ابوالقاسم حالت، شاعر و طنزپرداز بی جانشین و تکرار ایران، سال ها پیش، تمام تعاریف فلسفی و عامیانه از مفاهیمی مانند اپورتونیسم، حزب بادی و نان به نرخ روز خوری را به زیبایی هرچه تمامتر در چند بیت خلاصه کرد.
“ابوالعینک” سروده بود:
کهنه رندی بود نام نامی اش بابا کرم / گه فروتن بود و گه انبانه فیس و ورم / دوخت هر دم کیسه و اندوخت دینار و درم / زیست عمری کامیاب و مالدار و محترم / چون ز عهد کودکی تا آخرین ساعت که مرد / نان به نرخ روز خورد
در جوانی مدتی لباده و دستار داشت / بعد تا چندی کراوات و کت و شلوار داشت / او که در اصلاح روی و موی خود اصرار داشت / دیدمش روزی که از اصلاح صورت عار داشت / گاه مو بر رخ نهاد و گاه موی از رخ سترد / نان به نرخ روز خورد
این البته ابتدای شعر حالت بود که از عجب حادثه در شماره هشتم هفته نامه گل آقا در آذر ۱۳۶۹ منتشر شد؛ همان نشریه ای که حسن حبیبی، از سوژه های اصلی کارتون ها و طنزهای آن بود.
دوست و هم دانشگاهی قدیمی ابوالحسن بنی صدر، عضو جبهه ملی و طرفدار مصدق، از علاقه مندان نهضت آزادی، وزیر آموزش عالی و ارشاد در دولت موقت مهدی بازرگان و شورای انقلاب و یکی از نویسندگان پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی که در آن اثری از ولایت فقیه نبود و حتی در اعتراض به اضافه شدن این اصل به قانون اساسی توسط مجلس خبرگان، همراه با تعدادی دیگر از اعضای دولت موقت خواستار انحلال آن مجلس شده بود.
حبیبی اقدامات دیگری هم در سالهای نخست انقلاب انجام داده بود که در تضاد کامل با خواست و نگاه روح الله خمینی و روحانیون حاکم بخصوص در حزب جمهوری اسلامی برای اداره کشور و ادامه انقلاب قرار داشت.
مهرداد فرهمند در مطلبی خواندنی در بی بی سی فارسی نوشته است که در نخستین سال نخستین مجلس پس از انقلاب، حسن حبیبی “نماینده ای همسو با اعضای نهضت آزادی و همفکرانشان بود. همراه با آنان منشور دفاع از قانون اساسی را امضا کرد که در آن به علی قدوسی، دادستان کل انقلاب اعتراض شده بود که برپایی راهپیمایی و تجمع را به اخذ مجوز مشروط کرده بود. در کنار آنان، به حمله به دفتر روزنامه میزان، ارگان نهضت آزادی اعتراض کرد، به نخست وزیری محمد علی رجائی رأی مخالف داد و در جلسه ای که برای رأی به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر تشکیل شد، غایب بود.”
اما دقیق معلوم نیست در پشت پرده های سیاست چه اتفاقی افتاد که پس از حذف و سرکوب اکثر قریب به اتفاق اعضای دولت موقت و نزدیکان بنی صدر، حسن حبیبی نه تنها به سرنوشت آنها دچار نشد که روز به روز پله های ترقی در جمهوری اسلامی را هم طی کرد.
میرحسین موسوی، نخست وزیر محبوب روح الله خمینی کابینه خود را که به مجلس معرفی کرد، حسن حبیبی وزیر پیشنهادی برای وزارتخانه دادگستری بود.
او برای تصدی این سمت بر تمام گذشته خود تاخت و آنگونه که در گزارش فوق آمده در نطق دفاعیه اش گفت که جریان های سیاسی پیش از انقلاب مانند بعد از انقلاب همچون “خیابان آسفالته ای” که هر روز تمیزش کنند نبوده و “لجن هایی” در آنها بوده که ممکن است “کف پایش آلودگی هایی به آنها پیدا کرده باشد”.
اعلامیه منشور قانون اساسی را “دکان” نامید و گفت که امضای او را بیخودی پای اعلامیه ها می گذاشتند. بنی صدر را یک “حقه باز” دانست و گفت که فقط به “حکم وظیفه و تشویق” هاشمی رفسنجانی در فرانسه با او همکاری می کرده است.
در مورد همراهی اش با “لیبرال ها” در شورای انقلاب و دولت موقت گفت که “از آنها فراری بوده و کناره می گرفته” اما “بزور و به حکم وظیفه او را به دولت و شورای انقلاب می کشاندند”.
افزود که همکاری اش با آنها یا به “حکم مصلحت” بوده یا برای این بوده که “آنها را به راه بیاورد” و اعتقاد داشته که “بعضی از این آقایان را باید آورد تا با سر بیایند زمین”.
در همان جلسه بود که هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس قاطعانه از حبیبی دفاع کرد. حسن حبیبی از آن پس تا هنگام مرگ ۱۲ سال در دو دولت هاشمی رفسنجانی و یک دولت محمد خاتمی، معاون اول رئیس جمهور بود.
این دولتمرد درگذشته به جز این در همه ۳۰ سال گذشته، وزیر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی (با احکام رهبر جمهوری اسلامی)، رئیس بنیاد ایرانشناسی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی (با احکام جداگانه هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد) و… بود.
تنها فعالیت سیاسی حسن حبیبی در این سالها، چند بار مداخله و اعمال نفوذ او برای آزادی برادرزادههایش (که فعالیت دانشجویی و اجتماعی مخالف حکومت داشتند) از زندان و ریاست ستاد هاشمی رفسنجانی در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ بود.
او در تمام این مدت هیچ اعتراضی به سرکوب دوستان و یاران قدیمیش در نهضت آزادی یا دیگر جریان های سیاسی نکرد. حبیبی از اساس دیگر هیچ اعتراضی نکرد.