش ترتیب ‏شریعتمداری را بدهد، آقای محتشمی با عصبانیت رفت بیرون.‏

ساعت ده و سی دقیقه: حاجی با حاج آقا نوری زاده در لندن تلفنی حرف زدند، قرار است ‏ایشان مشاور بین المللی و ایرانیان خارج از کشور حاج آقا بشوند. فاطمه خانم مخالفند.‏

ساعت ده و چهل و پنج دقیقه: حاج آقا تلفن زدند به حاجی آقا حجازی برای لابی حرف زدند. ‏به ما چیزی نگفتند، فقط دستور دادند که دیگر تلفن نوری زاده را به ایشان وصل نکنیم. ‏

ساعت یازده و نیم: آقای جوادی حصار مشاور دانشجویی و جوانان با شاخه دانشجویی حزب ‏صحبت کرد که ایشان و حاجی برای مراسم شانزده آذر بروند دانشگاه آزاد رودهن. هماهنگ ‏شد، برای ساعت دو می روند.‏

ساعت یازده و چهل دقیقه: کنسول آمریکا تلفن زد به دفتر و حاج آقا موسوی خوئینی ها با ‏ایشان حرف زد، معلوم نیست چرا کنسول آمریکا تلفن را قطع کرد. دوباره زنگ زدند با حاج ‏آقا مهاجرانی تلفنی حرف زدند، مشکل حل شد. حاج آقا موسوی خوئینی ها خیلی عصبانی بود.‏

ساعت یازده و پنجاه و سه دقیقه: آقای نوری زاده از فرودگاه لندن تلفن زد. بچه ها گفتند دیگر ‏به دفتر زنگ نزند. بغض کرد و گفت خودشان گفته بودند، پاسخ دادیم که می دانیم اما آن ‏موقع با حاجی آقا حجازی لابی نکرده بودند.‏

ساعت دوازده و دو دقیقه: حاج آقا نماز ظهر خواند. بعد از نماز ده دقیقه ای خوابید، خیلی ‏تاکید کرد که حتما بیدارش کنیم. نمی دانم چرا حاج آقا اینقدر از خواب ماندن می ترسد، اتفاقا ‏همیشه هم خواب می ماند.‏

ساعت دوازده و بیست و پنج دقیقه: کاردار فرهنگی عربستان سعودی با حاج آقا دیدار داشت. ‏حاجی در این دیدار گفت: “ رابطه ما با عربستان یک رابطه استراتژیک است و مثل کش ‏تنبان نیست که در برود.” مترجم این مورد را ترجمه نکرد و حاجی ناراحت نشد و گفت این ‏را برای خودتان گفتم.‏

ساعت دوازده و پنجاه و پنج دقیقه: کنفرانس ویدئویی حاجی برای اجلاس حزب اعتماد در ‏الیگودرز در اتاق کنفرانس بود، مهندس کمالوند و مهندس دالوند کنفرانس را اداره می کردند، ‏وسط کنفرانس دو دقیقه تماس قطع شد. ‏

ساعت یک و سی دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد تلفن زدند و گفتند ایشان به عنوان نماینده دولت ‏و رهبری برای دیدار سه جانبه به بغداد می روند، و دولت باید طی نامه ای ایشان را به عنوان ‏نماینده دولت معرفی کند. به حاج آقا گفتیم، عصبانی شد، گفت: احمدی نژاد غلط کرد.‏

ساعت یک و چهل و پنج دقیقه: حاج آقا با اصغر آقا حمالوند راننده خودشان رفتند بالا، خیلی ‏عصبانی برگشتند. فاطمه خانم دوید جلوشان را بگیرد، ایشان را هم هل داد و رفت. ‏

ساعت دو و هشت دقیقه: حاجی از بالا برگشت، رفت دستشویی، وقتی بیرون آمد با هیچ کس ‏حرف نزد، رفت توی باغچه حیاط ریاست جمهوری و چمن ها را آب داد. ایشان هر وقت لابی ‏می کند، بعدش چمن ها را آب می دهد. ‏

ساعت دو و سی دقیقه: آقای جوادی حصار با حاجی و حاج خانوم و حسن آقا رفتند دانشگاه ‏رودهن برای سخنرانی شانزده آذر، روزنامه “ ندای الیگودرز” نوشته بود امروز حاج آقا ‏خاتمی در دانشگاه تهران و آقای احمدی نژاد در دانشگاه امام صادق سخنرانی می کنند.‏

ساعت دو و چهل دقیقه: از دفتر دانشجویان حزب اعتماد در رودهن زنگ زدند و گفتند سیستم ‏صوتی خراب است و درخواست کردند حاج آقا گرامی مقدم، وزیر صنایع را بفرستیم سیستم ‏صوتی را درست کنند. زنگ زدیم به دفتر وزیر، ایشان جلسه معاونین را قطع کرد و به ‏رودهن رفت.‏

ساعت دو و پنجاه و دو دقیقه: از دفتر جلال طالبانی زنگ زدند و گفتند آقای احمدی نژاد ‏نماینده شده برود عراق، گفتیم در جریان نیستیم، گفتند آقای طالبانی گفته یا آقای هاشمی برود یا ‏آقای خرازی، وگرنه جلسه به هم می خورد. گفتیم حاج آقا کروبی خودشان می آیند. تلفن قطع ‏شد. مخابرات دفتر ایراد دارد، باید به آقای گرامی مقدم بگوئیم بیاید درستش کند.‏

ساعت سه و ده دقیقه: آقای محتشمی از روزنامه کیهان زنگ زد و گفت شریعتمداری را بردند ‏سی سی یو. گفت اطلاعیه رسمی صادر شود که شایعه کتک زدن شریعتمداری توسط حاج آقا ‏محتشمی صحت ندارد. ایشان گفت فعلا کیهان تحت کنترل است و تا شب ایشان همان جا می ‏ماند.‏

ساعت سه و سی و دو دقیقه: نیروی انتظامی تماس گرفت و اعلام کرد در دانشگاه تهران ‏درگیری اتفاق افتاده و دانشجویان طرفدار تحکیم با کنفدراسیون حزب الله درگیر شده و ده ‏دوازده نفر زخمی شدند، حسین الله کرم و حاج حسین درخشان جزو کنفدراسیون بودند که به ‏دانشجویان تحکیم حمله کردند. نیروی انتظامی گفت که خودش را از درگیری کنار کشیده، ‏ولی اطلاعات هشت نفر را دستگیر کرده بود. زنگ زدیم به حاج آقا بادامچیان وزیر ‏اطلاعات، خبری نداشت.‏

ساعت سه و پنجاه دقیقه: حاج آقا کروبی از رودهن تلفن زدند و گفتند که لابی کرده اند و قرار ‏شده ایشان و آقای احمدی نژاد، دو نفری به بغداد بروند. قرار شد تلفنی به دفتر آقای طالبانی ‏اطلاع بدهیم. ‏

ساعت سه و پنجاه و پنج دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد تماس گرفتند و گفتند نامه را فقط به اسم ‏ایشان بزنیم. گفتیم ما طبق دستور حاجی نامه می دهیم. احمدی نژاد گفت این دستور آقای ‏حجازی است. به نظر می رسد تلفن های ما را کنترل می کنند. ‏

ساعت چهار و بیست دقیقه: حاجی آمد. عصبانی بود. دستور داد نامه معرفی ایشان و احمدی ‏نژاد برای مذاکره سه جانبه را بفرستیم به دفتر طالبانی. بعد رفت باغچه را آب داد. حالش ‏خوب نبود. ‏

ساعت چهار و سی دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد از بالا تماس گرفت و سراغ نامه را گرفت، ‏گفتیم نامه را تا نیم ساعت بعد می فرستیم. پرسید چرا حاج آقا کروبی این همه به باغچه آب می ‏دهد؟ ‏

ساعت چهار و چهل و پنج دقیقه: آقای قوچانی با حاجی جلسه داشت. بیست دقیقه ای طول ‏کشید. وقتی بیرون آمدند، حاجی نامه ای هشت صفحه ای داد که برای باراک اوباما بفرستیم. ‏قرار است از طریق حاج آقا خرازی در وزارت خارجه نامه فرستاده شود به کاخ سفید. گفتند ‏برای همه خبرگزاری ها هم نامه را بفرستیم.‏

ساعت پنج و سه دقیقه: از بیت زنگ زدند و گفتند دستور داده شده که نامه رئیس جمهور به ‏باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا توسط ایرنا و ایسنا و ایلنا و ایپنا و ایشنا و ایمنا منتشر ‏نشود. گفتند نامه نوشتن کلیه مقامات برای ریاست جمهوری آمریکا باید با حاجی احمدی نژاد ‏هماهنگ بشود. به حاجی گفتیم، گفتند هر وقت خود آقا زنگ زد، حرف ایشان را گوش کنید.‏

ساعت پنج و سی دقیقه: عبدالمالک بن عزیز، وزیر اقتصاد عربستان سعودی با حاجی دیدار ‏کرد، حاجی در این دیدار بر رابطه ایران و عربستان تاکید کرد و گفت: “ رابطه اقتصادی ما ‏با عربستان یک رابطه استراتژیک و مهم است و مثل گاری نیست که هر وقت پنچر شد ‏عوضش کنیم.” کمیته بررسی سخنرانی های قابل انتشار نظر داد که این تکه آخر پخش نشود ‏اما موافقت نکردند و گفتند دانستن حق مردم است.‏

ساعت شش و ده دقیقه: جلسه تقدیر از هنرمندان زن توسط شاخه زنان حزب در تالار وحدت ‏برگزار شد. خانم میرموسوی مشاور امور زنان دفتر سخنرانی کرد. فاطمه خانم کروبی وسط ‏جلسه خانم هدیه تهرانی و مریلا زارعی و فاطمه معتمد آریا را از جلسه بیرون کرد. سخنرانی ‏اخراجی ها اعلام کرد چه خوب شد آخه ما از خانواده آبرومندی هستیم.‏

ساعت شش و چهارده دقیقه: حاج آقا احمدی نژاد از بیت تماس گرفت و گفت با فرودگاه امام ‏خمینی هماهنگ کنیم که هواپیمای اختصاصی دولت را برای سفر ایشان به بغداد آماده کنند. ‏گفت هفتاد و پنج نفر همراه ایشان هستند و ساعت هشت شب آماده سفر هستند. گفتیم که ایشان ‏با خود حاج آقا حرف بزنند. بعد وصل کردیم به حاج آقا. از اتاق حاجی صدای داد و فریاد می ‏آمد، بعدا ساکت شدند. معلوم شد تازه عده ای از نارمک با دوچرخه می روند به بغداد.‏

ساعت شش و بیست دقیقه: سفیر عربستان با حاج آقا کروبی دیدار داشت. آقای مهاجرانی هم ‏در این دیدار حضور داشت. آقای کروبی در این دیدار بر اهمیت رابطه ایران و عربستان تاکید ‏بسیاری کرد و گفت این رابطه استراتژیک است. یعنی همین قدرش اجازه انتشار گرفت.‏

ساعت شش و بیست و سه دقیقه: از شبکه تلویزیونی سی ان ان تماس گرفتند و گفتند می ‏خواهند با رئیس جمهور مصاحبه تلویزیونی کنند. برای بیست روز بعد وقت دادیم، قرار شد ‏در مورد حجاب خانم کریستین امانپور با حاج خانم کروبی هماهنگ کنند. ‏

ساعت شش و چهل و پنج دقیقه: بیست و سومین جلسه کمیسیون “ پنجاه” زیر نظر حاج آقا ‏بهزاد نبوی تشکیل شد. چهل و هشت مشکل دیگر مانده است که اگر اینها حل بشود، طرح ‏توزیع پنجاه هزار تومان حل می شود. حاج آقا نبوی گفت که چون قیمت نفت به 32 دلار ‏رسیده امکان اجرای طرح سخت شده. ‏

ساعت هفت و دو دقیقه: دندان حاج آقا درد می کرد، زنگ زد بالا و لابی کرد، بهتر شد. بعد ‏از آن سری به حیاط زد و به باغچه آب داد.‏

ساعت هفت و سی دقیقه: حاج آقا همراه با آقای مهاجرانی، محتشمی، توکلی، خرازی، ‏قوچانی، دعائی، محتشمی، غفوری فرد و حق شناس برای دیدار سه جانبه با آمریکایی ها به ‏فرودگاه رفتند تا به بغداد پرواز کنند. طالبانی پیغام داده بود که اگر احمدی نژاد برود آمریکایی ‏ها جلسه را تحریم می کنند. آمریکایی ها هم گفته اند که اگر محتشمی در جلسه باشد، آنها ‏نخواهند آمد. معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد. ‏

ساعت هشت و سه دقیقه: صدا و سیما اعلام کرد حاج آقا احمدی نژاد در دیدار سه جانبه ایران ‏و عراق به عنوان نماینده ایران شرکت می کند، تلفن زدیم به صدا و سیما تکذیب کردیم، ولی ‏گفتند هماهنگ شده. ‏

ساعت هشت و پانزده دقیقه: حاج آقا محتشمی از فرودگاه تلفن زد و گفت که برای دیدار با ‏آمریکایی ها نرفته است. خیلی عصبانی بود. معلوم شد جز احمدی نژاد و حاج آقا ثمره کسی ‏را از هیات 75 نفره آنان نبردند. حاج آقا زریبافان تلفن زد. خیلی عصبانی بود. گفتیم اگر می ‏خواهد وصلش کنیم با حاج خانم کروبی صحبت کند. ترسید و تلفن را قطع کرد پرسید نمی ‏شود با حسن آقا حرف زد.‏

ساعت هشت و چهل دقیقه: حاج آقا شریعتمداری در سی سی یو بیمارستان امام خمینی به ‏هوش آمد، به آقای محتشمی خبر دادیم، گفت سریعا به بیمارستان می رود تا عیادتش کند. ‏

ساعت نه و چهل دقیقه: همه از دفتر رفتند. فقط حاج آقا محمودوند و احمدوند و کولیوند مانده ‏اند برای کشیک. صدا و سیما خبر سفر همزمان آقایان هاشمی و کروبی و احمدی نژاد به بغداد ‏را منتشر کرد.‏

ساعت یازده و بیست دقیقه: حاج آقا از بغداد تلفن زد و گفت برای دیدار با آقای سیستانی در ‏حال رفتن به نجف است. قرار شد آقای هاشمی در دیدار سه جانبه با آقای خرازی برود. گفت ‏به خانواده آقای احمدی نژاد خبر بدهیم که ایشان مریض شده و در هتل مانده است و فعلا نمی ‏تواند حرف بزند. قرار شد گزارش دیدار سه جانبه را وزارت خارجه به صدا و سیما بدهد. ‏

ادامه ماجرا…..: دفتر یادداشت روسای جمهور بعدی یعنی محمد خاتمی، باقر قالیباف، علی ‏لاریجانی، ابراهیم یزدی، محسن سازگارا، رضا پهلوی، عبدالله نوری، هوشنگ امیر احمدی و ‏شیرین عبادی را در روزهای آینده خواهید خواند، لطفا چنانچه از اینها خوشتان نیامد و رئیس ‏جمهور جدیدی پیشنهاد دارید، برایم بنویسید تا دفتر او را هم بنویسم. ‏