صحنه

نویسنده
پیام رهنما

نگاهی به نمایش زندگی ضرب در سه

یک شب نشینی ساده

خلاصه نمایش

 زندگی ضربدر3 حکایت شب نشینی دو زوج جوان و فرهیخته است که با صدای گریه وقت و بی وقت کودک شان مدام پاره پاره می شود. شب نشینی بی موقعی که با کمترین وسایل پذیرایی و با یک دنیا طنز و تصادم افکار و البته نبوغ سرشار یاسمینا رضا به خوبی و خوشی برگزار می شود.

بازیگران: سیاوش خادم حسینی، افسانه شفیعی، شاهین چگینی و فرانک فرهنگ.

مکان اجرا: تالارمحراب. تیر و مردادماه89 ساعت 19

نگاهی به زندگی یاسمینا رضااز نوع اسم مشخص است که این شخصیت باید یک ریشه شرقی داشته باشد. یاسمینا رضا متولد سال 1959 در پاریس است اما مادرش نوازنده ویولون و مجاری و پدرش یک ایرانی و بازرگان است. پدر رضا تبار ایرانی و یهودی دارد که پس از مهاجرت پدربزرگش، در روسیه به دنیا آمده و از آن جا در زمان جنگ جهانی به پاریس مهاجرت کرده‌اند.در هشت سالگی شعری با مضمون مرگ می‌نویسد که برنده جایزه‌ای هم می‌شود تا این که در جوانی به دانشگاه نانتر فرانسه می‌رود تا در رشته جامعه‌شناسی و مطالعات تئاتر تحصیل کند. سپس برای آن که به طور عملی با مقوله تئاتر آشنا شود در مدرسه هنرهای نمایشی ژاک دو‌کک تحصیلات خود را ادامه می‌دهد. او پس از آن در نمایشنامه‌های زیادی از نویسندگان کلاسیک و مدرن بازی کرد. در سال 1978 با نمایشنامه “گفت و شنیدهای بعد از خاکسپاری” جایزه مولیر بهترین نمایشنامه نویس را که معادل فرانسوی جایزه لارنس اولیویه یا جایزه تونی است، از آن خود کرد. چندی بعد، “مسخ” فرانتس کافکا را برای رومن پولانسکی ترجمه کرد که نامزد جایزه مولیر بهترین ترجمه شد.  دومین نمایشنامه او، “گذرگاه زمستانی” نیز جایزه مولیر 1990 را دریافت کرد و نمایشنامه بعدی اش، “مرد غیرمنتظره” اجراهای موفقی در انگلستان، فرانسه، اسکاندیناوی، آلمان و نیویورک داشت. اما معروف ترین نمایشنامه رضا، “هنر”، سال 1995 برای نخستین بار در پاریس روی صحنه رفت و جایزه مولیر بهترین نمایشنامه نویس را برای او به ارمغان آورد. از آن تاریخ تا کنون، این نمایشنامه بارها در سراسر جهان روی صحنه رفته و هر بار با استقبال بی نظیری رو به رو شده است. اجرای “هنر”در لندن جوایز لارنس اولیویه و ایوینینگ استاندارد را برایش در پی داشت.  ‌وی در سال 1987 اولین نمایشنامه‌اش را منتشر کرد و در کنار آن به نوشتن رمان و فیلمنامه هم پرداخت.متن واجرانمایشنامه”زندگی ضرب در سه” یکی دیگر از نمایشنامه‌های فوق‌العاده یاسمینا رضا است که در سال 2000 نوشته شده است. این متن روایتی است از زندگی دو خانواده در 3 اپیزود که هر بار مخاطب همان روایت را از زاویه تازه‌ای می‌بیند. در اپیزود اول، یک رابطه ساده و معمولی از زندگی به نمایش در می‌آید. در اپیزود دوم تنش و درگیری‌ها میان آن‌ها به وقوع می‌پیوندد و سرآخر در اپیزود سوم، ‌با چهره گرم و صمیمی و حتی مهربان آن‌ها روبه‌رو می‌شویم که گویا تنها زندگی روی خوش به آن‌ها نشان می‌دهد.در این نمایشنامه به مسائل پیش پا افتاده زندگی با نگاهی عمیق پرداخته می شود. این پیش پا افتادگی تا آن حد است که در زندگی معمولی کسی به آن ذره‌ای توجه نشان نمی‌دهد. مثلاً بچه‌ای یک تکه سیب می‌خواهد و کمی بعد، یک سیب کامل می‌خواهد و لحظه‌ای بعد، یک بیسکوئیت و این موضوع همچنان به طرز کشداری تا بی‌نهایت پیش می‌رود. در این فضا آدم‌ها خونسرد هستند و از سه منظر به آن‌ها نگاه می‌شود تا ابعاد شخصیتی‌شان برجسته‌تر شود. یاسمینا رضا با ظرافتی مثال زدنی با پنهان یا آشکارسازی، رخ دادن یا ندادن، اطلاع داشتن یا نداشتن، مهم بودن یا نبودن یکسری اطلاعات ریز در دل روایت هایی به ظاهر همسان خالق شگفتی می شود ونشان می دهد که همین رخدادهای ریز در زندگی روزمره ما که شاید هرگز هم به چشم نمی آیند، چگونه می توانند تغییر دهنده روند داستان وروند زندگی ودر یک کلام روند سرنوشت باشند. اثری که به مسئله برخوردها ورفتارهای انسانها می پردازد ودر حال بررسی روابط انسانی است. به نظر می آید دغدغه رضا بیش ازهرچیز روابط پیچیده انسانها همراه با تنش های دراماتیک است.

شخصیت‌های “رضا” همانطور که خود در “زندگی ضربدرسه” اشاره می کند درنوستالژی دنیای یک پارچه ای هستند که توسط شرایط زندگی مدرن تکه تکه شده‌است. زندگی این آدم ها پر از حسرت رسیدن به یک سرزمین موعود است از این روست که کاراکتر های او همواره نگران خویشند و دست به گریبان تنش، تصادم، احساس بیهودگی، امید، ناامیدی، سوء تفاهم و جستجوی نومیدانه وحدت در میان شکاف عمیق بین شی و کلمه، بین واقعیت و بازنمایی.

محمد میربابا اما درطراحی کارگردانی خود تلاش کرده است تا همسو با آنچه داده های متن به وی انتقال داده پیش برود ودنیای درام را تا کمترین شکل ممکن دچار تغییر وتحول سازد. وی درمقام کارگردان با وفاداری از متن دست به تجربه ای می زند که آدم های آن برای مخاطب ناآشنا نیستند اما اتفاقات درونی و بیرونی نمایشنامه برایشان کاملا جذاب ودیدنی اند. میربابا درطراحی صحنه به شکلی ناتورالیستی عمل می کند و وآنچه را که متن توصیه کرده همراه با طراحی های خود از میزانسن ها به پیش روی دیدگان تماشاگر می آورد.با دقت درطراحی های میربابا از متن یاسمینا رضا متوجه خواهیم شد که درحال وهوای اجرا، زبان واندیشه محصور شده درچنین فضای خلاقانه ای که متن به اجرا می دهد، کارگردانی نمایش دچار نوآوری خاصی نیست. بازی با سازها و وتسلط نسبی کارگران بر متن وپرهیز از زیاده گویی ومطول نویسی وایجاد ریتم متنوع درروایت با کمک موسیقی و حرکت باعث می شود که رخوتی درکار دیده نشود. بازی بازیگران با هدایت مناسب کارگردان شکل می گیرد و اعمال و عکس العمل های شخصیت ها به موقعیت ها، وضعیت ها و کنش ها ی روی صحنه به موقع و به جا اتفاق می افتد.