علی اکبر محتشمی پور، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در روزهای اخیر ضمن هشداری دوباره درباره قدرت گرفتن محمد تقی مصباح یزدی و شاگردانش گفته است که: “فرقه مصباحیه که من چند سال است روی آن تاکید میکنیم، بیکار ننشسته است اینها جریانی بسیار خطرناک و خشن هستند که به هیچ کس رحم نمیکننند و نه امام را قبول داشته و دارند نه حتی آیتالله خامنهای را و از ایشان پلی ساختهاند برای رسیدن به اهدافشان و وقتی اهدافشان رسیدند ریشه رهبری را هم میزنند.”
وی با اشاره به اینکه “جریانی در مملکت پشت پرده است که به دنبال انتقامجویی از امام و انقلاب است” از “فرقه مصباحیه”، “انجمن حجتیه”، و “بنیاد غدیر” به عنوان سه طیف جریانی نام برده و گفته: “من یقین دارم که آقای مصباح یزدی اعتقادی به رهبری ندارد، آقای مصباح که به امام اعتقادی نداشته و بعد از پیروزی انقلاب نه در جنگ و نه در جبهه و نه در مسئولیتهایی که امام واگذار میکردند حاضر نشده کمک کند چطور فکر میکنید اعتقاد به آیتالله خامنهای دارد؟”
وی با تاکید بر اینکه “این جریانات برای ضربه زدن و نابود کردن اندیشه و تفکر آیت الله خمینی و همه کسانی که با اعتقاد برای اجرای اندیشههای او کار کردهاند تلاش میکند” افزوده: “این جریان برای ریشهکن کردن طرفداران واقعی امام و انقلاب گرفته و وقتی ریشه اینها را زدند به سراغ خود حضرت آیتالله خامنهای میروند.”
محتشمیپور در عین حال تاکید کرده که: “مصباح یزدی و جریان انجمن حجتیه که در مدیریتهای کلیدی مهم و مکان کشور نقش دارند به دنبال رسیدن به اهداف و برنامههای خودشان هستند و براین اساس نیروهای جوان و پیرو خط امام باید ببینند امام به دنبال چه بوده و با بررسی افکار و اندیشههای امام در جهت بست و گسترش آن تلاش کنند.”
اظهارات علی اکبر محتشمی پور سومین هشدار وی در مورد نفوذ “فرقه مصباحیه” در ساختار دولت مستقر در ایران است. وی پیشتر در سال 85 و پس از آن در خرداد سال 87 نیز نسبت به گسترش نفوذ تدریجی مصباح یزدی و نزدیکان وی برای در دست گرفتن کامل قدرت در ایران هشدار داده و حتی در خرداد سال 87 طی سخنانی در اصفهان گفته بود: “هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد و افرادی که هیچ اهمیتی برای مردم، ملت ایران و جوانانی که به عنوان یک رکن از ارکان انقلاب برای امام مطرح بودند قائل نیستند، از افکار امام پیروی نمی کنند.”
محتشمی پور اندکی بعد در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد ملی در سوم تیرماه سال 87 جزئیات بیشتری از سوابق مصباح یزدی، عدم شرکت وی در مبارزات قبل از انقلاب و حتی مخالفت های وی، بنابر خواست ساواک، با دکتر علی شریعتی را بیان کرد و از مخالفت صریح آیت الله خمینی در سال های پس از انقلاب با دادن سمت های حکومتی به مصباح یزدی و همفکرانش سخن گفت.
محتشمی که خود زمانی از نزدیکان آیت الله خمینی بود در همان مصاحبه، هدف مصباح یزدی را “جمهوریت زدایی” از جمهوری اسلامی و “از بین بردن پشتوانه مردمی” آن توصیف کرد و درباره خصوصیات “فرقه مصباحیه” همچنین گفت: “فرقه مصباحیه سختگیر و غضبکننده به جوانان، زنان، دانشجویان و روزنامهنگاران و سیاستمداران داخلی و درون بیت نظام اسلامی است. در سیره امام در طول تاریخ حیات ایشان یکجا نداریم که امام جوانهای ایرانی را بیدین معرفی کرده باشد. دانشجویان را لاابالی و اباحیگر و سکولار و لائیک معرفی کرده باشد.”
محتشمی پور همچنین در همان مصاحبه با اشاره به اینکه پیشتر در ملاقاتی حضوری به آیت الله خامنه ای نیز در خصوص قدرت دادن به مصباح یزدی و شاگردانش هشدار داده، گفت: “الان هم معتقدم که فرقه مصباحیه به مراتب خطرش برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بیشتر از خیلی از فرقهها و گروههای دیگری است و خدای نکرده و روزی رسما با نظام جمهوری اسلامی و انقلاب و شخص رهبری مقابله خواهند کرد.”
با وجود اعتراض بسیاری از چهره های نزدیک به آیت الله خمینی از جمله آیت الله توسلی، مهدی کروبی، موسوی تبریزی، محمد خاتمی و حتی جدال لفظی اکبر هاشمی رفسنجانی در مورد نظریات مصباح یزدی در خصوص “خشونت علیه مخالفان” و اظهارات مصباح درباره بی اهمیت بودن آراء مردم و ادعایش مبنی بر انتصاب الهی ولی فقیه، مصباح یزدی و شاگردانش از ده سال پیش تاکنون چنان در ساختار حکومتی ایران پیش رفته اند که اکنون شاگردان و مریدان وی در دولت، مجلس و سایر نهادهای حکومتی به ویژه در سپاه پاسداران، بسیج، و نیروی انتظامی، سمت های حساسی را در اختیار گرفته اند.
مصباح یزدی کیست؟
محمد تقی مصباح یزدی متولد سال 1313 و اکنون 76 ساله، در شهر یزد به دنیا آمده، یک سال در شهر نجف به درس طلبگی مشغول بوده و برای ادامه تحصیل به قم رفته و به رغم سفرهای بسیار در سال های اخیر به کشورهای مختلف از جمله امریکا، کانادا و انگلیس هم چنان در شهر قم مستقر است.
در سال های پیش از انقلاب، از سابقه فعالیت سیاسی مصباح یزدی اطلاعی در دست نیست.در زندگی نامه مصباح یزدی عضویت در هیات 11 نفره ای به نام “هیات مدرسان” در کنار هاشمی رفسنجانی، علی خامنه ای، قدوس و ربانی شیرازی دیده می شود. همکاری در انتشار دو نشریه “انتقام” و “بعثت” هم از جمله سوابق فعالیت سیاسی وی در سال های پیش از انقلاب ذکر شده است.
پر رنگ ترین فعالیت سیاسی در زندگی نامه رسمی مصباح یزدی که از سوی حوزه علمیه قم منتشر شده، این است که وی “در یکی از مساجد خیابان ایرانشهرتهران، سلسله مباحثی را با عنوان حکومت اسلامی شروع کرد ودر جلسات هیاتهای موتلفه نیز شرکت می نمود.”
محمد تقی مصباح یزدی خود در این باره گفته که در زمان عضویت در هیات مدرسان با هیات های موتلفه اسلامی ارتباط برقرار کرده بود و در کنار محمد جواد باهنر، هاشمی رفسنجانی و علی خامنه ای و تحت نظر آیت الله بهشتی، “تغذیه فکری این هیاتها” را بر عهده داشته است.وی البته خود تاکید کرده که: “در آن سال هامن روی سلیقه شخصی خودم، تشخیصم این بود که رکن اساسی این فعالیتها رکن فرهنگی است و اساس اسلام، فرهنگ اسلام است و فرهنگ اسلام باید به وسیله روحانیت تقویت و آموزش داده شود. با اینکه در قسمت تبلیغات این هیات کار می کردم ومسؤولیت تهیه نشریات، اعلامیه ها و توزیع آنها با من بود، ولی علاقه شخصی من بیشتر به کارهای علمی، فرهنگی و تحقیقی بود.”
وی در سال های پیش از انقلاب به مدت ده سال از استادان مدرسه حقانی بود که آیت الله قدوسی، ایت الله احمد جنتی و آیت الله بهشتی از موسسان آن به شمار می رفتند، اما پس از بروز اختلافاتی به دعوت آیت الله صادق خرازی به موسسه در راه حق که در سال 1348 تاسیس شده بود رفت و از سال 1355 یعنی دو سال پیش از انقلاب، مدیریت بخش آموزشی این موسسه را بر عهده گرفت.
مصباح یزدی در سال های پس از انقلاب و تا هنگام حیات آیت الله خمینی نتوانست جایگاه قابل توجهی در جمهوری اسلامی کسب کند.در 8 سال دوره جنگ نیز به گفته فرزندش مجتبی مصباح یزدی، وی یکبار در سال 65 به جبهه های جنگ در غرب و جنوب کشور سرکشی کرده و “شاگردان خود را هم تشویق به شرکت در جنگ میکرد.”
مجتی مصباح یزدی درباره عدم حضور مصباح یزدی در سال های نخست پس از انقلاب به ویژه سال های جنگ گفته است: “بعد از آنکه امام فرمودند: “همه مکلفند جبههها را پر کنند”، حاج آقا از امام میپرسند: با این فرموده شما تکلیف من چیست؟ حضرت امام در جواب گفتند:هر موقع خودم رفتم بر شما هم تکلیف است که بروید.”
فرزند آیت الله مصباح یزدی گفته که پس از این و به خاطر پاسخ آیت الله خمینی، پدرش “چون احساس تکلیف شرعی میکردند که به تربیت شاگردانی بپردازند تا از اصول و بنیانهای اسلام و انقلاب دفاع کنند، این کار را با تمام سعی و تلاش انجام میدادند و ذرّهای کوتاهی نمیکرد”.
مصباح، مصباحیه و آیت الله خامنه ای
با مرگ آیت الله خمینی و تعیین آیت الله خامنه ای از سوی مجلس خبرگان به عنوان ولی فقیه، صحنه سیاسی ایران نیز دچار تغییرات گسترده ای شد و به تدریج چهره های سیاسی جناح چپ و مجمع روحانیون مبارز که ارتباط نزدیکی با آیت الله خمینی داشتند از مناصب حکومتی کنار گذاشته شدند و چهره های جناح راست و نزدیکان به جامعه مدرسین و جامعه روحانیت قدرت بیشتری گرفتند.
شماری از دانش آموختگان مدرسه حقانی هم که با حمایت آیت الله قدوسی و آیت الله بهشتی در سال های نخست پس از انقلاب وارد قوه قضائیه و نهادهای امنیتی شده بودند، در غیاب استادان قبلی خود، این بار بستر های تازه ای برای حضور مصباح یزدی و همفکرانش در حکومت فراهم کردند.
نگاهی به فهرست شماری از دانش آموختگان حقانی از جمله علی رازینی، ابراهیم رئیسی، غلامحسین محسنی اژهیی، علی فلاحیان، روحالله حسینیان، حجت الاسلام میرحجازی، مصطفی پورمحمدی، رهبرپور، عباسعلی علیزاده، کاظم صدیقی، علی مبشری، علی قدیانی که در دو دهه گذشته و به ویژه در سال های اخیر مناصب مهم حکومتی، از وزارت اطلاعات تا حضور در دفتر آیت الله خامنه ای راداشته و دارند، شمایی از دامنه نفوذ آیت الله مصباح یزدی را نیز نشان می دهد.
اما مصباح یزدی شاگردان و مریدان دیگری هم دارد که اغلب محصول سال های حضور وی در موسسه در راه حق و پس از آن تاسیس یک موسسه آموزشی در قم است با نام “موسسه آموزشی امام خمینی”؛ محمود رجبی، مرتضی آقا تهرانی، محمد غروی، عباسعلی کدخدایی، غلامحسین الهام، قاسم روانبخش، محمدناصر سقایبیریا، علیرضا پناهیان، همچون حمید رسایی، مجتبی ذالنور، حسین طائب و دیگر چهره های سیاسی و امنیتی و نظامی که از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد بیش از پیش در دولت، مجلس و نهادهای نظامی و امنیتی قدرت گرفته و در حوادث منتهی به کودتای انتخاباتی 22 خرداد و سرکوب مردم نقش موثری داشته اند، از شاگردان وی به شمار می روند.
مصباح یزدی و طیف شاگردان و مریدانش، اگر در گذشته عدم اعتقاد به “جمهوریت” را پنهان می کردند در سال های اخیر بارها به صورت علنی بر آن تاکید کرده و از جمله پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد، مصباح یزدی به صراحت اعلام کرده که دولت وی “دولت اسلامی و مقدمه ای برای تشکیل حکومت اسلامی است.”
سخنان پیاپی مصباح یزدی در باره لزوم اعمال خشونت بر علیه مخالفان و منتقدان در خطبه های پیش از نماز جمعه تهران، در زمانی که محمد خاتمی از اسلام به عنوان دین صلح و مهربانی یاد می کرد، و همچنین سخنرانی های پیاپی مصباح در دوره های آموزشی فرماندهان سپاه و بسیج مبنی بر انتصاب ولی فقیه از سوی خدا و تاکید وی براینکه به رای مردم اعتقادی ندارد، موجب اعتراضهای بسیاری در سال های اصلاحات و همچنین سال های 85 تا 87 شد تا آنجا که مهدی کروبی، رسول منتجب نیا، محمد خاتمی، موسوی تبریزی، ایت الله توسلی، محمد انصاری، موسوی بجنوردی، مجید انصاری، و حتی هاشمی رفسنجانی به طور مستقیم یا ضمنی به این اظهارات اعتراض و آن را نشانه “تحجر”، و ”مخالف نظر آیت الله خمینی در زمان تشکیل جمهوری اسلامی” توصیف کردند.
اما آیت الله خامنه ای به جای مصباح یزدی به معترضان پاسخ داد و در شهریور سال 84 گفت: “اتفاقاً کسانی که در مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند، به یک معنا بیشتر به تحجر و به طالبانیسم نزدیکترند، چون آنها هم نسبت به آموختهها و درسهای غربی تحجر دارند. هرچه غربیها گفتند، همان را صد درصد باید اجرا کرد؛ این تحجر نیست؟ تحجر همین است.”
رهبر جمهوری اسلامی همچنین کسانی که مصباح یزدی را تئوری پرداز خشونت می دانند در همان سال 84 مورد حمله قرار داد و گفت که این خودشان هستند که “حرفهای قرون نوزدهمی، حرفهای کهنه شده و حرفهای منسوخ را میآورند در جامعه مطرح میکنند؛ چه در سیاست، چه در اخلاق، چه در گرایش دینی، چه در شکل حکومت و چه در اقتصاد، متحجرانه و متعصبانه میایستند، اینکه بیشتر طالبانیسم است.”
آیت الله مصباح یزدی هدف تمام فعالیتهایش را تشکیل حکومت اسلامی می داند و از 10 سال پیش ـ در اسفند سال ۱۳۷۹ ـ که گفت “ما در فعالیتهایمان فقط نظام اسلامی را میخواهیم و بس. هرچیز دیگری که میخواهیم، یا مقدمه است برای تحقق نظام اسلامی یا لوازمش است و اصالت ندارد” همان اهداف را پیگیری می کند.
چنانکه هفته نامه پرتو وابسته به “موسسه امام خمینی” که ارگان مصباح یزدی به شمار می رود، در زمستان 84 با انتشار یکی از سخنرانی های اخیر مصباح یزدی از قول او نوشت: “تشکیل حکومت اسلامی یک واجب عمومی و از ضروریات دین است. هم چنین حفظ نظام و جلوگیری از اختلال آن یکی از واجبات عقلائیه به شمار می آید. زیرا بدون وجود حکومت اسلامی احکام اسلام اجرا نمی شود ودین حفظ نمی شود. مخصوصا در این زمان که جهان وضع نابسامانی دارد.”
این هفته نامه همچنین به نقل ازوی نوشت: “ملاک اعتبار قانون اساسی و مصوبات مجلس خبرگان، رضایت ولایت فقیه است.”
یک سال بعد در جریان انتخابات مجلس خبرگان رهبری، طیف گسترده ای از شاگردان مصباح یزدی و حتی فرزندش نیز به همراه خود وی برای ورود به مجلس خبرگان ثبت نام کردند. البته شورای نگهبان در سکوتی بی سابقه اغلب آن ها را رد صلاحیت کرد و باقی مانده شاگردان مصباح نیز که قرار بود با حمایت دولت به مجلس خبرگان راه یابند شکست سنگینی را متحمل شدند.
روزنامه جمهوری اسلامی هم روز 29 آذر 85 نوشت: “در داخل کشور یک جریان نوظهور اما پر اشتها برای تسخیر مجلس خبرگان رهبری و پیاده کردن اهدافی که تشریح آنها فرصت دیگری میطلبد، خیز برداشته بود اما خوشبحتانه ناکام ماند.”
این روزنامه تاکید کرد که: “این جریان از یکطرف به دلیل برخورداری از تفکر افراطی فی نفسه خطرناک است و از طرف دیگر در انتخابات مجلس خبرگان رهبری اگر به پیروزی میرسید، تهدیدی برای رهبری انقلاب و نظام محسوب میشد.”
روزنامه جمهوری اسلامی همچنین ادعا کرد که آیت الله خامنه ای خود به طور مستقیم در رد صلاحیت نزدیکان مصباح نقش داشته: “نقش بیبدیل تاثیرگذار و سرنوشت ساز رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای در سامان گرفتن ابعاد گوناگون انتخابات خبرگان رهبری بسیار کارساز و سرنوشت ساز بود.”
مصباح یزدی در تسخیر کامل مجلس خبرگان در سال 85 ناکام ماند اما در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 وقتی میرحسین موسوی با حضور ناگهانی اش نگرانی آیت الله خامنه ای را برانگیخت، این بار نگرانی رهبر جمهوری اسلامی با اهداف آینده مصباح یزدی، شاگردان و مریدانش چنان به هم گره خورد که منجر به رویداد بی سابقه ای شد که از آن به عنوان “کودتای انتخاباتی” نام برده می شود؛ رویدادی که اصلاح طلبان از صحنه حکومت حذف شده را به زندان ها فرستاد و روحانیان نزدیک به آیت الله خمینی نیز مورد حملات، اتهام و فشارهای بی سابقه ای قرار گرفتند.
نگاهی به فعالترین حامیان آیت الله خامنه ای در ماه های اخیر و درجریان اعتراضات گسترده پس از انتخابات نشان می دهد که اغلب حامیان آیت الله خامنه ای اکنون همان شاگردان و مریدان آیت الله مصباح یزدی هستند؛ شاید از همین روست که علی اکبر محتشمی پور تاکید دارد که این فرقه پس از حذف نزدیکان آیت الله خمینی به سراغ آیت الله خامنه ای نیز خواهد رفت.