ژان پیر پرن
ابراهیم مهتاری از زمره نخستین کسانی است که با افشای تجاوز به تظاهر کنندگان و معترضین در بازداشتگاه های ایران، در مورد مسئله ای که حرف زدن درباره آن در این کشوراکیداً ممنوع است تابوشکنی می کند. گفته های این روزنامه نگار 27 ساله مهر تأئیدی است بر آنچه که مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش مخالف در اواخر ژوئیه بی مقدمه افشا کرد و متعاقب آن دشنام شنید و به مرگ تهدید شد و از جانب دستگاه قضائی نظام جمهوری اسلامی تلاش هائی برای صدور حکم تعقیب او انجام گرفت. ابراهیم مهتاری پنج روز مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و یکی از شکنجه گرانش با باتوم به او تجاوز می کند. این روزنامه نگار ایرانی که در مصاحبه از نام واقعی خود استفاده می کند به لیبراسیون از ایام وحشتناکی که دراسارت با چشمان بسته گذرانده می گوید و به عنوان مدرک عکس هائی را به ما نشان می دهد که در آن ها آثار ضرب و شتم و خشونت جنسی به کار رفته در موردش هویداست.
وقتی مصاحبه شروع شد و ابراهیم شروع به صحبت کرد روزنامه نگار دیگری که همراهش آمده بود اتاق را ترک کرد. مهتاری گفت:“می بینید. به محض اینکه حرف تجاوز به میان آمد ایشان ترجیح داد برود. امّا باید حرف زد، همانطور که روزنامه نگار دیگری به نام ابراهیم شریفی حرف زد. نباید خجالت بکشیم. من تحت فشار قرار دارم حتی از جانب خانواده ام که به نظرشان این مسئله شرم آور است. امّا آن که باید شرم کند من نیستم، حکومتی است که ادعای پیروی از ارزش های مذهبی را دارد و به بازداشت کنندگان تجاوز می کند. من وظیفه خود می دانم که مسائل را بازگو کنم”.
ابراهیم با یک وبلاگ همگانی که ترجیح می دهد نامش را نگوید کار می کرد. روز بیستم اوت افراد ناشناس او را در یکی از خیابان های تهران ربودند. او متوجه می شود که این افراد مأموران اطلاعات سپاه پاسدارانند. ابراهیم یک بارهم دراواخر ژوئیه بازداشت و 9 روز در یک پادگان های نظامی زندانی شده بود امّا به گفته او” با وجود زمان طولانی بازجوئی ها خشونتی در کار نبود”. امّا بار دوم با بار اول خیلی تفاوت داشت. بعد از بستن چشم هایش او را با ماشین به یکی از بازداشتگاه های مخفی بردند. می گوید هنوزهم نمی دانم به چه علت مرا دزدیدند. به خاطر گزارش هائی که درباره تقلب انتخاباتی خرداد ماه روی وبلاگ می گذاشتم یا به خاطر اطلاعاتی که (شکنجه گران) از لابلای اعترافات زندانی های دیگر به دست آورده بودند”.
شکنجه ها به گفته ابراهیم بیشتر با کابل و باتوم برقی و سوزاندن پشت و بازو و مغز سر با آتش سیگار صورت می گیرد:” صورت را نمی سوزانند”. آدم ربایان اوّل از همه از او می خواستند به عضویت در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از زمره احزاب اصلاح طلب به شمار می رود اعتراف کند (سازمان مذکور در دوران حیات خمینی یکی از تندروترین تشکیلات سیاسی ایران بود). روزنامه نگار جوان که اخیراً به فرانسه پناهنده شده است می گوید:” افرادی که مرا ربودند بسیجی های ساده توی خیابان نبودند. از رده های بالای فرماندهی [سپاه] بودند. این را ازاینجا فهمیدم که میل ها و صفحه فیس بوک مرا بازرسی کرده بودند و در آنجا عکسی از مرا در کنار رومانو پرودی [رئیس جمهور سابق ایتالیا] موقعی که به ایران آمده بود پیدا کرده بودند”.
ابراهیم مهتاری در مورد ضاربان خود می گوید:” مثل آدم ماشینی بدون فکر کارشان را می کنند. یکبار تلفن همراه یکی از آن ها که داشت مرا شکنجه می داد زنگ زد. زنش بود. همانطور که به زدن من ادامه می داد با زنش راجع به غذائی که قرار بود حاضر کند حرف می زد. این ها می کشند و قبول ندارند که کارشان بد است”. روزنامه نگار جوان تعریف می کند که یکبار نزدیک وقت نماز خونش به اطراف می پاشد و پیراهن کسی را که کتکش می زده کثیف می کند:” از این که قبل از نماز مرا شکنجه می کرد ناراحت نبود، از این دلخور بود که باید با لباس خونی نماز بخواند. به گوش پاسداران می خوانند که انقلاب سبز درحال رخ دادن است و باید هرجورشده جلویش را گرفت. فرماندهان سپاه به ما به چشم یهودیان زمان محمد نگاه می کنند و معتقدند که برای آنکه جلوی حمله ما به جمهوری اسلامی را بگیرند باید ما را تکه تکه کنند”. در اینجا ابراهیم از سعید قاسمی یکی از فرماندهان سپاه جمله ای را نقل می کند:” اگر حرف نزدند ببریدشان یک جای خلوت. مثل بلبل برایتان چهچه می زنند”.
روز نهم بازداشت ابراهیم زیر شکنجه بیهوش می شود. به گفته خودش شکنجه گران به تصور اینکه مرده پیکر نیمه جانش را در بولوار فرحزادی در حوالی تهران رها می کنند. یک زن و شوهر او را می بینند که بیهوش با لباس پاره کنار جاده افتاده و پلیس را خبر می کنند. مأموران پلیس او را به بیمارستان می رسانند. مأموران و پزشک فکرمی کنند اراذل به او حمله کرده اند و برای او گواهی پزشکی که مؤید تجاوز و ضرب و شتم است صادر می شود. مهتاری در ادامه می گوید:” قصد داشتند (شکنجه گران) مرا بکشند. حتی پلیس و دکتر فکر می کردند من مرده ام. از تمام جای بدنم خون جاری بود. نمی توانستم تشخیص بدهم کجا هستم…“.
مسئله تجاوز در بازداشتگاه های ایران را نخستین بار مهدی کروبی در تاریخ 29 ژوئیه در نامه ای خطاب به علی اکبرهاشمی رفسنجانی که ریاست دو نهاد کلیدی نظام را برعهده دارد فاش کرد. کروبی در این نامه نوشته بود:” بعضی از بازداشت شدگان می گویند که به دختران و پسران جوان به طرز وحشیانه ای تجاوزشده است”. چند روز قبل از آن نیز کروبی در نامه دیگری ضمن افشای اعمال غیرقانونی سازمان های مخفی که به تعبیر او” با پنهان کاری تمام و به وحشتناک ترین شیوه ها” صورت می گرفت از وجود” بازداشتگاه های غیرقانونی” پرده برداشت. افراطیون بدون فوت وقت با متهم کردن کروبی به دروغگوئی خواستار محاکمه و اجرای حد 80 ضربه شلاق درمورد او شدند. امّا در نهایت آیت الله علی خامنه ای رهبر کشور دستور تعطیل کهریزک یعنی مخوف ترین بازداشتگاه مخفی کشور را که درآن اعمال شکنجه و چه بسا تجاوزامری رایج بود صادر کرد.
دادستان عمومی ایران، غلام حسین محسنی اژه ای( وزیر سابق اطلاعات) همفکران سیاسی ابراهیم مهتاری را مسئول اتفاقاتی که برای او افتاده معرفی کرده است. روزنامه نگار جوان می گوید همه تلاشش اینست که با این مسئله کنار بیاید و به زندگی ادامه دهد گرچه هرگز فراموش نخواهد کرد:” با این بلائی که به سرم آمد فهمیدم درکشتار دهه 60 چه گذشته است. جنایت هائی که امروز صورت می گیرد ادامه جنایت های گذشته است. ارزش هائی که جمهوری اسلامی برای معرفی خود به دنیا مدعی نمایندگی آن هاست دروغی بیش نیست. و برای افشای این دروغ هم که شده قربانیان نباید سکوت کنند”.
منبع: لیبراسیون 4 فوریه