مبارزه با داعش، ایران دموکراتیک

ولز آنلاین
ولز آنلاین

» تحلیل ولز آنلاین از بنیادگرایی در خاورمیانه

نوشته دیوید جونز

ظهور ناگهانی داعش و تصرف بخش‌های زیادی از خاک عراق و سوریه، جهان را بهت‌زده کرده است. اما در واقع این امر نباید باعث تعجب شود؛ ریشه‌های بنیادگرایی این گروه، ۳۵ سال قبل، زمانی که آیت‌الله خمینی پس از یک انقلاب مردمی به قدرت رسید جان گرفت.

پدیده بنیادگرایی، با تمام وحشیگری‌های خود، نه تصادفی شکل گرفته و نه بصورت ناگهانی بسط یافته است. تنها با وجود یک رژیم حامی در ایران است که بنیادگرایی اسلامی توانسته خود را به یک تهدید جهانی تبدیل کند.

نیروی قدس که ۲۵ سال پیش توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت، ابزار ایران برای صدور بنیادگرایی است. هریک از ۹ شاخه این نیرو یک کشور یا منطقه را نشانه رفته است:

شبه‌نظامیان شیعه عراق که از تهران هدایت می‌شوند، آینه واقعی داعش هستند که به‌‌ همان اندازه دست به اقدامات وحشیانه می‌زنند.

حزب‌الله لبنان وابسته به نیروی قدس است و ارتباطات مالی و سیاسی‌اش توسط ایران کشیده می‌شود.

حوثی‌های یمن سعی دارند کنترل کشور را به دست گیرند و توسط رژیم ایران حمایت می‌شوند.

جنگ خونبار علیه مردم سوریه با هدف حفظ حاکمیت بشار اسد، توسط سپاه پاسداران ایران فرماندهی می‌شود.

منابع بین‌المللی تخمین می‌زنند، ایران ماهانه یک تا دو میلیارد دلار برای تجهیز رژیم سوریه پول خرج می‌کند. حاکمان ایران از لحاظ ایدئولوژی، سیاست، پول، سلاح و حمایت لجستیکی سرچشمه بنیادگرایی اسلامی هستند.

ایران از سال ۱۹۷۹ هم برای شیعیان و هم برای سنی‌ها، الگوی رشد بنیادگرایی اسلامی بوده است. بدون این رژیم هیچ فضای فکری، ایدئولوژیک یا سیاسی برای ظهور و رشد این گروه‌های بنیادگرا وجود نداشت.

داستان بی‌اساسی شکل گرفته که بنیادگرایی سنی خطرناک‌تر از بنیادگرایی شیعه است و با کمک دومی می‌توان خطر اولی را از بین برد. همین تفکر است که جهان را به سمت فاجعه کنونی پیش برده و تهدید بزرگتری به نام ایران مسلح به سلاح هسته‌ای را ایجاد کرده است.

درست است که شیعیان و اهل سنت اختلافات عقیدتی دارند اما مانیفست بنیادگرایی امروز، چه شیعه و چه سنی، فی‌نفسه تفکیک‌ناپذیر است.

مشخصه هر دو زن‌ستیزی و تبعیض مذهبی است؛ هر دو به دنبال تحمیل خود از طریق خشونت هستند؛ هر دو وابسته به قوانین قرون وسطایی برای توجیه مجازات‌های غیرانسانی‌اند و هر دو هدف خلیفه‌گری را دنبال می‌کنند.

اکنون توافق هسته‌ای با ایران به همان اندازه همکاری با این کشور در مبارزه با داعش خطرناک است. اولی، خطر گذاردن سلاح هسته‌ای در دست حاکمان مذهبی را به دنبال دارد که به میزان زیادی موجب بی‌ثباتی منطقه می‌شود. دومی، سپاه قدس ایران را قدرتمندتر و آنرا به سلاح مخرب‌تری تبدیل می‌کند.

خام‌اندیشانه است که فکر کنیم همکاری با ایران برای برقراری ثبات در عراق و دادن احترام بین‌المللی به این کشور می‌تواند مشوقی برای کنار گذاشتن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای باشد.

اگر هدف سیاست خارجی امروز فائق‌آمدن بر بنیادگرایی است، دولت‌های غربی باید سیاست خود در قبال ایران را دوباره ارزیابی کنند. نباید به یک رژیم بنیادگرا کمک کنند یا این‌که تحت پوشش گفتگوی دیپلماتیک به آن مشروعیت بدهند. بلکه باید از مردم ایران و آرزوهای آنان برای حقوق بشر، آزادی و حاکمیت قانون حمایت کنند. این می‌تواند در نهایت منجر به تغییر دموکراتیک و ایرانی نوین شود که در نهایت می‌تواند بهترین امید برای ایجاد ثبات در این منطقه پرخطر باشد.

منبع: ولز آنلاین - 16 فوریه 2015