آدمی وقتی چیزی مینویسد صاحب آن است، اما وقتی چیزی میگوید، دیگران صاحب آن میشوند بخصوص اگر در ایران سخن بگوید!
از این رو اگر کسی خطر سخنرانی در یک مراسم در ایران را به جان میخرد باید پیشاپیش خطر تحریف گفتههای خود را از سوی خبرگزاریهایی که ظاهرا نه به قصد اطلاع رسانی بلکه به منظور کشف نکتهای که برای ایجاد مزاحمت یا لجاجت با گروه رقیب، آن سخنرانی را پوشش میدهند به جان خریده باشد.
همین است که من واقعا علاقهام را به سخنرانی از دست دادهام و اغلب از آن فرار میکنم مگر در شرایطی که راه فراری در پیش نباشد. اما در همان شرایط هم واقعا نمیخواهم که هیچ رسانهای چه خبرگزاری و چه روزنامه، سخنرانی را پوشش دهد چرا که از این نوع پوششها جز فتنه بر نمیخیزد.
فتنه هم چند جور است. گاهی سخنرانی را به قصد پرونده سازی و ایجاد جنجال سیاسی و مذهبی پوشش میدهند که نمونهای از آن را در بازتاب سخنرانی آقای علی اکبر اعلمی نماینده مردم تبریز در زنجان و آقای عبدالله مومنی در خرمشهر شاهد بودیم.
گاهی نیز از روی ندانم کاری یا شاید شیطنت متن مثله شده و بی سر و تهی از سخنرانی انتشار میدهند که وقتی آدم خود آن را میبیند از بیم آنکه خوانندگان او را احمق مادر زاد تصور کنند، به وحشت می افتد.
گاهی هم در لابلای سخنرانی جملهای معترضه و حاشیهای را که برای دامن زدن اختلاف و تفرقه در صف مقابل مناسب مییابند، چنان بزرگ میکنند که پنداری تمام سخنرانی حول محور همان کلام بوده است.
گاهی هم هر سه هدف مورد نظر انتشار دهندگان است.
گزارشی که پریروز خبرگزاری فارس از سخنرانی من در دانشگاه صنعتی شریف منتشر کرد، گرچه نسبت به موارد مشابه قبلی تکامل یافته تر بود، اما تیتر آن واقعا سرشار از غرض سیاسی بود.
داستان واقعی از این قرار بود که جناب مهندس عزتالله سحابی در بخشی از سخنان خود از بی تحرکی فراکسیون اقلیت مجلس نسبت به لوایح بودجه انتقاد کرد و فراکسیون اصولگرایان مستقل را از این جهت فعالتر دانست.
در پایان سخنرانی هنگامی که از من در باره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مجلس هشتم پرسیده شد، جواب دادم که اول باید ببینیم که نظام سیاسی میخواهد انتخابات مجلس هشتم را بر مبنای کدامیک از الگوهای مجالس گذشته برگزار کند. و تاکید کردم که اگر قرار به تکرار انتخابات مجلس هفتم باشد به طوری که فهرست اصلاح طلبان همانهایی باشد که فعلا به مجلس راه یافتهاند و به قول آقای مهندس سحابی چنین و چنانند، دیگر شرکت در انتخابات محلی از اعراب ندارد.
درست به یاد ندارم که آیا به جای “چنین و چنان” از همان واژههای بی رمق، ترسو و بزدل استفاده کردم که خبرگزاری فارس آورده و یا چیزی مشابه آن. اما هر چه باشد این یک بحث کاملا حاشیهای بوده است.
به هر حال اگر مطلب فوق باعث دلخوری شماری از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس شده است، پوزش میخواهم. البته این به معنای آن نیست که من روش آنان را در مجلس تحسین و تایید میکنم، بلکه به معنای تاکید بر این نکته است که من به دلیل آنکه در انتخابات مجلس هفتم رای ندادم، اصولا توقعی هم از نمایندگان مذکور برای انتقاد از دولت و یا هر چیز دیگر ندارم.
در ضمن به یادم آمد که در زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم من در یک سخنرانی آقای خاتمی را lame duck نامیدم که در ادبیات سیاسی برای توصیف رهبرانی که قادر به تصمیمگیری مشخصی نیستند به کار میرود و هیچ معنای توهین آمیزی هم ندارد. اما در آن برهه من به توهین به آقای خاتمی متهم شدم.
به هر حال همانطور که ممکن است کسی کاسه گدایی یا کاسه چه کنم چه کنم بردارد، سخنرانان ایرانی هم باید کاسه تکذیب به دست گیرند و در پی هر گزارش از سخنرانی آنها، به تکذیب مفاد آم مبادرت کنند.
تکذیب پی در پی هم علاوه بر آنکه کراهت دارد فرد را به آقای تکذیب تبدیل میکند. از همین رو بسیاری از فعالان سیاسی بر تحریف لفظی یا محتوایی سخنان خود با، چشم میپوشند به امید آنکه خواننده خود فهیم باشد و کاریکاتور سخنان آنان را به جای اصل سخنان آنها نگیرد.
ظاهرا مرحوم آیتالله خمینی این جماعت را خوب میشناخته که در وصیت نامه خود تاکید کرده است که هیچ حرف منسوب به او حجیت ندارد، مگر اینکه اصل صدا یا متنی به خط و امضای وی باشد.
من هم در همینجا تاکید میکنم نظرات من همانهایی است که مینویسم و یا کسانی مستقیم از زبانم میشنوند.
از خبرگزاریهای محترم هم استدعا میکنم که بعد از این سخنرانی های مرا پوشش ندهند. مگر امثال من مقام سیاسی هستیم که نیازی به حضور خبرنگار در مراسم سخنرانیمان باشد؟