چه کسی دیکتاتور را کشت؟

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» اختلاف اصول‌گرایان به لیبی هم کشیده شد

به دنبال مرگ معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، و انعکاس گسترده خبر مرگ وی در رسانه‌های ایران، اصول‌گرایان بر سر عامل یا عاملان قتل وی دچاراختلاف شده‌اند.

روزنامه کیهان که مدیرمسوول آن توسط رهبر جمهوری اسلامی انتخاب می‌شود، در سرمقاله خود، با اشاره به خواست انقلابیون لیبی برای زنده ماندن قذافی به منظور “محاکمه و پرده‌برداری از اسرار چند دهه جنایت و خونریزی”، زنده ماندن قذافی را به نفع کشورهای غربی ندانسته و نوشته است: “قذافی برکنار شده و از قدرت افتاده نه فقط کمترین سودی برای آمریکا و متحدانش نداشت، بلکه اعترافات وی می‌توانست کابوس وحشتناک دیگری برای متحدان غربی رژیم سابق لیبی و مدعیان کنونی نظام پیش روی مردم این کشور باشد”.

سرمقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان در حالی منتشر شده  که خبرگزاری فارس،نزدیک به نهادهای امنیتی ـ نظامی،با انتشار مطلبی مدعی شده با جوانی که قذافی را به قتل رسانده، گفت‌وگو کرده است. فارس این فرد را “سند الصادق العریبی، متولد 19891368” معرفی کرده و به نقل از وی نوشته است: “چند تیر هوایی شلیک کردم و بعد همانطور که‌ گفتم از پشت سر موهایش را گرفتم…  هر کسی سعی داشت قذافی را به‌ شهر خودش ببرد، من به‌ آنها گفتم که‌ خودم او را دستگیر کردم و باید او را به‌ بن غازی ببرم اما گردانهای دیگر قبول نکردند. تا در پایان گردان مصراته‌ که‌ تعداد آنها بسیار زیادتر بود، می خواستند قذافی را به‌ مصراته‌ ببرند، من گفتم که‌ خودم او را دستگیر کردم و باید با من به‌ بن غازی بیایید، اما آنها قبول نکردند من هم از شدت خشم کلت کمری خودم را بیرون آوردم و او را کشتم”.

 خبرگزاری فارس پیش از این اما در خبری به نقل از پزشکی قانونی لیبی، علت مرگ قذافی را جراحات وارده و شلیک گلوله به سر اعلام کرده و نوشته بود پزشکی قانونی«اعلام نکرده که سرهنگ به هنگام درگیری زخمی شده است یا پس از بازداشت و عمدا کشته شده است».

 حسین شریعتمداری هم معتقد است«در این واقعیت کمترین تردیدی نیست که دیکتاتور لیبی بعد از کشف محل اختفای وی با شلیک چند گلوله به قتل رسیده است».

برخی گزارش‌ها پیش از این حکایت از آن داشت که قذافی از ناحیه “سر، گردن و تنه هدف گلوله قرار گرفته” بود. خبرگزاری رویترز نیز نوشته بود که “قذافی پیش از مرگ از ناحیه هر دو پا مجروح شده بود”.

قذافی روزهای پایانی هفته گذشته پس از درگیری با معترضان در شهر سرت، جان باخت. مرگ وی به دنبال چندین ماه درگیری میان معترضان و دولت و دخالت ناتو در این کشور به وقوع پیوست.

پس از مرگ قذافی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی با ارسال پیام تبریکی، این گونه اظهارنظر کرده بود: “سرنوشت قذافی در انتظار همه مستبدان است”.

مرگ قذافی در روزنامه‌های چاپ تهران هم انعکاس گسترده‌ای داشت. بیشتر نشریات با چاپ عکس و گزارش، مرگ قذافی را نشانه تغییر و تحولات دیگری در خاورمیانه دانستند. روزنامه‌های شرق، اعتماد، جمهوری اسلامی و جام جم مرگ قذافی را با تیترهایی مانند”پایان توهم”، “فرجام دیکتاتور” و “هلاکت دیکتاتور لیبی” گزارش کردند.

روزنامه کیهان  در عین حال در گزارشی کشورهای غربی را متحدان اصلی قذافی و عوامل اصلی بر سر کار آمدن وی معرفی کرد. در حالیکه روزنامه اصول‌گرای جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به ویژگی دیکتاتورها اشاره کرده که “هرچه بیشتر با عوامل عبرت‌آموز مواجه می‌شوند، لجبازی آنها بیشتر می‌شود و خود را به سقوط حتمی نزدیک‌تر می‌کنند” و ادامه داده است: “وی آن روز که گروه گروه مردم کشور خود را به جرم حق‌خواهی به خاک و خون می‌کشید و به زندان می‌انداخت، به فکر روزی نبود که گرفتار آتش خشم مردم خواهد شد”.

در این میان سیاست روز هدف ناتو از حضور در لیبی را “جلوگیری از گسترش اعتراضات و جنبش‌های مردمی کشورهای خود” دانسته و با اشاره به هدف قرار گرفتن “مراکز و تاسیسات و کارخانه‌ها و پالایشگاههای نفتی” نوشته است: “اینکه آمریکا سعی دارد این پیروزی را به نام خود تمام کند نشان دهنده این امر است که اکنون آمریکا شاهد اعتراضات گسترده در این کشور است و با مصادره کردن سرنگونی دیکتاتور لیبی شاید بتوان دولتمردان آمریکا را هر چند در مدت کوتاهی از زیر فشارهای مردمی بیرون آورد، اما مردم آمریکا دیگر با این گونه سیاست ها آشنا هستند و فریب آن را نخواهند خورد”.

بازتاب مرگ قذافی در‌ روزنامه‌ها و نشریات داخلی، واکنش تهران امروز ـ– روزنامه نزدیک به قالیباف را ـ– در پی داشت. این روزنامه نوشت: “هرچند گفته می‌شود که با مرگ قذافی تاریخ معاصر لیبی یک برگ بسیار مهمی را در خود ثبت کرد اما در حقیقت باید گفت که حادثه کشته شدن وی در دو روز قبل یک مسئله دارای اهمیت سیاسی زیادی نبود”.