سینه ای پر درد و دریغ از مرهمی
علیرضا داودنژاد از آن دسته از کارگردانانی است که همواره در پی آرامش بوده و بر پایه همین آرامشجویی و آرامشیابی است که مدام در حال تجربه و آزمون است. فیلم ساز غریزی ما از نوجوانی و جوانی پا به سینما گذاشته و اکنون با بیش از چهار دهه تجربه و فعالیت حرفهای در سینمای ایران در غالب فیلمنامهنویس، مدیر تولید، تهیه کننده و کارگردان به زبان و لحن و سبک خاص خود در سینما رسیده است، اما تفاوت اصلی و اساسی داوودنژاد با همنسلایی چون سیروس الوند یا مهدی فخیم زاده، در این است که او به شدت به تجربه و آزمودن قدم گذاشتن در راههای جدید علاقه مند است.
در اوایل دهه سوم زندگیش و در بیست و چهارسالگی اولین فیلمش “شاهرگ” را در سینمای عامه پسند، آن روزها میسازد اما تلاش میکند با پرداخت خاص روی شخصیتها و تمرکز روی سناریو، فیلمش را از آثار مشابه آن روزها متمایز کند واز نظر سطح کیفی چند پله بالاتر قرار گیرد.در فیلم بعدی اش “نازنین” به موضوع حاشیه نشینهاعلاقه مند شد و سعی کرد تصویری بی اغراق و دقیق از این آدم ها به نمایش بگذارد و جایگاه خود را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران ثبت کند.
ساخت فیلم پر حاشیه “خانه عنکبوت” در یک لوکیشن محدود و بسته با حضور بازیگری عجیب و غریب از جمله “مسعود بهنود”، از جمله تجربه های دیگر داودنژاد در شروع انقلاب بود. این فیلم، با وجود سالها از ساخت آن همچنان توسط خیلی از منتقدان و علاقهمندان سینما به عنوان یک تریلرسیاسی و جایگاه خاص خود را حفظ کرده است.
نوشتن سناریو فیلم “عروس” ساخته “بهروز افخمی” نیز نقطه عطفی بود برای شکستن بسیاری از تابوها در دوران پس از جنگ و شروع عصر به اصطلاح سازندگی.
ظهور و بروز ستاره در سینماهای ایران از این فیلم اتفاق افتاد و سهم و تأثیر بازیگر در فروش فیلمها به عنوان یک نقطه عطف مهم از این فیلم و محصول مشترک افخمی و داوود نژاد به وجود آمد .
اما شاهکار بیبدیل داودنژاد “نیاز” در عرصه سینمای تجربهگرا آنقدر زیبا و جذاب و دوست داشتنی ازکار درآمد که نام داودنژاد در سینمای ایران تا سال های سال و تا همین امروز نیز مترادف با فیلم نیاز است.
نیازفیلمی بود درباره فقروقشر فرودست جامعه و اتفاقاً در سالهایی ساخته شد که تب ساخت این گونه فیلمها بالا گرفته بود. داودنژاد اما در این فیلم فقر این قشر را به شیوه های هنرمندانه به تصوی میکشد و از دل فقر که میتواند ریشه فساد و تباهی باشد ،عزت نفس و بزرگی را بیرون می کشد و به شیوه ای زیبا و تأثیر گذار مخاطب را تا سال ها درگیر میکند.
نیاز،بهترین فیلم کارنامه سینمای داودنژاد بوده و این تنها نقطه مشترک منتقدان وعلاقهمندان حرفهای سینما درباره داودنژاد است وگرنه در سایر موارد نظرات درباره تجربهگرایی و شاخه به شاخه شدن داودنژاد در سینما مختلف و متفاوت است.
ساخت فیلم های عجیب وغریب چون “هشت پا”،”ملاقات با طوطی” و” تیغ زن “ از کارگردان فیلم نیاز، بسیاری را در زمان اکران، مبهوت و تعجب زده کرد.
فیلم هایی چون “مصائب شیرین “و “بچه های بد” ،که در واقع فیلم هایی با مشارکت خانواده داودنژاد بود، به خاطر فضای گرم خانوادگی که داودنژاد در این فیلمها ایجاد کرده بود، از منظر اجتماعی فیلمهای مهم و تأثیرگذاری بود، اما به دلایل مختلف در زمان اکران دیده نشد.
حالا داودنژاد با این کارنامه کاری “مرهم” را ساخته است.
قصدم از این مقدمه نسبتاً طولانی این بود که به این نقطه برسم ،”مرهم”ترکیبی از دو تجربه خوب و موفق سینمای داودنژاد است، یعنی هم در قامت و هیبت نزدیک به فیلم “نیاز” است وهم با به کارگیری اعضای خانواده به یک فیلم خانوادگی دوست داشتنی مثل “مصائب شیرین” تبدیل شده است.
مرهم تلاشی است برای بازگشت به دوران موفقیت سینمایی داوود نژاد.موفقیت امری نسبی است و در حوزه سینما بسته به نوع سلیقه منتقدان وعلاقمندان حرفه ای سینما می تواند متفاوت باشد اما داوودنژاد با ساخت فیلم نیاز معیار سنجش و محک خوبی را برای اندازه گیری موفقیت برای کارنامه کاری خودش تعیین کرده است و توانسته بصورت نسبی توافق منتقدان را در خصوص خوب بودن این فیلم ،جلب کند.
پس به این ترتیب می توان گفت آخرین فیلم او تلاش موفقی است برای رسیدن به نقاط اوج کارنامه اش. در این تجربه موفق او با تمرکز به مسائل جوانان در دنیای پر تنش امروز و با نگاه موشکافانه، تلخ و گزنده به بحرانی که امروزه بر زندگی جوانان سایه افکنده است ،تلاش می کند بیشتر به حوزه جوانان نزدیک شود و دغدغه های این نسل را به صورت عیان و بدون هرگونه داوری و قضاوت ،صادقانه نشان دهد.
او پیش از این نیز در فیلم های قبلی خود نظیر “نیاز”، “عاشقانه”،”مصائب شیرین” و”بچه های بد” نیز وارد حوزه مسائل جوانان شده بود و در هر کدام از این فیلم ها با توجه به موقعیت و شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان ساختشان، توانسته بود بخشی از تاریخ اجتماعی ایران را در حوزه مسائل جوانان به تصویر بکشد .
حالا بعد از چند سال دوری از این دلمشغولی او برگشته و با تمرکز دوباره روی مسائل جوانان کوشیده است در این برهه حساس و مهم تاریخی نقش و سهم خود را به شیوه ای مناسب ایفا کند .
مرهمفیلمی خوش ساخت با قصه ای به ظاهر ساده درباره نسل جوان و البته معترض به سرنوشت خود است که سعی می کند در تقابل با سرنوشت محتوئم خود،عصیان و سرکشی کرده و با پرداخت هزینه های گزاف این عصیان خود را در عرصه اجتماعی نیز علنی کند .
یکی از ویژگی های جالب این فیلم نشان دادن عرصه جوانان بعد از دوران عصیان و سرکشی است . داوودنژاد در این فیلم در قدم اول کوشیده با مطالعه و تحقیق دقیق و کامل روی این نسل و ویژگی های خاص آن، عصیان و سرکشی را به شیوه ای واقعی و قابل باور در جلوی روی مخاطب عیان کند و در قدم دوم چگونگی بازگشت این نسل را بعد از تجربه های تلخ به کانون گرم و محلی برای آسایش نشان دهد .
حذف نسل دوم و نشان دادن ارتباط عمیق عاطفی بین نسل سوم و نسل اول یکی از نقاط کلیدی نشان داده شده در این فیلم است .
دختر جوان درتمام هفت خوان عصیان و سرکشی مادربزرگ را به عنوان مرهم وهمدم خود می پذیرد و تلاش می کند به هنگام گرفتاری از کمک او بهره بگیرد.در زندگی خانوادگی پسرجوان نیز که با مادربزرگش به تنهایی زندگی می کند ،نسل دوم یعنی پدر و مادرش حضور محسوس و حتی کمرنگی ندارند. به نظر می رسد این تدبیر به صورت هوشمندانه در متن داستان گنجانده شده است و کارگردان تلاش دارد عدم ارتباط موفق بین نسل دوم و سوم را با حذف کامل نسل دوم از ماجرا بیشتر و عیان تر نشان دهد .
“مرهم” قصه دختر جوانی است که علیه سنت های خانوادگی می شورد تا زندگی آزادی را تجربه کند، اما گرفتار اعتیاد می شود و از دوستانش فریب می خورد و در تنهایی ناخواسته ای گرفتار می شود تا سرانجام به این نتیجه برسد خوشبختی و آرامش را شاید بتوان در یک اتاق خالی و درسکوت نیز یافت و مساله اصلی این است که برای رسیدن به این نقطه، دختر جوان سفری ادیسه واررا از تهران شروع می کند که تا شمال نیز ادامه پیدا می کند و در تمام طول این سفر حضور محسوس و نامحسوس یک پیر یا راهنما است که او را در آخرین نقطه استیصال و درماندگی به زندگی امیدوارم می کند .
شاید به زعم کارگردان این کشمکش های درونی و بیرونی، مهمترین کاستی دختری که در فیلم نمایش داده شده وبه عنوان نماینده نسل جوان بی آرزوی امروز مطرح استرا عیان می کند و این کاستی چیزی نست جزیافتن تکیه گاهی امن با عشقی بی حد و حصر ،یعنی دقیقا همان چیزی که مادربزرگ به دختر می دهد. عشقی که در آن هیچ ملاحظه و باید و نبایدی نیست، عشقی که در قالب معیارهای مرسوم سود و زیان نمی گنجدو به بده بستان های معمول شبیه نیست.
«مرهم» وارد لایه های درونی نسل جوان امروز می شود و از خلال آن راهکار ساده و صمیمانه خود را با مخاطبش در میان می گذارد.
موفقیت ها و دستاوردهای مرهم
«مرهم» که در بخش «نوعی نگاه» جشنوارهی فیلم فجر حضور داشتو در کمال تعجب امکان حضور در فیلم های بخش اصلی مسابقه سینمای ایران را نیافت و این عدم حضور انتقاد بسیاری از منتقدان را نیز به همراه داشت ،چراکه این فیلم از نظر کیفی و نیز محتوایی از خیلی از فیلم های منتخب این بخش بالاتر بود .
چندی قبل در مرکز فرهنگی GENESISKLE «ژنسیکل» شیکاگو فیلم مرهم موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد.
همچنین این فیلم در جشنواره فیلم دوبی با استقبال خوب منتقدان و نیز علاقمندان سینما مواجه شد و «کبری حسنزاده اصفهانی» بازیگر آن نیز در جشنواره دوبی برگزیده شد.
«مرهم» در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم بمبئی نیز حضور داشت و در این جشنواره نیز توجه علاقمندان را برانگیخت .
نظرات کارگردان درباره فیلم
علیرضا داودنژاد،درگفتوگو با ایسنا دربارهی تحلیلهایی که پیرامون ساخت “مرهم”مطرح میشود و اینکه اودوباره به فضای فیلمهایی چون”مصائب شیرین” و”نیاز”بازگشته است،می گوید:
« فکر میکنم به دلیل اینکه فیلم مرهم کاملا با نابازیگر ساخته شده وازلحاظ شیوه پرداخت و قصه خیلی به زندگی روزمره نزدیک است، این تحلیلها بوجود آمده که من به فضای فیلمهای قبلیام برگشتهام.»
علیرضاداودنژادبه روند شکلگیری فیلم مرهم اینگونه اشاره می کند:
«پس از فیلمهای همچون”تیغزن” و “هوو” احساس کردم،تحول شرایط اجتماعی خیلی شدید شده است و جوانان شبیه کلیپهای ماهوارهای زندگی میکنند مثلا در نوع لباس پوشیدن، مناسبات و به خصوص استفاده از مواد مخدر صنعتی این روند مشاهده میشد. در آن مقطع در سال ۸۶ فیلمنامهای به نام «مواد» را همزمان با ساخت “وقتی همه خوابیم”بهرام بیضایی ،که در تولید آن حضور داشتم ، دربنیاد سینمایی فارابی دنبال کردم که ساخت فیلم با مخالفت شدید مدیرعامل وقت بنیاد روبرو شد و نهایتا طرح “مواد”به فیلم “مرهم” تبدیل شد. »
امکانات دیجیتال و تسهیل در ساخت فیلم
علیرضا داودنژاد با اشاره به شرایط ساخته شدن “مرهم” به ایسنا گفته است:
« در سالهای اخیر به شرایط جدیدی رسیدهایم و آن هم فضای دیجیتال است. به نظرم فضای دیجیتال مثل امداد غیبی سراغ فرهنگ و هنر و هنرمند آمده است و من فیلمساز الان دیگر به سینه موبیل، وسایل سنگین و گران و چراغهای فراوان و نورپردازیهای زیاد احتیاجی ندارم و از سوی دیگر دوربین در دست مردم توسعه پیدا کرده است که این موضوع مهمی است.»
وی در این خصوص ادامه می دهد:
« الان همه مردم به راحتی عکس میاندازند، فیلم میگیرند و کار عکاسی و فیلمبرداری عمومیت پیدا کرده و این روند بر روی ذوق زیبایی شناختی مردم نیز تاثیر گذاشته است. الان دیگر دوربین روی دست و نور کم برای مردم غریب نیست و حتی عاملی برای باورپذیرتر کردن صحنههاست، چرا که به زندگی نزدیکتر است. همچنین از طرف دیگر اینترنت هم مهم است، یعنی شما فیلمساز ممکن است سالن دراختیار نداشته باشی اما میتوانی فیلمت رادراینترنت به نمایش بگذاری. »
داودنژاد با طرح این امکان و فضا تصریح کرده بود:
« فکر میکنم اگر این تحلیل را از ابتدا تا انتها به صورت موازی با جریان فیلمسازی خودم تطبیق بدهم، این دورهی اخیر به زمان ساخت مرهم میرسد. دورهای که احساس کردم وضعیت متفاوت شده و من مجبور نیستم پشت درب فارابی برای وسایل و تجهیزات بایستم. بعد از آن هم مجبور نیستم خیلی دربارهی فیلم توضیح بدهم. »
چرا نسل دوم حذف می شود ؟
حذف نسل دوم و ارتباط گرفتن نسل سوم با نسل اول یعنی مریم با مادربزرگ از جمله نکات مهم این فیلم بود .
داوودنژاد دربارهی رابطهی مادربزرگ و نوه در فیلم مرهم معتقد است: «در میان دختران فراری که از نزدیک میدیدمشان دیدم یکی از آنها رابطه بسیار نزدیکی با مادربزرگش دارد و مدام از او حرف می زند. متوجه شدم احساس او نسبت به مادربزرگش شبیه احساس من نسبت به مادربزرگم است، چون رابطه من و بچههای فامیل با مادربزرگم اینگونه بود و آنها همیشه در مقابل پدر و مادر مدافع ما بودند. من این تجربه شخصی را داشتم و آن دختر را دیده بودم که نسبت به مادربزرگش دلتنگی میکرد. آن برخوردها و این تجربه، مرا به سمت ایجاد رابطه مادربزرگ و مریم هدایت کرد.»
چرا فیلم به جشنواره راه نیافت ؟
مرهم در کمال تعجب در جشنواره فیلم فجر توسط داوران برای بخش مسابقه سینمای ایران انتخاب نشد . داوودنژاد در این خصوص می گوید:
« زمانی که تولید مرهم به پایان رسید، مسئولان بنیاد سینمایی فارابی فیلم را دیدند و به ما گفتند فیلم را برای جشنواره نگه دارید اما در زمان جشنواره به بخش اصلی راهش ندادند. همین چند وقت پیش هم آقای شرفالدین رییس انجمن سینمای دفاع مقدس فیلم را دید و چقدر از فیلم تعریف کرد و من بعد از بازتابها و برخوردهای مثبت، فهمیدم چقدر همه چیز سیاسی و سطحی است. »
تاثیرگذارترین صحنه فیلم کدام صحنه است ؟
صحنه ای که مادربزرگ با جوان تین ایجر با لباس های عجبی و غریبش از بالای کوی فراز به برج میلاد خیره نگاه می کند صجحنه ای بسیار عجیب و تاثیر گذار و البته ماندگار در تاریخ سینمای ایران است . باد و نسیم در تکان دادن چادر مادربزرگ نیز خوب و به جا در خدمت این تصویر در آمده است .
بازی بازیگران اصلی فیلم
اول – طناز طباطبایی
طناز طباطبایی بازیگراصلی این فیلم است .هر چند خیلی ازمنتقدان معتقدند این بهترین بازی طباطبایی در سال های اخیر بوده است اما به نظر طباطبایی در این فیلم فرصت سوزی کرده و نتوانسته آنچنان که شایسته است این شاه نقش را ایفا کند .
البته به نظر می رسد طباطبایی تمام تلاش خود را در برای این منظور به کار گرفته اما حاصل کار آنچنان کهباید مطلوب و و باور پذیر از کار در نیامده است و طباطبایی می توانست نقش را بسیار بهتر و باروپذیرتر از شیوه ای که اجرا کرده در بیاورد.
داودنژاددر خصوص انتخاب طناز طباطبایی می گوید:
«طناز طباطبایی دورخیز خیلی جدی برای یک کار خوب داشت و واقعا بر او خیلی سخت گذشت، اولا اینکه باید مدل بازیاش تغییر میکرد و از طرف دیگر باید با “عزیز” (مادربزرگ) ارتباطی انسانی برقرار میکرد چون در غیر این صورت عزیز نمیتوانست بازی کند. طناز آخرین نفری بود که انتخاب شد و احساس کردم او با این دورخیزی که دارد میتواند خوب کار کند و انصافا هم خوب توانست باعزیز ارتباط برقرار کند و عزیز هم به او علاقمند شد. »
اما طباطبایی در مصاحبه ای که با مجله فیلم داشت یکی از دلایل گزینشش برای این فیلم را نسبت دور خانوادگی با خانواده داوود نزاد می داند و معتقد است با پیوستن او به گروه حلقه خانوادگی داوودنژادها برای ساخت این فیلم خانوادگی تکمیل شد .
دوم – کبری حسن زاده در نقش عزیز
عزیز کاراکتر اصلی و نفس گیر فیلم مرهم است . نفس گیر از آن جهت که آنقدر خوب و جاندار و واقعی بازی کرده که تماشاگر در لحظات و صحنه هایی از فیلم نفس در سینه اش حبس می شود . بازی باور پذیر او در صحنه تهیه مواد برای نوه اش و نیز گفتگو با جوانان در دفاع از نوه اش بسیار زیبا و واقعی از کار درآمده است .
داوودنژاد در مورد این نقش می گوید:
«عزیزهم میبایست این پرسوناژ نوه را دوست میداشت. در کل روش کار با افرادی مثل عزیز کاملا متفاوت و به روش غیرمستقیم است و هیچ وقت نیاز نیست من کارگردان بیوگرافی و سناریو تعریف بکنم. باید عزیز را در شرایط و حال و هوای لازم قرار بدهم و از او بازی بگیرم. »
کبری حسن زاده از بستگان داوودنژاد ودرحلقه خانوادگی داوودنژادها دراولین تجربه سینمای اش موفق به دریافت جایزه از جشنواره دوبی می شود و در مصاحبه با مجله فیلم صادقانه و شیرین از اینکه قصد دارد جایزه نقدی اش را از این جشنواره خرج سفر به خانه خدا و کربلا کند صحبت می کند و در خلال این مصاحبه خواننده شخصیت واقعی او را با آنچه در فیلم دیده در انطباق کامل می بیند و این یعنی داوودنژاد توانسته فیلمی کاملا غریزی و حسی را بسازد.
سوم – احترام حبیبیان
بانو حبیبیان در دومین تجربه سینمای اش بعد از فیلم مصائب شیرین در فیلم دیگری از ساخته های فرزندش بازی کرده و در این سن و سال توانسته بازی خوب و باور پذیری را از خود نشان دهد .
خودش درباره دلیل بازی کردنش می گوید وقتی پسرش از او خواست تا در این فیلم بازی کند نتوانست مقاومت کند و به احترام او بازی در این فیلم را پذیرفته و حد و اندازه نقش برای او مهم نبوده اما با خصوصیات کاراکتری که بازی می کرد به شدت مشکل داشته و دوست نداشت نقش یک زن نزول خوار و پول پرست را ایفا کند .
چهارم – رضا دواوود نژاد
رضا داوودنژاد بازیگر خوبی نیست و این یک حقیقت روشن و آشکار است .حرکت او به سمت مشاغل دیگر در سینما در پشت صحنه ،حرکتی منطقی و درست است . با این همه رضا در این فیلم نسبت به فیلم های قبلی بازی خوب و بهتری را ارائه داده است .
نظرات سینماگران درباره فیلم
نظر بهرام بیضایی دربارهی مرهم
این کارگردان سینمای ایران که این روزها در آمریکا به سر میبرد، دربارهی جدیدترین ساختهی علیرضا داوودنژاد خطاب به او نوشت: «خوشحالم که «مرهم» را به لطف تو دیدهام و به آن چنان نزدیکم که گویی از راه دور میان تماشاگران آن در تهران نشستهام. حالا همه میدانند که تو همیشه میتوانستهای «مرهم» یا بهتر از آن را بسازی، اگر سینمای مستقل ایرانی را اندکی امنیت مالی بود. در نبود شرایط یکسان برای سینمای پشتیبانی شده و سینمای مستقل، ساختن «مرهم» خطر است؛ و این خطری است که تو و هر فیلمساز مستقل دیگری به آن دست میزنید. زخمهای بسیاری هست که نیازمند «مرهم» است.»
تمجید حسن فتحی ازمرهم
حسن فتحی کار گردان مطرح سینمای ایرانطی اظهار نظری درباره این فیلم گفت :«فیلم مرهم داوود نژاد یکی از اخلاقی ترین فیلمهای سینمای ایران درسال های اخیر است.»
وی افزوده بود :«مرهم اگر چه با امکانات بسیار ناچیزی ساخته شده ولی فیلم بسیار خوب و زیبایی است که به بحران هویت نسل ها می پردازد .و راه هایی را نشان می دهد که چگونه نسل ها با هم آشتی کنند وبه هم اعتماد داشته باشند و نسل جوان را از برزخی که گاه گرفتار آن می شود نجات می دهد .»
به گفته کار گردان فیلم کیفر ،داوود نژاد در فیلم مرهم بدون اینکه سعی در موعظه وخطابه داشته باشد ،به شکل دلنشین و متواضعانه ای راه حل اخلاقی خودش راارائه می دهد و به دل می نشیند .
فتحی درادامه صحبت هایش درباره این فیلم گفته بود : «من متعجب شدم که چرا فیلم مرهم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشت و با فیلم کار گردان قدرتمند ،خلاق و متعهدی مثل داوود نژاد اینگونه برخورد شد .از سویی دیگر متاسف شدم که چرا کار گردانی مثل آقای داوود نژاد نباید حداقل امکاناتی را در اختیار داشته باشد و فیلم خود را باامکانات فنی بهتری بسازد . امکاناتی که به راحتی در اختیار فیلم های تجاری است .»
حسن فتحی تاکید کرده بود فیلم مرهم از زاویه ونگاه تازه و بکری به مسائل جامعه خودش نگاه می کند . فیلم بدون اینکه کسی را محکوم کند خیلی دلنشین توصیه می کند نسل قدیم ونسل جدید را به پیوند با هم ،پیوندی که برای تعادل و توازن هر جامعه ای لازم است .
نظر مهدی فخیم زاده
مهدی فخیمزاده درباره این فیلم که کارگردانی «علیرضا داودنژاد» را به عنوان تجربه تازه این فیلمساز ستود.
فخیمزاده در یادداشت خود درباره مرهم می نویسد: «فیلم مرهم را دیدم و به شدت از آن لذت بردم. داوودنژاد در این فیلم شیطان اعتیاد و فرشته محبت را رو در روی هم قرار داده و از آن مرهمی ساخته که اگر به دقت در آن بنگریم میتواند زخم دردناکی از جامعه ما را درمان کند.»
نظر کیومرث پور احمد درباره فیلم
کیومرث پوراحمد نیز در یادداشتی به تمجید از این فیلم پرداخت و آن را یکی از نقاط اوج 40 سال فیلمسازی علیرضا داوود نژاد نامید. پوراحمد در یادداشت خود درباره «مرهم» چنین می نویسد: «داوودنژاد در هر فیلمش تلاش میکند با انتخاب مضامین تازه و اجرای جذاب و به دور از ابتذال مردم را به سینما بکشاند. او هرگز خودش را تکرار نمیکند و این فینفسه بسیار ارزشمند است و مرهم نیز در همین راستا ساخته شده است. مضمونی بکر و جسورانه بااجرایی جذاب و استادانه.» پوراحمد در ادامه یادداشت خود آورده است: «عرق ریزان علیرضا داوودنژاد پشت هر پلان فیلمش پیداست و حاصل اثری است هنرمندانه که میتوان بارها وبارها به تماشایش نشست. فیلمی مسئولانه و دلسوزانه برای نسل جوان وهمه خانوادهها.»
شناسنامه فیلم
نویسنده، تهیهکننده و کارگردان: علیرضا داوودنژاد
بازی ها: طناز طباطبایی، رضا داوودنژاد، احترام حبیبیان،کبری حسنزاده، سجاد سپهری، شیرین صفری، محرم موتمدی و سیاوش آقامحمدی
فیلمبردار: رضا شیخی
صدابردار: محمدرضا حسینی
طراح صحنه: شیرین شازدهاحمدی
مجری طرح: رضا داوودنژاد
مدیرتولید: مرتضی تهرانی
دستیار اول فیلمبردار: عباس رحیمی
دستیاران کارگردان: رضا سخایی، سجاد سپهری