وزارت آموزش و پرورش علیه کاریکاتوریست روزنامه قانون به دادگاه فرهنگ و رسانه شکایت کرد. روزنامه قانون در تاریخ ۱۲ اسفند ۹۲ کاریکاتوری منتشر کرده بود که در آن معلمی با لباس وصله دار و جیب هایی که عنکبوت در آنها تار تنیده است، روی تخته سیاه کلاس موضوع انشای “علم بهتر است یا ثروت؟” را نوشته است. دفتر حقوقی وزارت آموزش و پرورش این کاریکاتور را “توهین به فرهنگیان زحمتکش” تشخیص داده و معتقد است که این طرح “باعث اعتراض و آزردگی این قشر و همچنین اهانت به جایگاه مقدس معلمان کشور گردیده است.”
مدیرکل دفتر حقوقی در نخستین واکنش به درج کاریکاتور، در نامه ای به روزنامه قانون با لحنی تحکم آمیز و حق به جانب، سه روز به روزنامه مهلت می دهد که “علت و انگیزه انتشار این کاریکاتور توهین آمیز را به صورت مکتوب به دفتر حقوقی وزارتخانه اعلام کند” و می افزاید که وزارت آموزش و پرورش حق دارد از طریق مراجع ذیصلاح قضایی موضوع را پیگیری کند. نامه بیانگر سه واقعیت تلخ است : اول اینکه در جامعه، دیواری کوتاه تر از رسانه و آدمی بی پناه تر از روزنامه نگار وجود ندارد. دوم اینکه حداقل بخشی از مدیران دولت حسن روحانی درکی از شعارهای انتخاباتی رییس جمهور و پیام انتخابات ۹۲ ندارند. سوم اینکه برخی از مدیران دولت قبلی در کمتر از یکسال چنان جسور شده اند که دست به کارهای تحریک آمیز علیه برنامه های دولت انهم از داخل وزارتخانه ها می زنند.
مدیرکل حقوقی آموزش و پرورش سه روز بعد تهدید خود را عملی و علیه مدیرمسئول و محمدرضا میرشاه ولد کاریکاتوریست روزنامه قانون به دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت می کند و شعبه ۱۲ دادسرا ی فرهنگ و رسانه هم برای کاریکاتوریست و مدیر مسئول روزنامه احضاریه می فرستد. چنین اقدامی بیش از همه امید به کارآمدی دستگاه های دولتی در تحقق وعده های رییس جمهور را زیر سوال می برد. در آموزش و پرورش هر چند لحن مقامات ارشد وزارتخانه مهربان تر شده است، اما در های مدیریت همچنان بر پاشنه اقتدار گرایی می گردد. در آموزش و پرورش این فکر به تدریج جا می افتد که قرار نیست چیزی تغییر کند.
نمی دانم بستن کلمه مقدس به دنبال نام معلم، اغراق آمیزتر است یا وصله های لباس معلم در کاریکاتور قانون؟ کدام تقدس ؟ اصلا قدسیت پیشکش آقایان. آیا احترام معلم توسط مدیران سطوح مختلف از جمله مدیرکل حقوقی وزارتخانه، مراعات می شود؟ ضرب و شتم و دستگیری صدها معلم در ۲۳ اسفند ۸۵ در مقابل ساختمان مجلس را چگونه می توان با قدسی بودن جایگاه معلم توضیح داد؟ رفتار هیات های تخلفات اداری و ماموران حراست و برخی از مدیران مدارس با بعضی از معلمان را چگونه می توان با قدسی بودن معلم جمع بست؟ معلمی شغل با اهمیتی است اما شغل های با اهمیت دیگر هم در جامعه وجود دارد. با این تعریف های اغراق آمیز جایگاه معلمان بالاتر نمی رود.
وقتی مدیران آموزش وپرورش نمی توانند مشکلات این وزارتخانه را حل کنند، می کوشند با سخنان رمانتیک برای خود در میان معلمان وجهه کسب کنند و حواس معلمان را از برخی مسایل پرت کنند. اعتبار شغل معلمی وابسته به بهبود جایگاه مادی و معنوی معلم در جامعه و مدرسه است. بخشی از بازیابی و حفظ اعتبار معلمان به عمل خود آنها بستگی دارد و بخشی هم به واقعیت های زندگی و کار معلم که عمدتا در اختیار دولت است مربوط می شود. معلمی که در معادله دخل و خرج خود حیران است، جایگاه قدسی که هیچ، حتی جایگاه انسانی تثبیت شده ای ندارد. همچنین معلمی که وظایف خود را به درستی در مدرسه انجام نمی دهد، اعتبار خود را در چشم مردم خدشه دار می کند.
برخی از معلمان می گویند، به جای کاریکاتوریستی که واقعیت عینی و بسیار تلخ زندگی معلمان را با زبان هنری بیان کرده است، باید مدیران سابق و لاحق وزارت آموزش و پرورش و مسئولانی که در سقوط زندگی معلمان به قعر دره فقر مقصر بوده اند به پای میز محاکمه کشید. مدیرانی که در داخل سیستم آموزش و پرورش، معلم را مهره ای فرمانبر و بی اهمیت می دانند، اما در سخنرانی های تبلیغی جایگاه معلم را به آسمانها می رسانند، مروج نوعی ریاکاری در آموزش و پرورش هستند. مدیران ستادی آموزش و پرورش که بین دو تا سه برابر معلمان مدارس حقوق می گیرند و علاوه بر آن از مزایای گوناگون نقدی و غیر نقدی بهره مندند، حق ندارند خود را وکیل و وصی معلمان بدانند.
عده ای از معلمان معتقدند که کاریکاتور روزنامه قانون در بیان فقر و نداری معلمان راه اغراق پیموده است. اینکه هر جا نام معلم و فرهنگی در رسانه ها مطرح می شود، پای مطالبات معوق و کمبود حقوق و فقر معلمان به میان می آید، تصویری است که بیش از همه برخی از فعالان معلمان در ایجاد آن نقش داشته اند. تاکید بر فقر معلمان از کاریکاتور روزنامه قانون آغاز نشده است و به این نقطه هم ختم نمی شود. کاریکاتور قانون فقط یک واقعیت تلخ را بازتاب داده است. در ۱۵ سال اخیر گفتمان معیشت محور به تدریج، به گفتمان غالب آموزش و پرورش هم در مدرسه و هم در زبان مسئولان تبدیل شد. در بحث های زنگ تفریح، در صفحات اجتماعی، در وبلاگ های معلمان و در سخنرانی وزیران بحث اصلی و محوری، افزایش حقوق و مزایا و تنگناهای معیشتی و مقایسه حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت و دارندگان مشاغل آزاد است.
در پاسخ به همکارانی که پوشاندن لباس وصله دار برتن معلم در کاریکاتور رانمی پسندند باید گفت که اغراق، ذاتی کاریکاتور و طنز است. نمی توان از کاریکاتور مانند مقاله و عکس، توقع انطباق با واقعیت را داشت. برای فهم اینکه وصله های روی لباس و یا ابعاد غیر عادی بدن معلم جنبه توهین آمیز ندارد، حداقلی از آشنایی با هنرکاریکاتور ضروری است. عنصر اصلی هر کاریکاتور، مبالغه و اغراق بر روی جنبه های مورد نظر طراح است. تاسف بار است که مدیران ارشد وزارتخانه ای که چندین ماهنامه و هفته نامه در تیراژ حدود ۳۰ میلیون منتشر می کند، زبان کاریکاتور را نمی فهمند و حتی قبل از طرح شکایت، زحمت مشورت با یک متخصص رسانه ای را به خود نمی دهند.
آیا طرح شکایت از روزنامه قانون، اقدامی خودسرانه از جانب فریدون واسعی مدیرکل حقوقی وزارت آموزش و پرورش بوده و یا مطابق روال معمول اداری، به دستور شفاهی یا کتبی وزیر آموزش و پرورش انجام شده است؟ هر چند با توجه به سوابق مدیرکل، به نظر می رسد که این یک اقدام خودسرانه و احتمالا دارای اهداف سیاسی بوده است، اما در هر صورت مسئولیت اصلی این اقدام بر عهده علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش است.
فریدون واسعی از مدیران در دوره وزارت حاجی بابایی است و سابقه پرونده سازی علیه برخی از معلمان و شکایت از روزنامه نگاران را در کارنامه خود دارد. او در انتخابات خرداد ۹۲ از فعالان حامی غلامعلی حداد عادل بود. واسعی همراه محمود فرشیدی، علی ذوعلم، حسین احمدی، علی قطب الدینی، رضا محدث، اصغر شهیدی، امیرزاده، هاجر تحریری نیک صفت، غلامحسین حیدری، بهروز همتی، مصطفی عطاران، علی باقرزاده و… از حداد عادل حمایت و علیه روحانی فعالیت انتخاباتی می کرد.
کسی از آقای فانی وزیر آموزش و پرورش انتظار شخم زدن بافت مدیریتی وزارتخانه و عزل و نصب های سیاسی به سبک دوره احمدی نژاد را ندارد. اما حداقل توقع از وزیر کابینه روحانی این است که اجازه ندهد مخالفان برنامه های رییس جمهور، در حساس ترین پستهای وزارتخانه با دست باز و جسارت بالا، برنامه های سیاسی جریان تندرو را اجرا کنند. سکوت فانی در برابر این گونه اقدامات تعبیر به همدلی و همراهی با اصولگرایان تندرو می شود و بر تجری تندروهای مستقر در لایه های میانی و فوقانی مدیریت ها که تعدادشان کم نیست، می افزاید. البته چنین انتظاری بر این فرضیه خوش بینانه استوار است که وزیر آموزش و پرورش کابینه روحانی، واقعا به برنامه های رییس جمهور اعتقاد دارد و از شجاعت و تدبیر لازم برای اجرای این برنامه های رییس جمهور و وعده های خود برخوردار است. اما اگر وزیر را آمر این اقدامات بدانیم باید راهکار متفاوتی پیشنهاد کرد.