عالیجنابان سرخ و سیاه روی صحنه

نویسنده

ahmadinejad473.jpg

فریبا صراف

وقتی اکبر گنجی نوشتن درباره عالیجنابان سرخ و خاکستری پوش را ادامه داد، بعد از مدتی افکار عمومی گذاشتن نام در برابر این عالیجنابان را آغاز کرد. عالیجناب سرخ:…عالیجناب خاکستری:… امروز به مدد حکومت یکدست، می توان اسامی دقیق تری در برابر این”عالیجنابان” گذارد.

در آن زمان گفته می شد نیروهایی متدین بر اساس فتاوی و استفتاء ها ـ یا القاء ایدئولوژیک متنفذان مذهبی ـ با بهره گیری از امکانات امنیتی ـ نظامی فهرستی از مخالفان “حکومت اسلامی” رافراهم آورده بودند که باید یک به یک حذف می شدند: “شاید مرتکبان قتل ها از روی اعتقادات مذهبی و تحت تاثیر احساسات دینی یا بواسطه تحلیل خاص، این آقایان را به قتل رسانده باشند”[روح الله حسینیان]علاوه بر این”مقتولان نیز از مخالفان نظام بودند به طوری که بعضی از آن ها حتا مرتد بودند و عده ای دیگر ناصبی بوده و نسبت به ایمه اطهار (ع) جسارت می کردند……”[حسینیان، مشاور امنیتی محمود احمدی نژاد]

روش های حذف هم با اندکی تفاوت، کم و بیش یکسان بود: تعقیب و مراقبت، ترتیب دادن دام های امنیتی، دستگیری توسط ماموران شخصی پوش و قتل.

آقای روح الله حسینیان، که اخیرا به مقام مشاورت امنیتی و سیاسی محمود احمدی نژاد منصوب شده است، روزگاری در بازخوانی این وقایع، ضمن سخنانی باتاکید بر اینکه “قضیه قتل‏ها مثل این که گریبان ما را گرفته، هر چه ما می‏خواهیم فرار کنیم، راه فراری وجود ندارد” در مقام دفاع از سعید امامی، نوک پیکان حمله را متوجه دولت اصلاح طلب محمد خاتمی کرده بود و با این استدلال که: “واقعا اینها از این قتل‏ها چه انگیزه‏ای داشتند؟… به عنوان انگیزه بنده نمی‏آیم یک حکومتی را همین‏جوری ساقط بکنم. بنده باید بالاخره یک منافعی داشته باشم، یا حکومت را من بعد به دست بگیرم، یا قوم من به دست بگیرد، یا پدر من شاه بشود، یا باند من بالاخره به حکومت برسند، یا جناح من یا حزب من….”

و اینکه: “بابا بیایید این جریان را ریشه‏یابی بکنید و ببینید که چه جناحی نفعش بوده است که این قتل‏ها را مرتکب شود.”[حسینیان]

این ریشه یابی انگار آغاز شده است: “امروز با پایان یافتن پروژه یکدست سازی حاکمیت برخی فیل شان یاد هندوستان کرده خواهان بازتولید تاریکخانه های گذشته هستند ومنتهای آمالشان رسیدن به نقطه ای است که با ذکر نام اطلاعات رعشه بر اندام شهروندان بیافتد.”

عصرنو

چهره های این جناح نیز یک به یک، از پس پرده برون افتاده اند: “حجت اسلام پور محمدی وزیر کشور، دست اندر کار کشتار های سال های 1360 و 1367، حجت اسلام محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات، حسین صفار هرندی، وزیر ارشاد اسلامی دست اندر کار قتل های زنجیره ای، منوچهر متکی، وزیر امورخارجه دست اندر کار کشتار مخالفین حکومت اسلامی در خارج کشور و….”

کسانی که در “سخت‏ترین جاها و امنیتی‏ترین پرونده‏ها”[حسینیان]حضور داشته اند. کسانی که “یک زمانی قاتل” بودند و در دوره آنها “صدها نفر واجبی خوردند” و قرار است با “تعهد دینی و انقلابی و سوابق و تجربیات ارزشمند” در جهت “تحقق اصول چهارگانه عدالت گستری، مهرورزی، خدمتگزاری و تعالی همه جانبه کشور”[حکم روح الله حسینیان که توسط محمود احمدی نژاد صادر شد] نقش مشاور امنیتی و سیاسی رئیس جمهوری اسلامی را ایفا کنند.

کسانی که نیامده، کار خویش را پی گرفته اند: “تیمی از حراست وزارت علوم به سرپرستی زارعی، رئیس حراست وزارت علوم، واعظ، رئیس حراست دانشگاه امیرکبیر، جریانی همفکر با محمود احمدی نژاد در قوه قضاییه به سرپرستی مرتضوی و قاضی حداد، که همگی تحت نظارت روح الله حسینیان، مشاور امنیتی احمدی نژاد، فعالیت می کنند، تلاش دارند تا پروژه دانشگاه امیرکبیر را به هدف مدنظر خود برسانند. بر همین اساس است که احضاریه هایی بدون مهر و امضاء توسط حراست دانشگاه امیرکبیر برای دانشجویان صادر می شود و حراست دانشگاه، دانشجویان را به بهانه این احضاریه ها به دفتر حراست فرا می خواند… دانشجویانی که در دام نیروهای امنیتی نیفتادند به توصیه حراست روانه دادگاه می شوند که در دادگاه انقلاب با فراهم بودن شرایط، قاضی حداد زمینه بازداشت آنها را فراهم نموده و مجموعه قوه قضائیه را در مقابل عمل انجام شده قرار می دهد”.[ خبرنامه امیرکبیر]

و نه فقط در دانشگاه، که در همه عرصه ها: “اگر روزنامه های چند سال گذشته را بررسی کنیم حداقل به سه پرونده فعالان عرصه سیاسی کشور بر می خوریم که در بندهای اتهامی، جاسوسی برای کشورهای بیگانه نیز وجود داشت و جریان رسانه ای اقتدارگرا نیز این اتهامات را پروبال داد، اما شاهد بودیم که پس از فرو نشستن گرد وغبارها وعلیرغم تلاش همه جانبه لایه های پنهانی قدرت، در هرسه پرونده عباس عبدی، عبدالفتاح سلطانی ورامین جهانبگلو این جرم به اثبات نرسید وحتی از موارد اتهامی برای رسیدگی در دادگاه نیز حذف شد…. با توجه به تجربیات گذشته به نظر می رسد که برخی از مسولین حاکمیت فعلی به این نتیجه رسیده اند که برای خاموش کردن صدای منتقدین باید شیوه جدیدی را ابداع کرد که هم داغ ننگ، هم پایه جرم جاسوسی را بر پیشانی منتقدان نقش کند ونیز مجازاتی هم سنگ این جرم را برای آنها مهیا کند وجالب تراینکه با تعاریف کشدار و متفاوت به سادگی برای احکام صادره توجیه حقوقی بتراشد…”

به همین علت است که “بازداشتگاه های چهار نهاد امنیتی از نظارت سازمان زندان ها استثنا شده است،… و رئیس دولت نهم روح الله حسینیان، یار گرمابه وگلستان سعید امامی را به مشاورت امنیتی خود برگزیده است و…”[عصر نو]

و بی جهت نیست که” الهام به گونه‌ای از اعتماد مردم به دولت نهم و سلامت سیاسی آن در جهت افتتاح روابط سیاسی با کشورهایی که تابوی ارتباط با آنها وجود داشت، سخن می‌راند که گویا دولت نهم حتی امکان حرمت‌بخشی و یا حلیت‌دهی به حلال و حرام الهی را نیز داراست.”[اعتماد]

و گردانندگان این دولت نشان داده اند که”امکان حلیت دهی به حرام و حلال” را دارند؛چه در وقت قتل روشنفکران، چه در وقت قتل مخالفان در خارج. چه توسط توسط خفاشان شب، و چه توسط ماموران اماکن و…

اما: “آقایان! حتی اگر روشن کردن چراغ را هم جرم اعلام کنید باز هم می گوییم دوران تاریکخانه ها به سر آمده است.”[اعتماد]