مهرداد شیبانی
سال پیش سله دارها
بهترین پرندگان شهر را
درقفس نگاه داشتند
پس دروغ نیست
سال پیش،
سال رونق قفس،
سال اشک مادران پیر بود
سال حرف های تلخ
سال شعر های خوب بود؛
سال پیش
از برای کارگر
سال نیش کوره های داغ بود و رنج کار
غصه مریضخانه بود و زاغه های خیس
سال پیش باغ ما با شکوفه قهر بود
شعری است یادگار سیاهترین ادوار استبداد شاهی. شاعرش ـ جعفر کوش آبادی ـ که اکنون کهنسال و بیمار و بستری است ، می توانست با حذف چند خط وافزودن سطور پر شمار، تاریخ 1386 را زیر آن بگذارد.که سال گذشته، سال رونق قفس بود.
بیانیه شورای فعالان ملی- مذهبی این سال را چنین جمع بندی کرد: ”سال 1386 در مقایسه با دیگر سالهای یک دهه اخیر به لحاظ حجم محدودیتها و گسترش سختگیریها علیه زنان سالی بسیار سخت و دشوار بوده است. علیرغم وعدههای مهرورزانه و شعارهای عدالتخواهانه دولت نهم، در این سال شاهد هجوم فزاینده به فعالان سیاسی و اجتماعی و صنفی و دستگیری وسیع فعالان جنبشهای اجتماعی بویژه زنان، معلمان، دانشجویان و کارگران بودهایم. تعطیلی نهادهای صنفی و مدنی و سازمانهای مردم نهاد مربوط به زنان، توقیف و به تعطیلی کشاندن نشریات از جمله تعطیلی مجله «زنان»، رفتار توهینآمیز با زنان به بهانه طرح ارتقاء امنیت اجتماعی، رفتار زننده نیروی انتظامی کرمانشاه در راستای طرح امنیت اجتماعی (که به منظور تحقیر مردان مجرم، فرد متهم را لباس زنانه پوشانده و در شهر گردانده است)، رد صلاحیتهای گسترده زنان خوشنام و اصلاحطلب، رفتار خشونتبار ادارات و مراکز اماکن به بهانه امر به معروف و نهی از منکر که منجر به مرگ دردناک و مشکوک دکتر زهرا بنییعقوب در همدان گردید و…، نمونههایی از این قبیل تهاجمات است.“
سال 86 ، سال سرکوب و رونق قفس بود برای کارگرانی که با وجود درآمدافسانه ای نفت، گرسنه بودند و به خیابان آمدند. پاسخ آنها همه جا، از هفت تپه تا بهشهر وتهران، سرکوب بی امان بود.
سال پایان می گیرد و هنوز منصور اصانلو از رهبران کارگران شرکت واحد در بند است.
سال سرکوب، تهمت و زندان بود برای زنان که خواستار حقوق اولیه خود هستند. زنانی که از خارج آمدند تا بستگان خود راببینند به بندکشیده شدند ومهر جاسوسی خوردند. مادر بزرگی به نام هاله اسفند یاری و خبرنگاری چون نازی عظیما بزحمت از بندرستند و معلوم نشد چه بر آنها رفت که حتی در خارج از کشور مهر سکوت بر لب زدند.
سال تمام می شود و هنوز روناک صفار زاده پشت میله هاست.
سال مهرورزی تمام بود با دانشجویان که پرچم آزادی از دست فرو نگذاشتند وامسال نوبت به سرکوب و شکنجه چپ گرایان آنها رسید:بهزاد باقری، بهروز کریمی زاده، پیمان پیران… را زیر مخوف ترین شکنجه ها بردند.
سال پایان گرفت و هنوز احسان منصوری، مجید توکلی و احمد قصابان در بندند.
سال ارعاب مردم بود. سال سپردن مقابله بامردم به بسیج وسپاه. سالی که زیر پوشش “طرح ارتقاء امنیت اجتماعی” مردان نقاب بر چهره به فرماندهی سردار زراعی به خیابان هاریختند. زنان رابخاطر پوششان دشنام دادند و زدند. جوانان رازیر شلاق انداختند. کسانی را به نام “ اراذل و اوباش” آفتابه به گردن انداختند و درخیابانها راه بردند و درانظار با باتوم بر سرو تنشان کوبیدند.
سال هنوز تمام نشده بود که فرمانده زارعی را درخانه فسادی یافتند که باشش زن برهنه نماز جماعت می خواند. به حکم رئیس قوه قضائیه دستگیر و به فرمان “ بالا” آزاد شد. آخر سرداران اسلام که اهل گناه نیستند.
سال سهمیه بندی بنزین، سال رسیدن تورم به بالای 20 درصد، سال گرانی هولناک، سال بسته شدن کارخانه ها، نابودی نیشکر هفت تپه، فرو پاشی چایکاری و زدن آخرین ضربه ها به پیکر تولید ملی بود.
در عوض ، مافیای “ ثروت و قدرت” که از حزب بزرگ تجار ـ موتلفه- تافرماندهان سپاهی ـ امنیتی گسترده است، بخش عمده ای از درآمد افسانه ای نفت راصرف واردات کرد تا بازارها را از بنجل های چینی و خیابان ها را از فواحش روسی پرکند و درمقابل رای روسیه و چین را در شورای امنیت سازمان ملل بدست بیاورد.
سال حراج ثروت ملی در دریای خزر، آماده سازی زمینه برای واگذاری اروند رود و معامله بر سر جزایر خلیج فارس بود.
سال رواج ادبیات کوچه و بازاری در دیپلماسی و سیاست خارجی بود. سال گسترش خرافات، تحمیق مردم و سوء استفاده از احساسات مذهبی آنها بود.
سال دروغ های بزرگتر از همیشه بود. سال پیروزی تبلیغ کردن شکست های بزرگ، سال حماسه نامیدن ناکامی ها بود.
سال به پایان نرسیده بودکه “پیروزی بزرگ اتمی” چون حبابی ترکید و “حماسه انتخابات” تو خالی از کار در آمد.
اتحادیه اروپا در واکنشی نسبت به انتخابات دوره هشتم مجلس در ایران اعلام کرد: ”این انتخابات نه آزاد بود و نه منصفانه.“ وآمار رسمی خودجمهوری اسلامی نشان داد؛ در حالی که مقامهای ایران از جمله آیتالله خامنهای، از ”حضور پرقدرت و حماسهآمیز” مردم در انتخابات سخن گفتند، در تبریز تنها حدود ۳۳ درصد مردم در انتخابات شرکت کردهاند. در تهران نیز فرمانداری میزان مشارکت را ۴۰ درصد اعلام کرده است.
دو پایتخت دو انقلاب صد سال اخیر ایران به انقلاب پشت کردند. تبریز وتهران که وقتی بپاخاستند انقلاب های مشروطیت و سال 1347 ثمر داد، به انتخابات فرمایشی نه گفتند.
سال 1386، که دو روز از آن باقی است ، سال حذف مطبوعاتی دیگر بود که تا آخرین روزهای سال هم ادامه یافت . بلافاصله بعد از پایان رای گیری، هیات نظارت بر مطبوعات فرمان اعدام شش نشریه دیگر را صادر کرد.
سال، سال گسترش سانسور ، مذهبی کردن تئاتر، حذف کامل کارگردان های بزرگ سینمای ایران بود.
سال با صدور قطعنامه ای دیگر علیه جمهوری اسلامی به پایان رسید. بار دیگر کسانی که آمده بودند با تهدید جهان ”گوهر” بدست بیاورند توسط جهانیان محکوم شدند و تنها یک کشور اسلامی به قطعنامه رای ممتنع داد.
فریاد عاشقان ایران به جائی نرسید، حتی سخن میانه روهای درون حکومت هم گوش شنوائی نیافت. دولت طالبانی بر طبل جنگ و تهدید کوبید و بهانه ها ی لازم را برای جنگ طلبان آمریکائی فراهم کرد.
رویدادهای بیشمار وآخرین آنها انتخابات مجلس هشتم نشان داد که درآغاز سی امین سالی که شاه رفت، سلطان از درون حکومت جمهوری اسلامی سر برکشیده است. می رود تا حزب فراگیر رستاخیز هم شکل بگیرد با دوجناح: سنتی- روحانی به رهبری علی لاریجانی و سپاهی ـ امنیتی به فرماندهی محرمی از بیت آقا، که حداد عادل باشد.
سالهای 54- 56 درذهن زنده می شود: درآمد نفت حداکثر، استبداد در اوج ، نظامیان در قدرت تمام، محمد رضا شاه پهلوی در آستانه دروازه های تمد ن بزرگ .
سال 1357 دیگری در راه است؟
باغ ما اما باشکوفه قهر نیست. گل های سرخ می شکوفد. بهارنارنج ها باز می شوند. ماهی قرمز در تنگ بلور می رقصد. ایرانیان که قرنها زیر سایه مستبدان زندگی کرده اند، گرد سفره هفت سین جمع می شوند.
بهار می آید. هیچکس نمی تواند آمدن بهار را به تاخیر بیاندازد. کسی نمی تواند بهار را بگیرد، دستبند بزند، به زندان ببرد و از او “اعتراف” بگیرد که زمستان ماندنی است.
زمستان می رود. شاهان و سلاطین روزگارشان سپری می شود.
ایران می ماند و باغ هایش. با اقوام پر شمارش. با فرهنگ دیرسالش که به چهره کریه استبداد، تف می اندازد و به عشق سلام می کند.