حمید احدی
درست مانند فیلم های سینمائی بود، مثل آژانس شیشه ای، شاید هم ارتفاع پست [همان که قهرمان واقعی اش دو ماه قبل اعدام شد] علی همراه با دختر 12-13 سالهاش وارد مدرسه پسرانه شد و دقایقی بعد کانون توجه پلیس و مقاماتی شد که با تلفن در جریان بودند. علی معلوم شد علاوه بر اسلحه چند نارنجک هم دارد؛ یک مرد که مدعی است از چهارده سالگی در جبهه بوده و خسته از این که کسی به سخنانش گوش نمی دهد، می خواهد یکی از مسوولان را ببیند و از ایران برود.
علی اهل اصفهان که به گفته سرکلانتر مرکزی چند تیر هوائی هم شلیک کرده است به نوشته خبرنگاری که شاهد صحنه بوده میخواست حرف بزند و کسی حرفهایش را بشنود. اینقدر خسته زندگی بود که حاضر شد دخترش “معصومه” را وحشت زده ببیند وقتی که پدر را نارنجک بهدست تماشا می کرد در حالی که 100 دانشآموز همسن او را در یکی از کلاسهای مدرسه گروگان گرفته بود.
پدر فریاد میزد: مسئولان را خبر کنید من میخواهم بروم، در 14 سالگی به جبهه رفتم خسته شدم کسی به پرونده من رسیدگی نمیکند میخواهم از ایران بروم، به کسی کاری ندارم، فقط زنگ بزنید دادستان بیاید.
خبرنگار روزنامه حیات نو نوشته: “معصومه با چشمان اشکآلود در میان پسرانی همسن و سال خود به پدر کمک میکرد. جدی او گروگانگیر شده و این آغاز نوجوانی معصومه بود.”
به نوشته این خبرنگار: “ساعت حدود 2 بعدازظهر گروگانگیر تسلیم شد و این پایان ماجرا بود.
ای کاش میشد حرف زد قبل از اینکه سخنها تبدیل به فریاد شود.”
شرح حادثه
در دومین حادثه گروگانگیری مشابه در تهران در سال جاری (نخستین حادثه در 18 فروردین در مدرسه راهنمای رازی صورت گرفت) بیش از 90 نفر از دانشآموزان مدرسه راهنمایی فلق به مدت دوساعت و نیم به گروگان گرفته شدند. علی 34 سالهای همراه دخترش وارد مدرسه فلق واقع در خیابان ولیعصر شد و دانشآموزان را با اسلحه و نارنجک جنگی تهدید کرده و به گروگان گرفت. سرایدار مدرسه به تصور اینکه این مرد از اولیای یکی از دانشآموزان است، هیچ مقاومتی در برابر او نکرد.
مرد جوان پس از دقایقی پرسهزدن در راهروهای مدرسه مقابل در کلاس 3⁄3 ایستاد. او برای گروگانگیری به این مدرسه آمده بود و با گروگان گرفتن دانشآموزان این مدرسه قصد داشت مشکل خود را حل کند. مرد 34 سالهکه علی نام دارد، در این هنگام اسلحهاش را از زیر لباسش درآورده و با ضربه لگد در کلاس را باز کرد. دانشآموزان بدون اطلاع از علت این کار مرد جوان به او خیره ماندند. علی سریع اسلحهاش را به سمت معلم کلاس و دانشآموزان گرفت و از آنها خواست بدون هیچ مقاومت یا سر و صدایی در انتهای راهرو جمع شوند. او سپس به سراغ دیگر کلاسها رفت و دانشآموزان مدرسه را در یک محل جمع کرد. او همچنین برای ترساندن دانشآموزان و مسوولان مدرسه دو تیر هوایی شلیک کرد.
ساعت 10:40 دقیقه یکی از مسوولان مدرسه در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران ماموران را در جریان ماجرا قرار داد. بلافاصله چند گروه از ماموران به سرپرستی سرهنگ محمد همتی سرکلانتر سوم تهران در محل حادثه حاضر شدند. ماموران سریع مدرسه را به محاصره خود درآوردند.
بررسیهای اولیه نشان میداد مرد گروگانگیر یک اسلحه کلت کمری همراه خود دارد و چهار نارنجک جنگلی نیز به بدنش بسته است.
شلیک گلوله از سوی گروگانگیر باعث ایجاد رعب و ترس در بین دانشآموزان مدرسه شد. علی برای مذاکره خواستار حضور سه نماینده از سوی سران سه قوه همراه دادستان تهران در مدرسه شد. با مطرح شدن درخواستهای مرد گروگانگیر دو تن از قضات دادسرای منطقه به نمایندگی از دادستان تهران در مدرسه حضور پیدا کردند.
آزادی گروگانها
اینها در شرایطی اتفاق میافتاد که تعدادی از دانشآموزان دچار ترس و دلهره شدید بودند. تیم مذاکره به همین خاطر از علی خواستند تعدادی از گروگانها را آزاد کند که او در چند مرحله تعدادی از دانشآموزان را آزاد کرد. او در پایان حدود 90 دانشآموز را در گروگان خود نگه داشت و خواستار حل مشکلش شد.
ماموران که متوجه شده بودند مرد گروگانگیر با مذاکره راضی به آزاد کردن گروگانهای خود میشود به مذاکره با او ادامه داده و سرانجام پس از گذشت 150 دقیقه موفق شدند او را راضی به تسلیم شدن کنند.علی با رها کردن آخرین گروگانهایش اسلحه و نارنجکهای خود را روی زمین گذاشت و تسلیم ماموران شد.
سرهنگ محمد همتی سرکلانتر سوم تهران پس از پایان گروگانگیری با حضور در جمع خبرنگاران گفت: پس از بررسی اولیه مدرسه و اوضاع از طریق صحبتهای روانی وارد مذاکره با این گروگانگیر شده و توانستیم بیشتر گروگانها را آزاد کنیم.
با توجه به اینکه دختر مرد گروگانگیر همراه او بود احتمال دادیم از طریق بحثهای عاطفی بتوانیم او را مجبور به تسلیم شدن بکنیم به همین خاطر از این طریق وارد عمل شده و پس از حدود 150 دقیقه گروگانگیری مرد 34 ساله با رها کردن 13 دانشآموز آخری خاتمه پیدا کرد.
وی در پاسخ به پرسشی درخصوص اینکه چرا در این گروگانگیری از ماموران مبارزه با گروگانگیری استفاده نشد، گفت: فرمانده میدان بنده بودم و با توجه به شرایط موجود نیاز به حضور ماموران ویژه را تشخیص ندادم. مرد گروگانگیر پس از تسلیم شدن همراه دخترش به پلیس امنیت تهران منتقل شد.