اصلا شما با این آقای کواکبیان و موسوی و کروبی چکار دارید؟ یا در واقع شما چرا اصلا هیچ کاری با این آقای کواکبیان ندارید؟ خب گناه دارد. باور کنید آقای کواکبیان هم خیلی اصلاح طلب است، فقط امکانات نبوده هنوز بازداشتش نکرده اند. ریشش را که از همه اصلاح طلبان دیگر خوشکل تر اصلاح می کند. کت و شلوار هم می پوشد. حالا همیشه یکی دو سایز از تنش بزرگ تر است، ولی بالاخره توی سن رشد است، بزرگ می شود، اندازه اش می شود. روزنامه هم که دارد. با حسین شریعتمداری هم که مناظره می کند، رسانه ملی هم که زیر تصویرش می نویسند اصلاح طلب، دیگر چه می خواهید؟
از همه اینها مهم تر به سوالات هم پاسخ می دهد. همین چند روز پیش یک دانشجو پرسیده: “آیا آقای خاتمی را به عنوان سردمدار جبهه اصلاحات میدانید”؟ ایشان هم با کمال تواضع و فروتنی خیلی زود جواب داده: “ما قبول داریم که آقای خاتمی سردمدار جبهه اصلاحات هستند و اگر در انتخابات هم کاندید شوند، قطعا ما حمایت میکنیم.” خب، شما حساب کنید اگر گلاب به روی تان، خدای ناکرده، اگر آقای کواکبیان قبول نداشت و سردمدار جبهه اصلاحات مملکت همین طور پا در هوا می ماند، ما اینوقت سال سردمدار جبهه اصلاحات از کجا پیدا می کردیم؟ تازه بر فرض محال که یک نفر را هم پیدا می کردیم سردم جبهه اصلاحات را می دادیم دستش، می شد سردمدار جبهه اصلاحات، بعد یک طوری می شد که این آقای کواکبیان حمایتش نمی کرد چه خاکی به سرمان می ریختیم؟ نه واقعا پیش خودتان فکر کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید. همینطوری که نمی شود، برای یک بار هم که شده این بنده خدا را جدی بگیرید تا واقعا به عمق فاجعه پی ببرید.
البته اگر هنوز دلیل کافی برای اینکار ندارید، خب حق با شماست. دلیل دیگری که شاید بتواند به شما کمک کند که این آقای کواکبیان را جدی بگیرید و به عمق فاجعه پی ببرید این است که گفته : “در انتخابات آینده دو گروه به شدت کار منفی انجام میدهند و منافع ملی را زیر سؤال میبرند، یک عدهای افراطیون راست هستند که دائما چرت و پرتهایی می گویند مانند اینکه اصلاحطلبان باید توبه کنند” و بعد در کمال شجاعت در راه مبارزه قدم برداشته و در قدم بعدی اظهار کرده: “ کسانی که این حرف را میزنند همانهایی هستند که از احمدینژاد حمایت کردند و الان آنرا جریان انحرافی میدانند؛ بنابراین باید به آنها نیز بگوییم شما هم بیایید توبه کنید.”
بله، همین است. آنها هم باید بیایند توبه کنند. این استراتژی به نظر من همین حالا هم یک هیچ از استراتژی دفاع نامتقارن حسن عباسی جلوتر است. چون استراتژی های حسن عباسی کلا نامتقارن است، هیشه یک طرفش لنگ می زند، اما در عوض این استراتژی آقای کواکبیان متقارن متقارن است. به زبان ساده یعنی اینکه، از آنطرف یک عده چرت پرت گفته اند، پس از اینطرف یک عده باید بروند توبه کنند، بنابراین به صورت کاملا متقارن از اینطرف هم آقای کواکبیان زحمت چرت و پرت گفتنش را می کشد، تا یک عده هم از آنطرف مجبور بشوند بیایند توبه کنند. این به آن در.
اما گروه دومی که به نظر آقای کواکبیان خیلی به شدت کار منفی انجام میدهند، آنهایی هستند که میگویند باید برای ورود به انتخابات شرط بگذاریم، چون فرصتها را از دست میدهند.
کاملا هم درست است. حالا نصف اصلاح طلبان توی زندان هستند که باشند، می خواستند بیخودی نروند زندان. یا کاندیداهای انتخابات قبلی اصلاح طلبان سه سال است کلید خانه خودشان را پیدا نمی کنند که نکنند، عینک شان را بزنند به چشم شان، یک دور همه خانه را بگردند، یک دفعه دیدی کلید خانه مانده بود توی یخچال، هم کلید خانه را پیدا می کنند، هم دو تا قلپ آب خنک می خورند. یا مثلا نصف روزنامه نگاران و فعالان و عابران خیابان و چشم سبزها و طرفداران اصلاح طلبی الان دارند آب خنک می خورند، خب نوش جانشان، بخورند، اگر خیلی ناراحت اند، بگذارند لیوان را یک گوشه ای گرم شود، بعد بخورند. یا به فرض حکومت سه سال است پایش را از روی صورت مردم برنداشته یک نفسی تازه کنند، خب دو سال نفس نکشند، نمی میرند که. ما که نباید … ببخشید، آقای کواکبیان که نباید فرصت را از دست بدهد. حالا بعد از بیست سال یک فرصتی پیدا شده کوچه خلوت است، شما می خواهید با این شرط و شروط همین یک فرصت مرد شدن را هم از این بنده خدا بگیرید؟ خدا را خوش می آید؟
ضمنا آقای کواکبیان گفته: “ما اجازه نمیدهیم کسی ارزیابی کند و بگوید ما جزء اصلاحطلبان هستیم یا خیر؛ زیرا ما مبنای تعیین کننده اصلاحطلبان هستیم.” روشن شد؟ خیال تان راحت شد؟ بروید هفته ای 2357 بار خدا را شکر کنید که با پنجه بوکس و نانچکو نزده بالا پائین تان را بر اساس مبانی اصلاح طلبی یکی کند. همین است که شما اصلا اجازه ندارید بگویید که آقای کواکبیان جزء اصلاح طلبان هست یا خیر؟ تازه اصلا فرض کنید آقای کواکبیان اجازه هم داده بود، شما می خواستید مبنای اصلاح طلبی را از کجا بیاورید؟
همه که مثل آقای کواکبیان اگر خاتمی نیاید نمی توانند مجمع نخبگان اصلاحطلب را ضبط و ربط کند، تا بالاخره یک نفر از داخل آن بیرون بیاید، حالا ربط هم نتواند بین خودش و اصلاح طلبان ایجاد کند، می تواند تمام سوابق شان را ضبط کند و بگذارد توی جیب همان کت اش که دو شماره برای تنش گشاد است.
از همه این حرف ها گذشته ، آقای کواکبیان گفته: “ما به شدت با کسانی که برای ورود به انتخابات قهر میکنند، مخالفیم، چون با اقداماتی که دولت انجام داد اقبالی برای اصلاحطلبان خواهد بود و البته اختلافهایی نیز در بین اصولگرایان اتفاق افتاده است و برخی از اصولگرایان میگویند لیست 40 نفرهای را ارائه خواهیم داد.”
در همین راستا و در جهت اقبالی که برای اصلاح طلبان بخصوص مبنای اصلاح طلبی یعنی همین برادر کواکبیان به وجود آمده، ادامه داد: “آقای موسوی خوئینیها یک صاحبنظر هستند و ما نیز صاحبنظر هستیم و نمیتوانند برای ما خط مشی تعیین کنند.” حالا شما خودتان حساب کنید. از آنطرف یک اختلاف هایی در بین اصولگرایان اتفاق افتاده، که می خواهند لیست 40 نفره ارائه بدهند، از اینطرف هم که آقای کواکبیان خودش صاحب نظر است، می خواهد از توی مجمع نخبگان یک نفر را در بیاورد، عقبه نظام هم که از سه طرف شکاف برداشته به چه قشنگی، از هر شکافش یک گروه و دسته انحراف کرده اند بیرون، خب، این نظام پاره پوره اصلاح طلبش کواکبیان نباشد کی باشد؟ بالاخره همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. بقول فرزانه خانم: « درازی شاه خانوم به پهنای ماه خانوم»