چندی پیش از سوی نظام حاکم بر کشورمان اعلام گردیدبرای زدودن نگرانی های رهبری نظام که از پی بوجود آمدن جنبش مردم ایجاد گردیده، گروهی از سرکوبگران رژیم اسلامی به تکاپو افتاده و برای خوشامد ولی نعمت خود و ایضا راحتی خیال وی تشکلی را بنام “مرکز راهبردی جبهه اهل ولا” تاسیس نموده اند که با نگاهی به اسامی اعضای موسس ویا شورای مرکزی این تشکل تازه تاسیس، درخواهیم یافت همه ازسران سرکوبگرملت در سال های اخیرهستند. افرادی چون حسین الله کرم، رهبرگروه موسوم به لباس شخصی ها که جدیدا به درجه دکترا هم نائل گردیده، حسن عباسی، همان تئوریسین متوهمی که رئیس موسسه خود ساخته بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرزاست، علیرضا طائب، برادر حسین طائب فرمانده سابق بسیجیان که رئیس این مرکز تازه تاسیس است و علیرضا پناهیان که مسئول اتاق فکر نهاد رهبری در دانشگاهها، معاون او و بقیه اعضا هم شامل چند نماینده اصولگرا و دوپادو مطبوعاتی اصولگرا به اضافه مداح حاح سعید حدایان است.
با اعلام موجودیت این گروه، یکی از نکات قابل تعمقی که در آن دیده شد، انتخاب نام “قرار گاه عمار” است که بعنوان نام دوم این گروه برگزیده شده؛ نامی که در عرف سازمان های امنیتی، معمولا برای محل حضور و عمل افراد یک سازمان جاسوسی و یا نظامی انتخاب می گردد. روانبخش عضو شورای مرکزی این قرارگاه در مورد چرایی انتخاب این نام در مصاحبه ای اعلام می کند: “به این خاطر از لفظ قرارگاه استفاده شده که باور کنیم در جنگ قرار داریم، نه جنگ نظامی، بلکه جنگ نرم و فرهنگی.” چنین تعریفی آن هم از سوی یکی از اعضای شورای مرکزی این تشکل، آگاهان سیاسی را ترغیب به نوشتن مقالات روشنگرانه جهت آگاهی ملت نمود و ضمن ارائه تحلیل در باره اهداف پنجگانه این قرارگاه جاسوسی که مهمترین هدف آن “رصد فعالیتهای جبهه معارض انقلاب اسلامی، شناسایی دستهای پیدا و پنهان دشمنان و عامل داخلی آنها”، و درواقع پاشیدن گروه های متشکل مخالف نظام است، هشدار هایی داده شد تا جنبش متشکل ازملت جان به لب رسیده، نسبت به ترفند ها و حیله هایی که از این پس توسط این گروه طراحی و به برای اجرا به دیگر سازمان ها و نهاد های حکومتی ابلاغ می شود هوشیار و آگاه باشند؛ چرا که بنا بر ادعای سخنگوی این قرارگاه جاسوسی “تا به حال هیچ هماهنگی ای میان نیروهای فعال انقلاب اسلامی نبوده است…. ودر آینده بر اساس سازوکاری که تعریف میشود به عزیزان علاقمند به همکاری با این قرارگاه( سربازان گمنام امام زمان) اعلام نظر مشورتی داده می شود.”
به حمامی بگو آتش میفروز
به ابت آتشی افتاده امروز
الغرض بعد از اعلام موجودیت این تشکل جاسوسی، اولین اقدام این گروه، مزه زدن افراد جامعه نسبت به خبر دروغ بازداشت 30 جاسوس بود که بازتاب و واکنش های وسیعی به همراه داشت و بعد از آن، ماجرای مدحی بر سر زبان ها می افتد تا باعث اختلاف و مناقشه در بین اپوزیسیون گردد تا بدانجا که افرادی با سابقه دربرملا کردن جنایات رژیم به دلیل باور این گریخته از نظام (مدحی ) مورد سئوال قرار می گیرند و مشاجراتی در فضای مجازی براه می افتد. اما هنوز ماجرای مدحی بر سر زبان ها بود که عماریون ترغیب به راه اندازی ماجرای تازه تری می شوند و در کمتر ازیک ماه پس از ماجرای مدحی، پروژه بدنام کردن یکی دیگر از چهره های مبارزو میهن پرست در خارج از کشوررا براه می اندازند و این بار قرعه فال بنام احمد باطبی زده می شود؛ جوان مبارزو زجر کشیده ای که حتی دشمنانش نیز تصور جاسوس بودن این مبارز را غیر قابل قبول می دانند. در واقع با شایعه عوامل و عمله استبداد، این دروغ پیش از آنکه شوک بر انگیز باشد لبخنده ای بر بلاهت سازندگان این دروغ، بر لبان مردم نشاند، با این همه عماریون، چنان دچار توهم پیروزی در بد نام کردن مبارزان وطن پرست هستند که بی وقفه، هر روز یکی از مبارزان را به قصد بدنام کردن نشانه می گیرند. تا نگویئد که به کدام دلیل و برهان چنین می گویم نگاه کنید به روز نامه کیهان، این جریده متعلق به بیت رهبری نظام در روز دوشنبه دوم مرداد ماه جاری که از بیم آنکه مبادا ازغافله اتهام زنان بدور افتد، بر سرعت ماشین اتهام زنی خود افزوده و، علی افشاری، این مبارزبر آمده از جنبش دانشجویی را با اتهام واهی در مسائل مالی، نشانه می رود و درست به همان شیوه و روشی که توسط متفکرین نشسته در “مرکز راهبردی جبهه اهل ولا” و یا همان “قرار گاه عمار” طراحی شده است. واین توهم تا بدانجا می رسد که مصلحی وزیر اطلاعات معزول شده از سوی دولت وقت، از سر بلاهت با ذوق زدگی اعلام می کندوزارت اطلاعات توسط سربازان گمنام امام زمان در بین مخالفان نظام رخنه کرده است؛ ادعایی که در عرف مسائل امنیتی به فرض رخنه کردن در جبهه مخالف، هیچ گاه افشا نمی گردد که خود زنی است. طرفه آنکه در کذب بودن این ادعا همانقدر بس که ان رابرملا می کنند آن هم توسط متولی نهاد امنیتی کشور.و این درحالیست که در همه سازمانهای امنیتی جهان، همواره سعی در انکار اینگونه موارد می شود و نه اقراربه آن.
حکایتی از شیخ عبد الحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین سازنده مسجد مشهور به ترک ها در بازار کفاش ها که امروز به بازار عباس آباد مشهور است نقل است که بی شباهت به ماجرای بد نام کردن چهره های مبارز و وطن پرست از سوی عمله استبداد نیست. اما قبل ازنقل آن حکایت، برای آشنایی بیشتر با شیخ عبدالحسین تهرانی همینقدر بس که این روحانی درزمان ناصرالدین شاه، به فرمان امیر کبیر، حاکم شرع بلدیه تهران بود. الغرض نقل است برای توسعه مسجد ترک ها در بازار کفاشها، خانه یکی از شاهزادگان که همجواربا مسجد بود، برای توسعه آن لازم آمد تا به مسجد اضافه گردد، و از قضا شاهزاده که صاحب آن خانه بود، بدون هیچ عذرو بهانه ای، خانه را وقف توسعه مسجد می کند اما وقتی خانه را تخریب می کنند، در قسمتی از خانه، محل مخصوصی برای تفریح و شرب مسکرات پیدا می شود.ازهمین رو شیخ العراقین در نامه ای به شاهزاده، او را به دلیل داشتن چنین مکانی در خانه اش ملامت می کند اما شاهزاده در جواب شیخ می نویسد: “ببین کرامت میخانه ی مرا ای شیخ که چون خراب شود، خانه خدا شود”. حال حکایت عماریون و وزیر اطلاعات نظام است که با جاسوس خواندن میهن پرستان قصد بدنام کردن آنها را دارد غافل که کرامت نام میهن پرستان مورد اتهام، آنقدر هست که بیش از پیش در دل مردم جای می گیرند؛ آنچنانکه با بند کشیدن آزادیخواهان، آنها نیزدر نزد ملت به مثابه یک قهرمان ملی جلوه می کنند و بر پایمردیشان ارج می نهند چرا که امروزه مردم جان به لب رسیده ایران، با توجه به عملکرد سی ساله ی نظام حاکم بر کشورشان، بخوبی دریافته اند، هر که را نظام مرتد و خائن و جاسوس می خواند، حکما فردیست آزاده و وطن پرست و این مهم نکته ای است باریک تر از مو، که هنوزاز نظر نظام جمهوری اسلامی و زمامدارنش پنهان مانده است.
جاهلان را نیست آگاهی ز حال خویشتن
خفته دایم خویش را بیدار می بیند به خواب
اما با این همه به حکم آن پند حکیمانه ای که می گوید نباید دشمن را دست کم گرفت، بر همه آزادیخواهان و گروه های حق طلبی که در مبارزه با ظلم بپا خاسته اند، فرض است که با توجه بر سوابقی که ازعملکرد نظام درطی سی سال گذشته وجود دارد، از مکر و حیله آن غافل نباشند، که هوشیاری شرط اول مبارزه با استبداد است.