درسه هفته اول شهریور- که دوهفته اش با تعطیلات موسمی “نگاه هفته” قرین می شود- چند کشف بزرگ “نظام مقدس جمهوری اسلامی” درتاریخ سیاست ثبت می شود. “رهبر معظم” همانا “تاریخ بشر را بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی و در آستانه تحولی عظیم” می بیند. قضات مرگ و بازجویان که “میل آقا” رادریافته اند به چندوچون پیچ می پردازند و جابجا برایش علامت نصب می کنند. یکی از چاکران درگاه هم نظریه “گالیله” راآغازگر انحراف بشر از یکتاپرستی می خواند.
در ماهی که دست بوسان مقام فوق الذکر “پیروزی تاریخی” بر گزاری اجلاس غیر متعدهارا در بوق می کنند، پایوران “ نظام” اوضاع کشور را مشابه “شعب ابیطالب” می یابند – چنانکه محمدجعفر اسدی٬ معاون بازرسی قرارگاه “خاتم الانبیاء”- اعلام می کند؛ و ایران را در “شرایط جنگ تمام عیار اقتصادی” می بینند؛ حرفی که عبدالرضا شیخ الاسلامی، رئیس کل بانک مرکزی می زند.
رئیس جمهورسابق ـ– محمد خاتمی-ـ که عنوان جدید ش یعنی “حلقه برانداز نظام” را از یدالله جوانی، مشاورعالی نماینده ولیفقیه درسپاه ورییس سابق دفتر سیاسی سپاه پاسداران، می گیرد ایران را در “ورطه نابودی” می یابد. و ساندی تایمزاز سلاحی رونمائی می کند که کشور را به “عصر حجر” بر خواهد گرداند.
نیمی از درآمدافسانه ای نفت ایران در سال های اخیر- کمی بیشتر از ۵۳۱ میلیارد دلار که تقریبا برابر است با کل در آمدهای نفتی تاریخ کشور- از کیسه دولت نهم سر در می آورد.
و سخن از جنگ چنان می رود که گویا تنها باید منتظرتعیین زمانش ماند. اسرائیل دستش روی ماشه است، رئیس جمهورکنونی آمریکا یک سال دیگر را در چشم انداز دارد و رقیبش درانتخابات نزدیک، برای حمله به ایران و سوریه انتظا رمی کشد تا به کاخ سفید برود.
هفته اول شهریور ماه به تدارک و تبلیغ “اجلاس غیر متعهدها” می گذرد. بوق های “نظام” بصدا درمی آیند و اجلاس درراه را تو دهنی به غرب و راه نجات سوریه می خوانند. وزیر خارجه بریتانیامی گوید: “سابقه حقوق بشری ایران شرمآور است.” و دبیر کل سازمان ملل تا معلوم می شود راهی اجلاس است، می گوید که با مقامات تهران در باره “حقوق بشر” صحبت خواهد کرد. رییس جمهوری مصر دومین شخصیت مهمی که می پذیرد به تهران برود، دیدگاهش را پیشاپیش اعلام می کند: “زمان رفتن بشار اسد فرا رسیده است.”
سالار آبنوش٬ فرمانده سپاه قزوین اعلام می کند: “جمهوری اسلامی در «بعد نظامی» در سوریه مشغول جنگ است.” و ظاهرا بازهم به کاهدان زده است که رازگشائیش چند ساعت بعد از سایت های حکومتی پر می کشد.
یک ناوهواپیمابر آمریکا، چهارماه پیش ازموعد به سوی خاورمیانه می آید ودیلی تلگراف می نویسد: “رهبر ایران فرمان حملات جدید علیه غرب را صادر کرد.”
سازمان ملل، موضوع تازه ای را کلید می زند: “به نظرمیرسد ایران به سوریه اسلحه میفرستد.”
و د رآخرین روز هفته آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام می کند که مشغول شکل دادن به تیمی ویژه از فعالیت های فناوری، اطلاعات و کارشناسی و بررسی تشعشع در مورد ایران است. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد: “چنین تیم هایی در مورد کشورهای مظنون به ساخت پنهانی بمب اتمی شکل گرفته و فعالیت می کند.”
در” پیچ بزرگ تاریخی” حلقه های روز حادثه بهم وصل می شود و “نظام” می خواهد جواب آن را با یک “پیروزی بزرگ” دیگر در تهران بدهد. کشور برای این “پیروزی بزرگ” پیشاپیش تعطیل می شود. بنزهای گرانقیمت می خرند. و… روز موعود کوه موش می زاید.عدم تعهد ۱۲۰ عضو و ۲۱ ناظر دارد. کمتر از یک سوم اعضای این جنبش در شانزدهمین اجلاس شرکت می کنند: آذربایجان٬ تایلند، آفریقای جنوبی، سریلانکا، افغانستان، چاد، میانمار، پرو، لسوتو٬ اندونزی، مالزی، ویتنام، عمان٬ اوگاندا و بحرین از جمله کشورهای شرکت کننده در این اجلاس هستند.
برونئی، لیبی٬ بورکینافاسو، زیمباوه، کامبوج، نامیبیا، موریس، امارات، لائوس، تاجیکستان، ترکمنستان، سوریه، لبنان، اردن، مالدیو، سودان، مصر٬ سنگاپور٬ کنیا و مغولستان دیگر کشورهایی هستند که در سطح کارشناسان در این اجلاس نماینده دارند.
سیاهه کشورها نیازی به توصیف بیشتر ندارد. نورافکن های “نظام” روی دبیرکل سازمان ملل و محمد مرسی، رئیس جمهور مصر روشن می شود. بان کی مون در دیدار با آیت اله خامنه ای بقولش عمل می کند و دست روی مساله حقوق بشر می گذارد.
محمد مرسی، چنان می آید و می رود که حتی “خودی” ها آن را “تحقیر” می خوانند. رئیس جمهورمصردرحضور چندساعته اش در تهران، بمبی منفجر می کند که برای تلاشی چند اجلاس کافی است. درنشستی که یکی از اهداف اصلیش پیدا کردن راه نجات برای سوریه است، آب پاکی را روی دستان همه می ریزد و اسد بشار را خونخوار می خواند و نظامش را محکوم می کند. “نظام مقدس” شاهکار دیگری می زندو سخنان را رئیس جمهور مصر را جوری تحریف می کند که “بحرین”، جای “سوریه” را می گیرد. بحران تازه ای رقم می خورد و تابیانیه شورای همکاری خلیج فارس دامن می گیرد.
“نظام” همه این حوادث را “پیروزی” می نامد و در بوق های تحت سانسور شدید امنیتی می دمد. جهان که لحظه ای بیشتر وقت صرف تماشای این بازی نکرده است، واکنشی نشان می دهد که کم رمق ترینش را روزنامه اومانیته منعکس می سازد: “نظام حاکم بر ایران سعی کرد نشان بدهد که بر خلاف همه گفته ها، جمهوری اسلامی منزوی نیست، اما واقعیت به این تصور پاسخ دیگری می دهد.”
حسین علیزاده- دیپلمات پیشین –شرح مبسوطی از آچمز شدن جمهوری اسلامی در اجلاس عدم تعهد در تهران، بدست می دهد.
اجلاس غیر متعهد ها دو دستاورد بزرگ دیگر هم دارد.دو اتفاق جهانی برای “نخستین” بار روی می دهد. از اسکورت ویژه و لشگر مخصوص مراقبت از “رهبر محبوب”رو نمائی می شود.
برای نخستین بار رهبر یک کشور خارجی را به دیدار تاسیسات غنیسازی اورانیوم به نطنز می برند.رییس جمهوری مغولستان از همه قسمتهای این تاسیسات بازدید می کند ونظر کارشناسی می دهد که غنیسازی اورانیوم ایران مصارف صلحآمیز دارد.
سردارمغولی که محبت خاصی به ایران داشت و سراسر ایران را به خون آغشت، بسیار معروف است.چنگیزخان راکیست که به نیکی نشناسد. اما برای یافتن نام این مغول جدید که درهای بسته زرادخانه اتمی “نظام” برویش باز می شود، باید دست بدامان “گوگل” شداز بس که بخاطر نقش مهمش در سیاست جهانی مشهور است. بله. ایشان “تساخیاگین البگدورج” نام دارند. “رهبر فزانه” دردیدار بااو یاد “دوران حاکمیت مغولها در ایران” می افتند و سخنان حکیمانه ای می فرمایند: “روابط ایران و مغولستان با چنین پیشینه تاریخی، باید بیش از پیش گسترش یابد.”
دکترعلی اکبر ولایتی دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی که در اغلب دیدارهای رهبری حضور دارد، بعد از پایان اجلاس به اطلاع همگان می رسانند که دبیرکل سازمان ملل “مقام عظمای ولایت” را “رهبر مذهبی جهان” خطاب کرده اند؛ حرفی که بلا فاصله تکذیب می شود.
آیت اله موسوی تبریزی، در مصا حبه ای که معلوم نیست باین ادعا و تکذیب ربطی دارد یا نه، می گوید:” چاپلوسی قدرت ریشه فساد در جمهوری اسلامی است.”
رهبر و چکمه پوشانش درداخل وخارج مست از نشئه “پیروزی” خود ساخته، تهدید جهان را از سر می گیرند. “رهبر فرزانه” از “تسلط شبکه دیکتاتوری پیچیده، خطرناک، فاسد و شیطانی صهیونیست ها و قدرتهای استکباری” بر جهان و “قیام ملتهای منطقه علیه دیکتاتورهای وابسته و مبارزه بشریت با دیکتاتوری جهانی صهیونیست ها” سخن می گوید.
حسن نصرالله که ظاهرا از طرح های مخفی وتصمیمات “نظام” هم خبر دارد، دست به تهدید تازه ای می زند: “درصورت حمله اسرائیل، ایران پایگاههای آمریکا را می زند. ایران بر اساس طرحی که دارد، در پاسخ به هر حمله احتمالی اسرائیل به پایگاههای اتمیاش، با هدف قرار دادن پایگاههای آمریکا در منطقه به آن پاسخ خواهد داد.”
سرداران دیگر، شمشیر های دن کیشوتی را ازغلاف بیرون می کشند. یکیشان حبیب الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی: “به زودی ایران این امکان را خواهد داشت که در آب های نزدیک آمریکا هم حضور داشته باشد، همانند آن ها که نزدیک آب های ما هستند.”
خبرگزاری آسوشیتد پرس خبر را برای جهان می برد: “ایران به زودی در نزدیکی مرزهای آبی آمریکا” خواهد بود. شبکه تلویزیونی فاکس نیوز ـ– متعلق به جناج بازهای آمریکا-ـ تا می تواند روی خبر مانور می دهد.
وقتی کار از کارگذشته، تهدیدهای سرداران باز هم حذف می شود.
هفته سوم شهریورمی رسد. قاتلان و نظامیان سرگرم جا انداختن تفسیر”آقا” از وضعیت جهان می شوند. مصطفی پور محمدی از “قضات” دادگاههای مرگ در شهریور خونین ۱۳۶۷، یکی ازاین هاست: “ما در یک پیچ تاریخی و تغییر مسیر دنیا قرار داریم. جهان دارد مسیر خود را تغییر می دهد ودراین تغییر ریل دیدگاه ها و رویکرد های متفاوتی وجود دارد که هر کدام می توانند تاثیر گذار باشند. ایران مزاج جهانی را آماده تغییر و تحول کرده وخود نیز نقشی تعیین کننده دراین مسیر دارد و شاهدیم که با سئوالات جدی و بیان نقطه ضعفها نظام حاکم در جهان را به چالش کشیده است.”
حجت الاسلام پناهیان جانشین قرارگاه عمار، مبلغ دیگر است: “در هر جاده ای، چند صد یا چند ده متر قبل از ورود به هر پیچی، تابلو می زنند تا انسان آماده ورود به پیچ شود، ساعتش را تنظیم کند و دقتش را افزایش بدهد تا در دره سقوط نکند؛ از آغاز انقلاب اسلامی هم تابلوهای رسیدن به پیچ تاریخی نصب شد.انقلاب ما یک تابلو برای برای پیچ جهان و چرخش تاریخ بود و همه باید از ابتدا حدس می زدند که کار به این جا می رسد که انقلاب اسلامی جهان را به فکر تحول و دگرگونی بیاندازد.در کمرکش این پیچ تاریخی، چیزی جز سقوط استکبار را انتظار نداریم و همان طور که امروز می بینیم هیمنه استکبار هر لحظه در حال فرو ریختن است.”
و تنها جای “برادرحسین بازجو” خالی است که وارد صحنه شود . برای میر حسین موسوی پرونده امنیتی رابطه با “بیرون” بسازد: “از ۱۲ سال پیش میدانستیم که موسوی به بیرون وصل است” و بعد هم برود سرپیچ تاریخی “آقا”یش علی: “ما اکنون در شرایط حساس و نه بحرانی قرار داریم. بحران زمانی است که مولفههای اقتدار یک نظام روی قوس نزولی قرار گرفته باشد، اما حساسیت در اوج اقتدار هم میتواند وجود داشته باشد و ما امروز در این نقطه قرار داریم.ما دوران تشکیل نظام اسلامی را پشت سر گذاشتهایم و امروز در مرحله تشکیل امت واحده اسلامی هستیم، راه درازی پیمودهایم و از گردنههای سخت و گاه نفسگیرعبور کردهایم. همه شواهد حکایت از آن دارد که دنیا آبستن حادثه جدیدی است که به پیچ بزرگ خود نزدیک شده است و دشمن نیز در این رابطه با ما اتفاق نظر دارد، اما تلاش هر یک از طرفین این است که تابلوهای راهنمای این پیچ را خود نصب کنند.”
سایت “ بازتاب” نزدیک به سردار محسن رضائی، د رمطلب بیسابقه ای تحت عنوان “برادر حسین، آلوده امثال شما هستید”، یک تابلوی راهنمائی جدید برای شناخت سردبیر و مدیر مسئول روزنامه ضد ملی کیهان نصب می کند: “برادر حسین! اعضای سایت بازتاب، نه تنها هیچ ارتباطی با بیگانگان ندارند، بلکه اساسا پایشان به کشورهای اروپایی و آمریکایی که برخی اعضای خانواده شما چند سالی است در آنجا با پول بیتالمال رحل اقامت افکندهاند، نرسیده است. اگر تنها نگاهی به پرونده جنابعالی و برخی همکارانتان بیندازیم، فارغ از رانتخواری و روابط آلوده، بوی تعفن ناشی از این همه دروغگویی، افترا، توهین و پرده دری که از قبیحترین گناهان میباشد و متاسفانه شما و برخی همکارانتان هزاران بار مرتکب این معاصی شدهاید، روان را میآزارد.”
و جنگ طلبان از تفاسیر و سخنان این “چهره های آلوده” ومحبوب “مقام رهبری” بیشترین استفاده را می برند.روشنتر نمی شود از این جهان را تهدید کرد و بهتر ازاین ساختن خوراک تبلیغاتی برای جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل امکان ناپذیر است. میت رامنی سخنگوی روز عقاب های آمریکا، می گوید: “ایران هسته ای بزرگترین تهدیدی است که آمریکا و جهان مواجه آن است. پرزیدنت اوباما نتوانسته است ایران را از قابلیت هسته ای دور کند و حتی نسبت به زمانی که رئیس جمهور شد، ایران به این قابلیت نزدیکتر هم شده است. سیاست من در قبال ایران متفاوت خواهد بود.”
ودراین متن است که درهفته سوم شهریور ضربه کاری ناگهان ازجانب کانادا فرود می آید. دولت کانادا دراقدام بسیار پرمعنائی روابط سیاسی خود را با جمهوری اسلامی قطع و مامورانش را با تحقیر تمام اخراج می کند. انگلستان که پیشتر باین راه رفته است، درخواست بازگشایی سفارت جمهوری اسلامی را رد و اعلام می کند که “امکان ندارد به دیپلماتهای ایران اجازه بدهد در بریتانیا اقامت دائم داشته باشند.”
شهریور ماه رو به پایان می رود. “نظام” همچنان برای جهان شاخ و شانه می کشد و درمیهن زخمی بر سرکوب و خشونت می افزاید. عیسی سحر خیز با تن بیمار باز در اعتصاب غذاست و ژیلا بنی یعقوب هم د ر پشت میله ها قرار گرفته تا تعداد زوج های زندانی بیشتر شود.
مأموران زن نیروی انتظامی در تالارهای عروسی، آرایشگاهها و استخرهای زنان استقرار می یابند تا یک قدم بیشتر وارد حریم خصوصی شهروندان شوند.
دراولین ساعات پنجشنبه تهران، خبر می رسد که در جریان نشست روز چهارشنبه شش قدرت جهانی در وین، مقر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چین و روسیه نیز با محتوای قطعنامه پیشنهادی این جلسه درخصوص سرزنش ایران به خاطر توسعه برنامه غنیسازی اورانیوم موافقت کردهاند.قدرتهای جهانی در پیشنویس این قطعنامه نسبت به آنچه “سرپیچی” ایران از درخواست سازمان ملل جهت تعلیق فعالیتهای هستهای با کاربرد دوگانه نظامی و غیرنظامی توصیف شده ابراز “نگرانی جدی” کردهاند.
حلقه در حلقه به هم پیوند می خورد تا لحظه زایش “حادثه جدید” برسد. “برادرحسین” ها، جهان را چنان معرفی می کنند که ازسرپیچ تاریخ دست بسوی آنها گشوده است. هزاران هزار گالیله فرزندان خردمند ایران در سراسر جهان- میهن خویش را می بینند که باشتاب بسوی ورطه نابودی هدایت می شود.