اگر علی‎ ‎دائی، جان فرانچسکو محمد لوئی کوستا دائی بود!‏

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

علی دائی لابی نکرد و وارد میدان مسابقه شد، با ورود رئیس جمهور که به شیوه زرتی ‏صورت گرفته و وی همانند فینال مسابقات کشتی که با حضور بی دلیل خود باعث باخت ‏بهترین کشتی گیر ایرانی شد، در این بازی نیز ایشان همچون کش نامناسب شلوار دررفته و ‏خود را به زمین بازی رساند، تا در هفتاد روز باقیمانده هر چه می تواند به غنی سازی سیستم ‏فاضلاب کشور پرداخته و به تولید انبوه محصولات خود ادامه دهد. ‏

در همین راستا، چون تیم ملی بازی را در مقابل عربستان برای نخستین بار در زمین ما باخت ‏و افتاد توی چاه، علی دائی توسط احمدی نژاد برکنار شد. جدا از اینکه برکناری علی دائی کار ‏خوبی بود یا کار بدی بود، و اینکه اگر قرار بود آدم بی عرضه یا مقصر افتضاحات ورزشی ‏برود، باید احمدی نژاد استعفا می داد، یکی از آگاهان تصمیم گرفت بررسی کند و ببیند که اگر ‏همین علی دائی به عنوان سرمربی تیم ملی شبیه همین باخت را در مسابقات مقدماتی جام ‏جهانی در مقابل کشوری مثل عربستان سعودی به دست آورده بود، با خودش چه می کرد یا با ‏او چه می کردند؟ ‏

عربستان سعودی: “ علی محمد ابراهیم دائی” سرمربی تیم عربستان سعودی بود و در مسابقه ‏ایران و عربستان در ریاض مسابقه را می باخت. او را برکنار می کردند، ولی به جای اینکه ‏مایلی کهن را جای او بیاورند یک سرمربی برزیلی می آوردند، ضمنا قبل از برکناری 25 تا ‏مغازه و هفت تا پورشه برایش می خریدند و ماهی یک بار به عنوان افتخار ملی از او قدردانی ‏می کردند.

ژاپن: “ ناگیسا دائی” پس از باخت در مقابل کره شمالی، به یک صد هزار نفر تعظیم می کرد، ‏از امپراطور و نخست وزیر و ملت عذرخواهی می کرد، بعد در حالی که پرچم ژاپن را مثل ‏یک باند سفید بزرگ یک لکه خون روی آن نمایان است، دور خودش می پیچید، با شمشیر جد ‏بزرگش هاراکیری می کرد و دو لکه خون روی پرچم باقی می ماند.‏
‏ ‏
فرانسه: “ ژان پل دائی” در یک مصاحبه تلویزیونی حاضر می شد و ضمن عذرخواهی از ‏اشتباهاتش از بازیکنان تیم دفاع می کرد و اعلام می کرد که به دلیل حساسیت زمان قصد ‏استعفا دادن ندارد و سعی می کند تمام تلاشش را برای جبران اشتباهات بکند، یک روز بعد ‏سارکوزی به افتخارش مهمانی می داد و ضمن اینکه همه روزنامه ها از او انتقاد می کردند، ‏همه تلویزیون ها به نمایش افتخارات او می پرداختند.‏

برزیل: “ ویکتور خورخه دائی” سرمربی تیم برزیل پس از شکست در مقابل آرژانتین اعلام ‏می کرد که فوتبال همین است و دفعه بعد خواهیم برد. شب نیز همه را به میهمانی دعوت می ‏کرد و تا صبح می زدند و می رقصیدند و در بازی های بعدی پیروز می شدند.‏
‏ ‏
هلند: “ یوهان دائی” پس از شکست مفتضحانه در مقابل تیم آلمان استعفا می داد. همه روزنامه ‏ها ضمن انتقاد از بازی پر از عیب او از مربیگری اش حمایت می کردند، مردم با لباس ‏نارنجی به خیابان می آمدند و از او می خواستند مربی تیم ملی بماند. سه کنسرت به دفاع از او ‏برگزار می شد. یوهان دائی استعفایش را پس می گرفت.‏

کره شمالی: “ پارک جون دائی” پس از شکست مفتضحانه در پیونگ یانگ در حضور کیم ‏جونگ ایل ناپدید می شد و هفت سال بعد جسدش در توکیو پیدا می شد. استادیوم مذکور نیز از ‏آن منطقه حذف می شد و کلیه کسانی که به دیدن آن مسابقه رفته بودند تا دو سال حق خروج از ‏خانه پیدا نمی کردند.‏

پرتقال: “ کریستیانو دائی” سرمربی تیم پرتقال پس از شکست مفتضحانه در مقابل آرژانتین که ‏همزمان با حضور رئیس جمهور در استادیوم لیسبون صورت گرفته بود، اول رئیس جمهور ‏را یک فصل کتک می زد، بعد با چاقو خودش را زخمی می کرد و سپس خودش را پرت می ‏کرد زیر اتوبوس دو طبقه، منتهی زنده می ماند و می شد مربی منچستریونایتد.‏

انگلیس: “ جان دائی” سرمربی تیم انگلیس پس از شکست مفتضحانه در مقابل اسکاتلند، شش ‏ماه بعد از سوی منشی دفترش به آزار جنسی متهم و از مربیگری برکنار شد. وی مربی تیم ‏ملی عربستان گشت تا بتواند در آنجا بدون شکایت مزاحمین به فوتبال و آزار جنسی ادامه دهد.‏

ترکیه: “ اورهان دائی” سرمربی تیم ترکیه در جریان باخت مفتضحانه از تیم یونان اینقدر در ‏هنگام بازی خودش را کتک زد که مرد. در همان روز 357 نفر از طرفداران اورهان دائی ‏خود را از پل بسفر به آب پرت کرده و بخاطر باخت تیم ملی و مرگ اورهان دائی مردند. تیم ‏ترکیه در مسابقه بعدی با بازوبند مشکی شرکت کرد.‏

ایتالیا: “ فرانچسکو دائی” سرمربی تیم ایتالیا پس از باخت مفتضحانه در مقابل فرانسه توسط ‏یک روزنامه محلی مورد انتقاد قرار گرفت، اما به دلیل عضویت فرانچسکو دائی در تیم ‏اینترلوسکونی شبکه های رای 1 و رای 2 و رای 3 و رای 4 و رای 5 و رای 6 و رای 7 و ‏رای 8 تا رای 533 از فرانچسکودائی حمایت کردند. فرانچسکو دائی گفت دیگر مرا مدتی ‏نخواهید دید. به دنبال این اظهار نظر 2300 نفر از طرفداران تیم ایتالیا به بیمارستان رفتند.‏

سووال بعدی: حالا فرض کنیم به جای علی دائی، فوتبالیست های مهم جهان که هر کدام ‏احتمالا در طول بازی های شان اشتباهی کردند، در ایران زندگی می کردند، فکر می کنید چه ‏بلایی سرشان می آمد؟

پله: به دلیل اینکه مردم او را از رهبر کشور و رئیس جمهور بیشتر دوست داشتند، پخش ‏تصویرش بکلی در همه جا ممنوع می شد و در سن هفتاد سالگی پس از هجده سال زندان به ‏دلیل بدهی در اوین درمی گذشت.‏

وین رونی: در دو مسابقه بد بازی می کرد و به همین دلیل ایران از جام جهانی حذف می شد، ‏او را از تیم ملی و باشگاهی دسته یک حذف کرده و به عنوان ذخیره شموشک نوشهر انتخاب ‏می کردند. خروج وین رونی از کشور نیز بکلی ممنوع شده و وی فقط حق داشت به شاه ‏عبدالعظیم برود، ضمنا باید موهایش را بیشتر از ته کوتاه می کرد.‏

فرانچسکو توتی: به دلیل تف کردن به بازیکن حریف که باعث باخت تیم ملی شد، توسط وزیر ‏ارشاد و وزیر کشور مورد تقدیر قرار می گرفت و رئیس جمهور به او نشان درجه یک دفاع ‏از ارزش ها را می داد، وی به عنوان مدیر امور مالی ایران خودرو، مسوول موزه فرش ‏ایران، سفیر ایران در عربستان و مسوول فدراسیون شنا منصوب می شد.‏

زین الدین زیدان: به دلیل هجمه غیرتمندانه به سینه( پستان سابق) استکبار اروپایی برای دفاع ‏از عرصه خواهر و مادر، به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه منصوب و سپس به آموزش ‏نظامی می پرداخت.‏

دیه گو مارادونا: به دلیل داشتن روابط منکراتی و اعتیاد سنگین و دائم الخمر بودن از یک سو ‏محکوم به هفده بار اعدام شده، اما به دلیل هدیه دادن پیراهنش به رئیس جمهور، به عنوان ‏مشاور ورزشی رهبری و رئیس سازمان تربیت بدنی منصوب می شد و زدن گل او با دست به ‏عنوان یکی از مصادیق بارز امداد غیبی و چیزی در حد دیده شدن هاله نور در نیویورک یا ‏حضور امام زمان در دانشگاه کلمبیا بشمار می آمد.‏