آن چه که کارشناسان وزارت اطلاعات و ماموران سپاه در جایگاه بازجو در سلول های انفرادی می گفتند و در اتاق های دربسته ی استنطاق دائم تاکید می کردند، حالا شده است فتوای آیت الله خامنه ای و توصیه ی مسوولان بیت رهبری.
در پی سخنان نوروزی رهبری در مشهد، حالا رئیس دفتر آقای خامنه ای در مراسم عمامه گذاری طلاب در زادگاه خود در تبیین این سخنان جهت دار ولی فقیه تصریح کرده است که نظام یعنی رهبری و رهبری یعنی نظام؛ منتقد ولی فقیه، یعنی منتقد نظام؛ نه کلمه ای بیش و نه کلمه ای کم!
لابد با این استدلال است که حکم قضایی آن هایی که به ولایت مطلقه ی فقیه باورندارند یا گفتار و کردار مساله دار و مساله ساز رهبر جمهوری اسلامی را زیر سوال می برند، حبس است یا حصر و محل زندگی شان زندان یا بازداشتگاه خانگی. در کنار این افراد متهمان گوناگونی از عالیترین مقام ها و مسوولان پیشین جمهوری اسلامی تا مردم عادی و کوچه و خیابان قرار دارند که به دلیل ممنوع الخروج بودن قادر به هجرت و جلای وطن نیستند یا حتی ترک تابعیت.
دست کم در رژیم استبدادی شاهنشاهی، محمد رضا شاه حکم صادر می کرد که اگر حکومتِ ما را نمی پسندید و حاضر نیستید به عضویت حزب فرمایشی رستاخیز درآئید، آزادید که پاسپورت بگیرید و از ایران بروید. اما اکنون در نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه ی فقیه این حد از اختیار و آزادی هم وجود ندارد، به گونه ای که برخلاف مفاد قانون اساسی و حقوق شهروندی ایران و کنوانسیون های بین المللی و حقوق بشر، نه تنها برای مخالفان و منتقدان آقای خامنه ای پاسپورت صادر نمی کنند، بلکه اگر آن ها از قبل هم پاسپورتی در اختیار دارند آن را ماموران انتظامی و امنیتی در مبادی ورودی و خروجی کشور به زور می ستانند تا امکان رفتن از ایران را نداشته باشند یا دیگران از عاقبت کار آن ها عبرت بگیرند و هوس نکنند که به میهن خویش بازگردند.
این همان سیاستی است که “حفظ بیضه ی اسلام” را اوجب واجبات می داند و می خواند و در جهت تحقق و تحمیل این باور در جامعه به توصیه ی ماکیاول به هر وسیله ی ممکنی تمسک می جوید تا حرف خود را به کرسی نشاند و به زور اثبات کند که “مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها و نهی از بزرگترین منکرها. بزرگترین معروفها در درجهی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی… نقطهی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها…. تضعیف نظام اسلامی منکر است.“
همان چه که محمد محمدیگلپایگانی در بیان این مقصود به نقل از رهبر جمهوری اسلامی عنوان کرده : “امروز بزرگترین معروف، حفظ نظام جمهوری اسلامی و بدترین منکر، مخالفت با نظام اسلامی است.”
کارشناسان وزارت اطلاعات، ماموران سپاه و مسوولان دادستانی شش سال، در جریان دستگیری های گسترده ی پس از انتخابات خرداد ۸۸ در اوین همین مسائل را در قالب تهدید و تحبیب مطرح می کردند و احتمالا اکنون نیز در اتاق های دربسته بر این نظر پافشاری می کنند.
اما نکته ی طنزآمیز ماجرا آن جاست که وقتی در قبال این ادعا تذکر داده می شد پس چرا در این شرایط در کیفرخواست، هم “توهین به رهبری” را گنجانده اید و هم “تبلیغ علیه نظام” را، حاضر نبودند این دو مورد را تجمیع کنند یا دست بازپرس و قاضی را برای اجرای قانون باز بگذارند، چون خوب می دانستند که حکم سه سال زندان خود به خود دو سال تقلیل خواهد یافت.
بر خلاف آن چه که بالاترین مقام دینی و سیاسی ایران ادعا و مسوولان بیت رهبری تبلیغ می کنند، نص قرآن و متن نهج البلاغه قرائت دیگری از امر به معروف و نهی از منکر را عرضه می کند و راه دیگری را در برابر امت و ملت قرار می دهد، همانگونه که سیره ی نبوی و شیوه ی حکومت امام علی (ع) نیز خلاف آن را نشان می دهد.
به عنوان نمونه، آن گاه که امیرالمومنین توصیه به رعایت امر به معروف و نهی از منکر میکند و شیوه ها و مراتب آن را در نهجالبلاغه مورد توجه قرار میدهد، تاکید دارد: ”همهی اعمال نیکو و جهاد در راه خدا در پیش امر به معروف و نهی از منکر نیست، مگر آب دهانانداختن در دریای پهناور (چون قوام اسلام بهامر به معروف و نهی از منکرمیباشد)… و نیکوترین امر به معروف و نهی از منکر، گفتن یک سخن حق و درست است نزد پادشاه ستمگر (که آن سخن او را از ستمی دور کند یا به خیر و نیکی وادارد).”
این در حالی است که آن هایی که شیوه ی نعل وارونه زدن را برگزیده و این جا و آن جا بیان می دارند تا شاید چند صباحی بیشتر حکمرانی کنند، هدف اصلی شان از ترویج این سخنان معادل گرفتن “نظام با آقا” است تا از این راه در جامعه بساط نقد و انتقاد از حاکم و حکومت را برچینند و این تفکر را تعطیل کنند که بهترین کار در این برهه بیان ”کلمه عدل عند امام جائر” است. در واقع آن ها می خواهند کاری کنند تا دیگر هیچ کس جرات نکند که بگوید در جمهوری اسلامی نیکوترین امر به معروف و نهی از منکر “گفتن سخن حق و درست نزد پادشاه ستمگر” است، چون با حرف آیت الله خامنه ای نمی خواند.
روی دیگر سکه آن است که بتوان با استناد به چنین فتواهایی، پس از شش سال کماکان منتقدان حکومت را به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” در حبس و حصر نگاه داشت، تنها به این جرم که حمایت آشکار ولی فقیه را از محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را زیر سوال بردند و بسیاری از آن ها همانند رهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، به درستی پیش بینی کردند که پیامد این کار چیزی جز بسط گسترش فساد و تباهی در جامعه نخواهد بود؛ آن چه این روزها مردم ایران هر روز شاهدش هستند و چون از سر اتفاق پرده ها کنار می رود گوشه هایی از این فجایع افشا می گردد.
این همان اصلی است که امام علی در خصوص فراهم شدن زمینه های فروپاشی بساط نظام های غیرمردم سالار و فروریختن بنیان های جامعه های غیرمردمی بیان کرده است: “روزگاری برای مردم خواهد آمد که در آن مقرب نیست، مگر سخنچین نزد پادشاه؛ وزیر خوانده نشود، مگر بدکار دروغگو؛ و ناتوان نشمارند مگر شخص باانصاف و درستکار را… پس در آن هنگام پادشاه (در فرمانفرمایی) به مشورت و کنکاش با کنیزان (زنهای بیسرو پا) و حکمرانی کودکان (جوانان شهوتران بیتجربه) واندیشهی خواجهسراها (مردهای نالایق و پست) مشغول میباشد.”
نکته ی جالب این جاست که آن بدکاران دروغگو که با شیوه ی “بگم، بگم!“، با شیطنت و شیادی رقبای درستکار و باانصاف را از صحنه خارج می کردند، اکنون باز دوره افتاده اند تا شاید با رمالی و نوحه خوانی و بیان خواب های ساختگی، نماینده ی منتخب ملت را برکنار کنند و با شعار “نظام یعنی آقا”، باز بساط حکمرانی کودکان را در جمهوری اسلامی ایران برپا دارند.