آسیب‌های اجتماعی، خانگی شده است

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» مشکلات کودکان ایرانی در مصاحبه با خسرو منصوریان

20 سال از زمانی که ایران به کنوانسیون جهانی حقوق کودک پیوسته می‌گذرد؛ کنوانسیونی که به تبیین حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان می‌پردازد. کشورهای عضو با امضای پیمان‌نامه متعهد شده‌اند مفاد آن را در راستای احقاق حقوق کودکان اجرا کنند. با این حال بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران معتقدند در ایران، قانون به اندازه کافی از کودکان حمایت نمی‌کند. افزایش شمار کودکان کار و خیابان و بازمانده از تحصیل و نبود آمار روشن و دقیق از آنها از همین بی‌توجهی حکایت دارد.

بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در ایران سه‌میلیون و 265‌ هزار کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد که تعداد قابل توجهی از آن‌ها، کودکان کار هستند. برخی آمارها هم از وجود 12هزار کودک کار و خیابان، تنها در تهران، حکایت دارد. خسرو منصوریان فعال حقوق کودکان و موسس انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی (احیا)در مصاحبه با “روز” با تاکید بر اینکه تعداد کودکان کار و خیابان در حال افزایش است می‌گوید: “طبق تحقیقات انجام شده ما در 17 سال پیش، بیش از 250 هزار کودک خیابانی داشتیم که مدام رو به افزایش است. معضل افزایش کودکان کار و خیابان مشکل تازه‌ای نیست و ما سال‌هاست با این روند روبه‌روییم.”

منصوریان با انتقاد از اینکه هیچ نهادی مسئولیت این کودکان را به عهده نمی‌گیرد می‌گوید: “یک متولی معینی که بخواهد و بتواند این مساله را در کشور ساماندهی بکند، نداریم. بهزیستی به گردن شهرداری می‌اندازد؛ شهرداری بهزیستی را مسئول می‌داند و هر دو ماجرا را به پلیس ارجاع می‌دهند. با برخورهای سیاسی اصل مشکل به قوت خود باقی می‌ماند. گاهی هم به قول خودشان این کودکان را «جمع‌آوری» می‌کنند. مگر اصلا برنامه یا جایی برای نگهداری آنان داریم؟ می‌گیرند و دوباره رهایشان می‌کنند.”

 

فقر، عامل افزایش شمار کودکان کار و خیابان

در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد٬ کودک انسانی است که سن هجده سالگی را هنوز تمام نکرده؛ مگر اینکه مطابق قانون حاکم بر آن شخص٬ سن کمتری برای رشد او مقرر شده باشد. البته در ایران سن بلوغ در قانون مدنی و دیگر قوانین متفاوت است.

همچنین هر انسان زیر ۱۸ سال که به منظور کسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل کاذب اشتغال داشته باشد، کودک کار نامیده می‌شود. در ایران دامنه کار برای این دسته از کودکان، از کار طاقت‌فرسا در کوره‌‌پزخانه‌ها گرفته تا دست‌فروشی در مترو و چهارراه‌ها…گسترده است. این کودکان در معرض انواع سوءاستفاده ها و خشونت های جنسی و جسمی، آسیب‌های روانی، به کارگیری در انواع قاچاق و بدرفتاری کارفرمایان قرار دارند. سازمان بین‌المللی کار، ورود نوجوانان به عرصه کار را از زاویه عرضه و تقاضا بررسی می‌کند و فقر را مهمترین عامل وادار شدن آنان به کار می‌داند. اگرچه به کارگیری کودکان کمتر از ۱۵سال، غیرقانونی و وزارت کار موظف است از به کارگیری آنان جلوگیری کند، اما عملا برخی کارفرمایان برای پرداخت حقوق کمتر و کار بیشتر، تنها با پرداختن جریمه مالی به استثمار کودکان می‌پردازند.

خسرومنصوریان، فعال حقوق کودکان در ایران نیز فقر را عامل افزایش تعداد کودکان کار می‌داند: “راه جلوگیری از افزایش کودکان کار و خیابان این است که خانواده او را توانمند کنیم. توانمند به این معنا که هر خانواده بتواند فرزندش را در دامان خودش پرورش بدهد، به مدرسه بفرستد و از او حمایت مادی و معنوی بکند. پایه شخصیت هر انسانی در خانواده گذاشته می‌شود و ما باید برای خانواده ظرفیت‌سازی بکنیم.”

او با اشاره به اختلاف طبقاتی در جامعه می‌گوید: “متاسفانه با این فاصله‌ای که بین طبقات اجتماعی به وجود آمده و همچنین به دلیل اینکه طبقه متوسط روز به روز لاغرترمی‌شود این مسائل و مشکلات هم افزایش می‌یابد.”

 این فعال حقوق کودک تاکید می‌کند: “ما باید روی خانواده‌ها کار کنیم تا در درجه اول تعداد کودکان خیابان و در درجه دوم تعداد کودکان کار کم بشود.”

منصوریان به افزایش تعداد دختران” فراری” هم اشاره می‌کند: “این مشکل چند سالی است که به وجود آمده، چرا؟ چون نهاد خانواده کمرنگ شده است. چه بر سر خانواده آمده؟ متاسفانه با توجه به آمار باید بگویم آسیب‌های اجتماعی، خانگی شده‌اند، آسیب اجتماعی از بیرون به درون خانواده کشیده شده است.”

او می‌افزاید: “چه بر سر کودکی می‌آید که در خانواده ای که در آن اعتیاد، درگیری پدر و مادر و … است زندگی می‌کند؟ کودکانی که در خانواده‌ها از آزارهای جسمی و جنسی رنج می‌برند در آینده با مشکلات زیادی رو به رو خواهند شد.”

 

کودکان سرمایه ما هستند نه نفت وگاز

خسرو منصوریان، موسس انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی (احیا)ادامه می‌دهد: “باید به پدر و مادرها یادآوری کرد و آموزش داد که کودکان چه حقوقی دارند که باید از آنها برخوردار باشند. روی کودکان هم باید کار کرد تا از سنین مهد کودک و ابتدایی با حقوقشان آشنا شوند.”

او اضافه می‌کند: “آیین نامه حقوق کودک مصوب سازمان ملل می‌گوید امروزه ثابت شده سرمایه‌گذاری در تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و ایجاد رفاه برای اطفال از سرمایه گذاری در هر رشته دیگری سودمندتر ونتیجه‌مندتر است. طرح این موضوع از آن جهت است که بدانیم بچه‌های یک مملکت سرمایه اصلی آن کشور هستند نه چاه‌های نفت و دیگر منابع اقتصادی‌ آن کشور. برای مثال برخی از کشورها هستند که نفت دارند ولی خودشان روی بچه‌هایشان کار نکرده اند و برای استخراج آن نفت باید از مهندسین و متخصصان خارجی استفاده کنند، در حالی که باید متخصصانی از همان کشور تربیت شوند تا برای وطنشان دل بسوزانند و کار کنند. می‌بینیم که حتی اگر سرمایه مادی و مالی را داشته ولی سرمایه انسانی را نداشته باشیم به هیچ وجه نمی‌توانیم سعادت نسل‌ها و کشور را تضمین کنیم. لذا باید بیش از هر چیزی روی کودکان و آموزش و رفاه آنها وقت گذاشت و هزینه کرد که از هر سرمایه‌گذاری برای کشور سودمندتر است.”

منصوریان همچنین با اشاره به آمار بالای مهاجرت جوانان از ایران می‌گوید: “آمارهایی هست که بعضا از سوی دانشگاه‌ها هم منتشر هم می‌شود. می‌دانید چند درصد از فارغ‌التحصیلان نخبه از ایران می‌روند و چند درصد می‌مانند؟ مگر نه این است که اینها سرمایه‌های یک کشور هستند؟ ما اگر بتوانیم وسایل رفاه و ترقی این بچه‌ها را، آنطور که باید و شاید، فراهم کنیم برای چه باید کشور را ترک کنند؟”

او در پایان اضافه می‌کند: “به عنوان کسی که زندگی‌اش را وقف بهبود شرایط جامعه کرده، برای این مردم و این جامعه نگرانم و دغدغه دارم اما معتقدم شرایط می‌تواند بهتر از این بشود.”