جنبش سبز ، زنده و پویا است

نویسنده

» مقاله ای از گاردین

همزمان با  توجه جهانی به اعتراضات لیبی و چند کشور عربی دیگر، از چشم معترضان ایرانی این خطر وجود دارد که اعتراضات خیابانی در ایران با بی اعتنایی جهان مواجه شود. اما این اعتراضات وجود دارد و حکومت آیت الله خامنه ای را تا جایی نگران کرده است که همه وفادارانش با یکدیگر متحد شده اند. گروهی از نمایندگان مجلس روز 15 فوریه شعار “مرگ بر موسوی” و “مرگ بر کروبی” سر دادند. روز 16 فوریه عده ای را جمع کردند و با دادن نهار و نوشیدنی مجانی وادار کردند تا در تظاهراتی به نفع حکومت شرکت کنند.

جدای این صحنه ها، بازداشت ها، کشتن مردم و نقض حقوق بشر در ایران همچنان ادامه دارد.

در جریان تظاهرات 14 فوریه برای همدردی با مردم مصر و تونس، دو نفر کشته و 1500 نفر دستگیر شدند. روز 20 فوریه مردم ایران بار دیگر به خیابان ها بازگشتند و در جاهای مختلف شهر دست به تظاهرات زدند و برای دو جوانی که در روز 14 کشته شده بودند، عزاداری کردند. بار دیگر نیروهای حکومت، مردم را کتک زدند و بازداشت کردند.

به نظر می رسد که بازگشت دوباره مردم خیابان ها، رهبران حکومت را غافلگیر کرده است.بسیاری از آنها گمان می کردند که جنبش سبز مرده است. اما این تظاهرات ها نشان داد که اشتباه می کردند. نه تنها جنبش سبز زنده است بلکه پویا تر شده است و دارد به سمت اعتصابات پیش می رود؛ مثل اعتصاب در پالایشگاه نفت آبادان.

پالایشگاه آبادان، معمولی نیست. مهمترین پالایشگاه ایران است. کارکنان آن عدم دریافت حقوق در شش ماه گذشته را علت اعتصاب عنوان کرده اند. اما این نکته که آنها هم روز 14 فوریه را برای اعتصاب انتخاب کرده اند، قابل توجه است. این همان روزی است که جنبش سبز برای تظاهرات خیابانی انتخاب کرده بود. همین موضوع نشان می دهد که انگیزه های سیاسی در تصمیم اعتصابیون نقش داشته است. نیرو های امنیتی تلاش کردند تا آنها را بر سر کار باز گردانند که این کار نتیجه ای نداشت.

این یک مشکل جدی چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی برای دولت ایران است. اعتصاب کارگران باید به سرعت به پایان برسد تا پالایشگاه بتواند نفت بیشتری تولید کند. اگر کار تعمیر پالایشگاه به پایان برسد ایران می تواند مقدار قابل توجهی از واردات بنزین خود را کاهش بدهد. یک مسئله سیاسی هم وجود دارد. اعتصاب سال 1978 در پالایشگاه آبادان سرآغاز سقوط شاه بود. اعتصاب اخیر هم ممکن است منجر به فروپاشی جمهوری اسلامی در ایران می شود.

به نظر می رسد بیش از ان که مردم از تحریم های اقتصادی غرب بی زاری نشان دهند، سیاست های غلط اقتصادی محمود احمدی نژاد را مقصر می دانند که دارد اقتصاد ایران را نابود می کند و در مبارزه عدم محبوبیت گوی سبقت را از غرب ربوده است.

درحالیکه تحریم ها در مورد برنامه های اتمی ایران لازم است اما بسیار مهم است که غرب روابط خود را مردم ایران توسعه بدهد. اگرچه حکومت تلاش می کند تا این اتفاق نیافتد، اما راه هایی برای موفق شدن وجود دارد. موثر ترین راه تحریم ایران به دلیل نقض حقوق بشر است. غرب باید به مردم ایران نشان بدهد که قصد تنبیه کسانی را دارد که حقوقشان را نقض می کنند. معرفی و رسوا کردن شکنجه گران زندان اوین و بازداشتگاه های دیگر و تحریم دولت ایران بخاطر آنها، پیام قوی و نشانه حمایت غرب از مردم ایران است.

درحال حاضر حکومت ایران به بدنام کردن تظاهرکنندگان مشغول است. در یک مقاله در جهان نیوز، همجنسگرایان، اسرائیلی ها، سلطنت طلب ها و مجاهدین خلق را اعضای پشت پرده این اعتراضات معرفی کرد.

حضرت محمد، گفته است: “اگر آموختن بالاترین جایگاه را بهشت داشته باشد، ایرانیان آنجا را از آن خود می کنند.” به نظر می رسد که این گفته حضرت محمد شامل حکومت امروز ایران نمی شود. اگر می شد این ها  از تاریخ درس می گرفتند و متوجه می شدند که نقض حقوق مردم، دیر یا زود منجر به نابودی شان می شود.

گاردین، 22 فوریه