شرح

نویسنده

از کتاب تازه تقی مختار در دو نشست فرهنگی در واشنگتن رونمایی شد

نقشی نو، صدایی تازه

اردشیر لطفعلیان

اشاره

غروب روز دوشنبه‌، سیزدهم ماه آگوست، و بعد از ظهر روز یکشنبه گذشته، نوزدهم آگوست، در دو گردهمآیی مختلف در “کانون دوستداران فرهنگ ایران” و “نشست عصرهای تاریخ” در منزل مسکونی دکتر هادی بهار، از کتاب فیلم‌نامه تازه تقی مختار به نام “آغوش باز کن”، که بطور همزمان در دو نسخه فارسی و انگلیسی منتشر شده است، رونمایی شد. در هر دو این نشست‌ها تقی مختار درباره روند نگارش فیلم‌نامه مذکور و چگونگی تلاش‌هایی که برای ساختن فیلمی بر اساس آن صورت گرفت ولی به نتیجه مطلوب نرسید سخن گفت.

فیلم‌نامه “آغوش بازکن” سال‌ها پیش با هدف ساختن یک فیلم سینمایی بلند در عرصه سینمای مستقل آمریکا نوشته شده و انتشار نسخه‌های فارسی و انگلیسی آن ظرف دو سه هفته اخیر با استقبال محافل فرهنگی و هنری ایرانیان روبرو شده و شماری از سازمان‌ها و انجمن‌های فرهنگی در آمریکا و اروپا از تقی مختار دعوت کرده‌اند که برای رونمایی و معرفی آن‌ها و نیز ایراد گفتارهایی در خصوص آن در جلساتی که به این مناسبت تشکیل شده یا خواهد شد حضور یافته و ضمن عرضه کتاب تازه خود از نزدیک با علاقه‌مندان‌به کارهایش به گفت و گو بنشیند.

چنان که گفته شد نخستین این جلسات روز دوشنبه سیزدهم ماه آگوست از سوی “کانون دوستداران فرهنگ ایران” در واشنگتن برگزار شد و از پی آن روز یکشنبه گذشته، نوزدهم ماه آگوست، نویسنده “آغوش باز کن” به دعوت دکتر هادی بهار در گردهمآیی “نشست عصرهای تاریخ” حضور یافته و ضمن رونمای کتاب به معرفی آن و گفت و گو با حاضران در نشست پرداخت. جلساتی هم در برخی دیگر از شهرهای آمریکا، از جمله لوس آنجلس، نیویورک، شیکاگو و… در نظر گرفته شده که در حال حاضر موکول شده است به بازگشت تقی مختار از تور دو هفته ای رونمایی کتاب “آغوش باز کن” در لندن، استکهلم، گوتنبرگ، و هامبورگ در اروپا که از روز یکشنبه نهم سپتامبر آغاز و تا‌دوشنبه بیست و چهارم ماه سپتامبر ادامه خواهد یافت.

آنچه در زیر می‌خوانید گزارشی است از گردهمآیی “نشست عصرهای تاریخ” که به لطف دوست و همکار گرامی ما جناب اردشیر لطفعلیان تهیه شده است. این گزارش، در عین حال، حاوی خلاصه‌ای از گفتار تقی مختار است که در هر دو نشست دو هفته اخیر ایراد شد.

دکتر هادی بهار، پزشک فرهنگ دوست مقیم منطقه واشنگتن، از بیست سال پیش نشست‌های دوماهانه‌ای به نام “عصرهای تاریخ” با حضور شماری از فرهیختگان منطقه واشنگتن بزرگ در خانه خود برگزار می‌کند. در گردهمآیی‌های خانه دکتر بهار، بطور معمول، یکی از صاحبنظران در مقوله‌ای از تاریخ یا فرهنگ و هنر ایران ‌یا کتاب تازه‌ای که در این زمینه‌ها به وسیله خود وی یا دیگران انتشار یافته، با وقت کافی سخن‌می‌گوید و در پایان صحبت به پرسش‌های حاضران پاسخ می‌دهد. سخنران گرد‌همآیی روز یکشنبه گذشته، ۱۹ آگوست، در خانه دکتر بهار آقای تقی مختار، مدیر و سردبیر هفته‌نامه “ایرانیان”، بود که در‌باره فیلم‌نامه تازه به چاپ رسیده خود با عنوان “آغوش بازکن”، و چگونگی تکوین و نگارش آن سخن گفت.

پیش از آن که‌ناطق سخنان خود را آغاز کند، دکتر بهار طی معرفی کوتاهی به سابقه طولانی فعالیت‌های تقی مختار در کار روزنامه‌نگاری و بازیگری و کارگردانی در فیلم‌های سینمایی، و همچنین تئاتر، اشاره کرد و از جمله گفت که نخستین تجربه تقی مختار به عنوان هنرپیشه سینما هنگامی که بسیار جوان بود با فیلم “امشب دختری می‌میرد” در ایران آغاز شد و او از آن‌پس در ۱۷ فیلم دیگر،‌ از جمله “صبح خاکستر” و “جمعه”، به ایفای نقش پرداخت. وی بطور همزمان با مطبوعات وقت ایران به ویژه نشریات تخصصی در زمینه فیلم‌و سینما همکاری داشت.

تقی مختار ۱۶ سال پیش نشریه “ایرانیان” را که ابتدا دو هفتگی بود و سپس هفتگی شد در واشنگتن بنیان گذاشت و در تمامی این مدت‌نشریه مذکور را که به سبب محتوای خوب و کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری ‌در بسیاری از نقاط‌دیگر آمریکا‌نیز‌خواننده و مشترک پیدا کرده، بدون هیچ‌گونه انقطاعی انتشار داده است.‌این اقبال وسیع به هفته‌نامه “ایرانیان‌” سبب شده که از چندی پیش به عنوان “نشریه سراسری ایرانیان مقیم ایالات متحده” شناخته شود.

تقی مختار پس از سپاسگزاری از دکتر بهار به خاطر ترتیب سخنرانی‌های آگاهی‌بخش و آموزنده در اقامتگاه خود و نیز قدر‌شناسی از وی برای فعالیت‌های فرهنگی مستمر و ارزنده فرهنگی‌اش در منطقه واشنگتن بزرگ، گفت که میل داشت فیلم‌نامه‌اش پیشتر انتشار یافته و حاضران مجلس آن را خوانده بودند تا بحث و تبادل نظر در‌باره محتوا و کیفیت آن امکان می‌پذیرفت، اما چون فیلم‌نامه تازه منتشر شده و کسی از حاضران در مجلس هنوز آن را نخوانده است، صحبتش را تنها بر چگونگی تکوین و نگارش این اثر تمرکز می‌دهد.

ناطق سپس سالیانی به عقب بازگشت و از این که چگونه در آغاز نوجوانی عشق به ادبیات، کتاب خواندن و دیدن‌فیلم در وی بیدار شد‌سخن گفت. از همان هنگام کار نوشتن در نشریات هنری را آغاز کرد و هنوز بیش از ۱۸ سال نداشت که در نوشتن نقد فیلم به پختگی رسید و اهل فن نوشته‌های او را در این زمینه جدی گرفتند. او پس از بازی در چندین فیلم توانایی‌هایی نیز در کار فیلم‌نامه نویسی و کارگردانی در خود احساس کرد و پیش از ترک ایران به مقصد آمریکا، با موفقیت از عهده نگارش چند فیلم‌نامه و کارگردانی دو فیلم‌بر آمد.‌

بنا به توضیح سخنران، عزیمت او به آمریکا، برخلاف انبوه ایرانیانی که اکنون در این کشور اقامت گزیده‌اند، به سبب وقوع انقلاب نبود. او ایران را یک سال و نیم پیش از انقلاب ترک کرد و علت آن نیز احساس تنگی فضای تنفس و نبودن امکان فعالیت آزاد در محیط به شدت سانسور‌زده مطبوعات و سینمای ایران در آن دوران بود. او با سر پرشوری که داشت می‌خواست خود را به فضای بازی که در آن ذوق و استعدادش فرصت نشو و نما داشته باشد برساند ولی با رسیدن به آمریکا ناگهان واقعیتی که تا پیش از ورودش به مقصد از ا‌و رو نهفته بود بر وی آشکار شد.

بنا به گفته خود مختار، او در جوی باریکی که در ایران بر رویش گشوده بود شاید ماهی درشتی به شمار می‌آمد، اما در اینجا متوجه شد به اقیانوسی پیوسته که نهنگ‌های غول پیکر در آن شنا می‌کنند.‌پس خود را بیش از هر چیز به غوطه خوردن هرچه بیشتر در این اقیانوس و آشنایی عمیق با محیط فرهنگی و هنری کشور جدید‌نیازمند یافت و با جدیت به دنبال بر آوردن این نیاز رفت.

یکی از نخستین نهادهای هنری آمریکا که او را به خود جلب کرد “انستیتوی فیلم آمریکا” (American Film Institute) ‌بود که در آن عضو شد و از طریق آن با‌شماری از اهل فن آشنایی یافت. یکی از این‌گونه افراد‌فیلم‌شناس فرهیخته و صاحب‌نظری بود به نام الن که در کار فیلم و سینما سلیقه‌ای در سطح بالا داشت و سینمایی به نام “بیوگراف” (Biogragh) را در واشنگتن دی سی مدیرت می‌کرد. فیلم‌هایی که در آن سینما به نمایش در می‌آمد نه بر اساس قدرت سرگرم‌کنندگی و جذب مشتریان آسان‌پسند، بلکه بر مبنای معیارهای برتر هنری برگزیده می‌شد. به مروز زمان میان تقی مختار و فرد مذکور یک پیوند استوار دوستی‌پدید آمد و این دوست فیلم‌شناس آمریکایی پس از پی بردن به نحوه نگرش تقی مختار به سینما و احاطه ‌او در این پهنه وی را به عنوان یکی از مشاوران خود در انتخاب فیلم‌های سینما بیوگراف برگزید.  

به همین واسطه بود که وقتی جشنواره فیلم “رز باد” در واشنگتن شکل گرفته و راه‌اندازی شد، از تقی مختار دعوت شد که عضویت هیات انتخاب فیلم‌ها را پذیرفته و از این طریق با فستیوال مذکور همکاری کند.

مختار پس از چندی در صدد روی آوردن ‌به فیلم‌های آمریکایی و گرفتن نقش‌هایی در این فیلم‌ها برآمد اما بزودی خود را در برابر واقعیت تلخی یافت و آن این که برای یک شخص تازه وارد از کشوری مانند ایران، هرقدر هم مستعد و علاقه‌مند، فرصت بیشتری جز نقش‌های‌کم‌اهمیت و حقارت‌بار دو سه دقیقه‌ای فراهم نبود، حال آن که او بلند پروازی‌های دیگری داشت و همواره اندیشه پای نهادن به حیطه “سینمای مولف” را در سر می‌پروراند. سینمای مولف به سینمایی اطلاق می‌شود که در آن نویسنده فیلمنامه، کارگردان و در بسیاری موارد تهیه کننده فیلم شخص واحدی است و ساخت و پرداخت فیلم کلا توسط او انجام می‌گیرد.

مختار نخستین فیلم‌نامه خود را به نام “مرغ تصویر” در آمریکا نوشت اما به گفته خودش فضای فیلمی که قرار است در آمریکا به نمایش در آید باید از زندگی و اجتماع آمریکایی تاثیر پذیرفته باشد و “مرغ تصویر” چنین فضایی نداشت.‌اقامت بیشتر در آمریکا او را در پیگیری فیلمسازی جدی مصمم‌تر کرد، اما با آگاهی و تجربه‌ای که از زندگی در این کشور نصیبش شده بود تشخیص داد که فیلم آینده او باید چنان باشد که بتواند با فضای ذهنی تماشاچی آمریکایی نیز ارتباط برقرار کند؛ هرچند که ممکن است از رنگ و بوی فرهنگ ایرانی نیز خالی نباشد.

در سال ۱۹۸۸ ‌دشواری مالی وی را ناگزیر کرد که به عنوان “صفحه آرا”ی یک روزنامه محلی آمریکایی ‌به استخدام‌موسسه عظیم مطبوعاتی Gannett که یک غول رسانه‌ای است و دارای چند صد روزنامه و نشریه و چندین شبکه رادیو و تلویزیون‌است در آید.

نوشتن فیلم‌نامه “آغوش بازکن” که فکر آن از چندی پیش در سر تقی مختار پخته شده بود از همین زمان آغاز یافت. کار او در آن روزنامه محلی که “جورنال” خوانده می‌شود از ساعت ۱۲ ظهر شروع می‌شد، اما او به گفته خودش، مدت دو سال و نیم یا سه سال هر روز ساعت شش صبح خود را به محل کار می‌رساند و بساطش را روی یکی از میزهای کافه تریای روزنامه باز می‌کرد و به نوشتن و بازنوشتن فیلم‌نامه مشغول می‌شد.

این منظره هر روزه کنجکاوی بسیاری از کارکنان را بر انگیخت. یک روز یکی از ویراستاران روزنامه که متوجه حضور هر روزه مختار در کافه‌‌تریا و سرگرم بودن او به نگارش دائم شده بود به سراغش آمد و در‌باره این که با این مداومت طی این مدت طولانی به چه کاری مشغول است پرس و جو کرد.‌ویراستار مذکور که لری نام داشت پس از آگاهی از ماجرا و به ویژه اطلاع از پیشینه هنری تقی مختار و ایجاد رابطه نزدیک‌تر در جهت شناخت بهتر او، مقاله‌ای با عنوان کنجکاو‌ی برانگیز DC Valentine نوشت و در آن به تصویر چهره و تشریح فعالیت‌های گذشته و امروز تقی مختار و فیلم‌نامه‌ای که در حال نوشتن آن بود و قصد ساختنش را داشت پرداخت. دلیل انتخاب چنین عنوانی آن بود که تقی مختار در روزی که در تقویم مسیحی با ۱۴ فوریه یعنی “روز والنتاین” یا “روز عشق” مقارن است تولد یافته است.‌علت دیگرش هم این بود که با توجه به وقوع همه صحنه‌های داستان در واشنگتن دی سی،   فیلم‌نامه از نظر نویسنده مقاله به عنوان کاری در بزرگداشت این شهر تلقی گردید و چنین نیز معرفی شد.

ویراستار مذکور پس از آماده شدن مقاله‌اش آن را به روزنامه “واشنگتن پست” عرضه کرد که مورد پسند قرار گرفت و تصمیم گرفته شد در بخش “استایل” روزنامه چاپ شود.

در همان زمان خانم سارا وایلدبرگر، سردبیر روزنامه “جورنال” که مختار در آن مشغول به کار بود، با آگاهی از موضوع، مصاحبه مفصلی با وی ترتیب داد و حاصل آن را همراه با یک عکس بزرگ رنگی در صفحه اول روزنامه زیر عنوان “نقشی نو، صدایی تازه” منتشر کرد.‌

این سر و صدای مطبوعاتی توجه خانم فیلمساز‌ی را که به خاطر تهیه یک فیلم مستند برنده جایزه اسکار شده بود به ‌تقی مختار جلب کرد.‌خانم مذکور پس از خواندن فیلم‌نامه آن را پسندید و برای معرفی تقی مختار به دیگر اهالی سینما در واشنگتن ضیافتی ترتیب داد که در آن وی با جمع دیگری از فعالان امور سینمایی در واشنگتن آشنا شد. همان‌ها بودند که پس از خواندن و جذاب یافتن فیلم‌نامه تقی مختار را ترغیب به تماس با وکیلی متخصص در امور سینمایی (Entertain Lawyer)‌ کرده و خود نیز وسیله آشنایی و تماس با یکی از آن‌ها را فراهم کردند.

به این ترتیب بود که تقی مختار با وکیلی به نام ویلیام هاید وارد مذاکره شد و وکیل‌مذکور پس از خواندن و پسندیدن فیلم‌نامه به شرط تشکیل شرکتی رسمی به منظور تولید فیلم “آغوش باز کن” و اختصاص ۵۰ درصد از سهام شرکت‌، موافقت کرد که موجبات جلب سرمایه را برای تهیه فیلم فراهم آورد.

بنا به گفته تقی مختار، فعالیت‌های وکیل مذکور پس از چندی به نتیجه رسید و شبکه تلویزیونی‌HBO حاضر شد پنج میلیون دلار روی فیلمی بر اساس ‌فیلم‌نامه او سرمایه‌گذاری کند. مختار که در این مرحله نسبت به اثری که خلق کرده بود اطمینان یافته و امکان عملی شدن پروژه خود را به عینه می‌دید، نگران از دخالت‌های آتی سرمایه‌گذار و وکیلی که قرار بود نیمی از سهام شرکت را در اختیار داشته باشد، و بخصوص نگران از این که حق تدوین نهایی فیلم، چنان که مرسوم تهیه‌کنندگان آمریکایی است، از او سلب شود، سرانجام و پس از مذاکرات بسیار از امضا‌قرارداد سر باز زد و تصمیم گرفت فیلم را با هزینه‌ای که طبق برآورد او از ۶۰۰ هزار دلار تجاوز نمی‌کرد بسازد و این مبلغ را با استفاده از کمک دکتر احسان یار‌شاطر و موسسه “ایرانیکا”، از طریق معرفی و توصیه کار او به ایرانیانی که به “ایرانیکا” کمک مالی می‌کردند، جمع‌آوری کند. زنده‌یاد محمود گودرزی که در آن زمان از فعالان فرهنگی شناخته در جامعه ایرانیان منطقه واشنگتن بود و چند سالی است که روی در نقاب خاک کشیده، به خاطر مراوده نزدیکی که با استاد یارشاطر داشت قرار بود در این کار مباشرت کلی داشته باشد. استاد یارشاطر نیز‌پس از خواندن فیلم‌نامه مختار نامه گرمی در معرفی او و فیلم‌نامه‌اش برای جلب مساعدت ایرانیان صاحب سرمایه که به “ایرانیکا” نیز کمک می‌کردند نوشت، اما شادروان گودرزی به دلیلی که تقی مختار ترجیح می‌دهد در‌باره آن سکوت اختیار کند، در نیمه راه از همکاری با وی سر باز زد و علی‌رغم برگزاری جلسات انتخاب بازیگران اصلی و ایفا کنندگان نقش‌های فرعی و نیز اعضای اصلی گروه تولید در شهرهای نیویورک و واشنگتن، دست آخر تلاشی که در این جهت با امیدواری آغاز شده بود به جایی نرسید و در نتیجه پروژه مورد نظر به اجرا در نیامد. با این همه ‌نویسنده “آغوش باز کن” دل به ناکامی نسپرده و امیدوار است که سرانجام یکی از افراد نسل دوم یا سوم آمریکاییان ایرانی کمر همت بر بندد و موجبات ساختن فیلم و قرار گرفتنش را بر روی‌‌پرده سینما فراهم سازد.

البته تقی مختار در خلال فعالیت‌های مربوط به جلب سرمایه برای تهیه فیلم “آغوش بازکن” نمایشنامه‌ای به نام “پروای سودا” را نیز به منظور فراهم آوردن بخشی از سرمایه تولید فیلم نوشت و آن را در لندن و وین (اتریش) به روی صحنه برد اما استقبال از آن در حدی که انتظار می‌رفت نبود. ولی حاصل اقامت مختار در لندن آشنایی او با خانم شهره عاصمی، گوینده و برنامه‌ساز تلویزیون و بازیگر تئاتر، بود که ایفای نقش اول نمایش “پروای سودا” را به عهده گرفت. این آشنایی به ایجاد یک پیوند استوار عشق و بسته شدن پیمان همسری میان این دو‌انجامید که تقی مختار در سخنانش از آن به عنوان “یک هدیه و موهبت بزرگ” در زندگی خود ‌یاد کرد.

تقی مختار پس از پایان توضیحات وافی خود حاضران را با یک غافلگیری مطبوع نیز مواجه ساخت و آن این بود که به اتفاق همسرش، شهره عاصمی، سه صحنه کوتاه از فیلم‌نامه خود را اجرا کرد که سخت مورد توجه قرار گرفت.

فیلم‌نامه‌”آغوش بازکن” با آن که با رعایت فضای آمریکایی که اصل ماجرا در آن جریان می‌یا‌بد نوشته شده ولی رنگ و چاشنی ایرانی خود را هم حفظ کرده است. قهرمان اصلی داستان شاعری ایرانی‌به نام خسرو است که با یک زن جوان آمریکایی به نام جیل آشنا می‌شود و رابطه آن‌ها به عشق و دلدادگی‌پرشوری می‌کشد.‌ زن ومرد هر دو به نوعی گرفتار یک بستگی‌و انجماد روانی هستند. خسرو علی‌رغم این که شعر در درونش می‌جوشد، ولی‌نمی‌تواند آن را بیان کند و زن آمریکایی نیز به نوعی گرفتار بستگی روانی است. اما این عشق پر فراز و نشیب به فریادشان می‌رسد و در شکستن سد روانی که در برابرشان قد کشیده آن‌ها را‌یاری می‌دهد.

 

نقل از هفته نامه “ایرانیان”، چاپ واشنگتن، شماره ۵۹۵، مورخ ۲۴ آگوست ۲۰۱۲