اول فوریه همزمان با سی امین سالگرد بازگشت آیت الله خمینی از تبعید و جشن و شادمانی تأسیس انقلاب اسلامی بود. دوم فوریه نیز با جشن و سرور پرتاب موشک حامل ماهواره ساخت داخل به فضا همراه شد، هرچند سهم زیادی از دانش فنی آن، مدیون کره شمالی و سایر کشورهاست. ایران اعلام کرده این رویداد کاملاً صلح جویانه است و هیچ تهدیدی را متوجه کسی نمی کند، اما «نگرانی عمیق» آمریکا سر جای خودش است. جای تعجب هم ندارد: باراک اوباما برخلاف رئیس جمهوری قبلی از آمادگی خود برای گفتگوی مستقیم با ایران حرف زده، درحالیکه ایران با پرتاب موشک سفیر-2 به وی دهن کجی می کند.
شکی نیست ایرانی ها از این پیشرفت علمی به خود می بالند، به ویژه از دید آنها این دستاورد درحالی بدست آمده که کشورشان به دلیل استقامت و پیگیری برنامه هسته ای، هدف تحریم های ناعادلانه بین المللی قرار گرفته است. با اینحال، هرکسی که از ایران دیدار می کند، به راحتی متوجۀ یک فرسودگی و خستگی قابل توجه می شود. ایران برخلاف اتحاد جماهیر سابق شوروی یا چین در دهه 1950، از دنیا جدا نشده است. مردم ایران به کمک اینترنت، آنتن های ماهواره ای، مسافرت و داد و ستد با مردم دنیا، به طرز دردناکی از رفاه و شادمانی رایج در بقیه جاهای دنیا اطلاع دارند.
مردم نمی توانند درک کنند چرا ایران با جمعیت تحصیلکرده و منابع سرشار طبیعی- به عنوان دومین ذخیرۀ بزرگ نفت گاز دنیا- باید همچنان با بیکاری، درآمد کم و تورم سر به فلک کشیده دست و پنجه نرم کند. حتی اگر تا حدی تحریم ها را مسؤول این وضع بدانیم- علیرغم وجود شواهد بسیار از سوء مدیریت دولت آقای احمدی نژاد- آنها مرتب می پرسند چرا دنیا باید اینقدر با ایران خصومت داشته باشد؟ درست است! آنها اعتقاد دارند ایران کشور بزرگی است و باید در شأن آن با این کشور رفتار شود. ولی آیا لازمۀ این بزرگی، اصطکاک مداوم با سایر کشورها و نگهداشتن لذت ها برای زندگی پس از مرگ است؟
دامنه این سؤالات با نزدیکتر شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری آینده در ایران، در خرداد ماه، افزوده می شود. علیرغم لجبازی های مقامات، ایدۀ نزدیک شدن به غرب در قالب رویدادهائی نظیر اعزام تیم های ورزشی و دانشگاهیان آمریکا به ایران و درخواست مستقیم ناتو از اعضایش برای انتخاب ایران به عنوان مسیر ارسال تجهیزات به نیروهایشان در افغانستان، در حال رشد است. احتمالاً چنین تب و تابی در کنار سقوط فاحش بهای نفت و کاهش درآمدهای دولت به نصف، حاشیه اطمینان ایران در دست زدن به مانور را محدود کرده است.
با همه این اوصاف، آقای احمدی نژاد پا پس نمی کشد. ایران در ماه جاری از صدور روادید به تیم بدمینتون زنان آمریکا خودداری کرد. رئیس جمهور ایران همچنان مورد پشتیبانی قاطع آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی ایران است. متحدان تندروی او نیز توانسته اند مخالفان اطلاح طلب را پس از شکست سال 2005 در حاشیه نگه دارند. آنها تحت هر شرایطی مانع از به قدرت رسیدن یک لیبرال نظیر گورباچف یا یک مصلحت گرا نظیر دنگ ژیائوپینگ خواهند شد. اما هرکسی که بر صندلی قدرت در ایران بنشیند، ممکن است در مواجهه با فضای تحریک کننده و باز خارجی از یک سو، و اوضاع اقتصادی فلج کننده در داخل از سوی دیگر، به یکی از این الگوها تن بدهد. هر چه باشد، حتی آیت الله خمینی نیز بعد از جنگ هشت ساله با عراق حاضر شد «جام زهر را بنوشد» و با شرورترین دشمن ایران- صدام حسین- صلح کند.
منبع: اکونومیست- 5 فوریه