شیرین عبادی روز 15 مارس با شرکت در یک کنفرانس مطبوعاتی در فرانسه ضمن سخنانی با اشاره به حوادث پس از انتخابات 22 خرداد در تهران و حضور میلیونی مردم معترض در خیابان ها تاکید کرد که “هر چند مردم به نتایج انتخابات داشتند اما اعتراض در واقع به وضعیت موجود بود.” وی اظهار داشت که هر موقع همکارانش وجود وی را در ایران لازم بدانند بر می گردد و به خوبی قادرست از خود دفاع کند.
در این کنفرانس مطبوعاتی که در کلوب روزنامه نگاران فرانسه برگزار شد و اداره جلسه آن به عهده برنارد دو لا ویاردیر ( مجری شبکه 6 تلویزیون فرانسه ) بود، عبادی ابتدا در توضیح علت حضور خود در فرانسه گفت:
“در این سفر برای انتشار کتاب جدیدم به نام «قفس طلایی» که به زبان فرانسه چاپ می شود به اینجا آمده ام. در این کتاب من از طریق سرگذشت یک خانواده مقطعی از تاریخی ایران را نشان می دهم. در حقیقت حوادثی که در این کتاب اتفاق افتاده نشان می دهد که ریشه اتفاقات اخیر ایران در کجا است؟”
عبادی ادامه داد: “ما دیدیم که بعد از انتخابات ریاست جمهوری چندین میلیون به خیابان آمدند و اعتراض کردند هر چند ایشان به نتایج انتخابات داشتند اما اعتراض در واقع به وضعیت موجود بود.”
وی سپس در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اینکه “چرا انتخاب کردید کتابتان اول در اروپا انتشاریابد”گفت: “این کتاب سیاسی و در فرهنگ اروپایی بیشتر مورد توجه است. البته بعدا در آمریکا هم منتشر خواهد شد.”
سپس مجری جلسه از عبادی پرسید: “آیا به نظر شما اگر مصدق ساقط نمی شد انقلاب اسلامی در ایران رخ نمی داد؟”
عبادی در پاسخ گفت: “بله اگر مصدق در اثر کودتا سرنگون نمی شد و باقی می ماند و برنامه های خودش را اجرا می کرد ایران دچار وضعیتی نمی شد که منجر به یک حکومت اسلامی بشود و حکومتی که سر کار می آمد مسلما یک حکومت غیر مذهبی بود.”
انتظار از فرانسه
نماینده کانال اول فرانسه از برنده صلح نوبل پرسید: “در پی این بحران اخیر در ایران، انتظار شما از دولت فرانسه چیست؟”
عبادی پاسخ داد: “بیشترین انتظاری که ما از کشورهای غربی داریم حمایت معنوی است؛ به این صورت که می خواهیم اتفاقات ایران را منعکس کنند و به دنیا بگویید مردم در ایران چه می کشند. از جمله اینکه امروز بیشترین تعداد خبرنگاران زندانی متأسفانه در ایران هستند؛ همچنین ایران بیشترین تعداد اعدام افرادی را دارد که کمتر از 18 سال بوده و مرتکب جرم شده اند؛ تورم در ایران بسیار بالا است؛ درآمد سرانه سالانه ایرانیان در سال های قبل از انقلاب بالای چهار هزار بود و الان به هزار دلار رسیده است؛ بیکاری زیاد است و همه اینها باعث اعتراضات عظیم مردمی شده است. انعکاس اینگونه امور ایران برای ما کمک بزرگی است. چند سال است هر وقت از ایران نام برده می شود فقط به انرژی هسته ای اشاره می شود و انرژی هسته ای بر روی کلیه مسائل ایران و از جمله نقض حقوق بشر سایه انداخته است. پس خواست ما این است که اخبار ایران را درست منعکس کنید نه سیاه تر از آنچه که هست و نه سفید تر از آنچه هست.”
خبرنگار کانال سه تلویزیون فرانسه پرسید: “این تظاهرات می تواند ایران را به چه وضعی برساند؟ این چالش بالاخره به کجا خواهد رسید”.
عبادی در جواب گفت: “جنبشی که در ایران وجود دارد جنبشی دموکراتیک است و نه ایدئولوژیک؛ یعنی افراد با ایدئولوژی های مختلف در درون این جنبش هستند. خواسته این جنبش که همه روی آن توافق دارند، دموکراسی و حقوق بشر در ایران است. تعدادی در درون این جنبش خواهان تغییر قانون اساسی هستند و تعدادی هم معتقدند با همین قانون اساسی، به شرط آنکه بدرستی اجرا بشود قسمت زیادی از مشکلات حل می شود. امااینکه کدام نظر پیش می رود الان برای اظهار نظر زود است. من فقط می توانم بگویم مردم پیروز خواهند شد و دموکراسی به ایران خواهد آمد زیرا مردم متوجه شده اند هر چیزی بهایی دارد و بهای دموکراسی را با زندان و تحمل سختی، حتی با جان عزیز خود حاضرند بپردازند. وقتی ملتی به این درجه می رسد مطمئن باشید که پیروز می شود.”
عبادی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه “شما دفعه قبل گفتید من کشورم را ترک نمی کنم زیرا انسان مادرش را وقتی مریض است، ترک نمی کند. چه اتفاقی افتاد که شما مجبور شدید تبعید را انتخاب کنید؟”
رئیس کانون مدافعان حقوق بشردر پاسخ گفت: “من هنوز هم مادرم را ترک نکرده ام، اینجا نشسته ام تا به مداوای مادرم کمک کنم. من یک روز قبل از انتخابات برای شرکت در سمیناری در اسپانیا از ایران خارج شدم و روز چهارم که داشتم به ایران بر می گشتم ایران دیگر آن ایرانی نبود که من آن را ترک کرده بودم؛ خبرنگارهای خارجی را اخراج کرده بودند، تعداد زیادی از خبرنگاران ایرانی رادستگیر کرده بودند، سانسور شدیدی بود و تعدادی از همکاران من هم در زندان بودند. همکاران من که به زندان نرفته بودند از من خواهش کردند به ایران برنگردم و بجای ایران به سازمان ملل متحد بروم و آنجا صحبت کنم. بنابر این من به جای تهران به ژنو رفتم و از آن روز به بعد چند نوبت با کمیسر عالی حقوق بشر جلسه داشتم؛ دو نوبت با آقای بان کی مون جلسه داشتم و در اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا صحبت کردم. در این مدت کنفرانس های متعددی داشتم و وضعیت مردم ایران را به اطلاع دنیا می رسانم. من با همکارانم که در ایران هستند هر روز در تماس و ارتباط هستم و کارها را با همفکری هم به پیش می بریم و آنها هنوز هم از من خواهش می کنند به ایران برنگردم برای اینکه معتقدند در این حالت مفیدتر هستم. لذا با وجود اینکه این شیوه زندگی برای من راحت نیست و خانه و زندگی و دفتر و همسر و تمام بستگانم در ایران هستند، تا زمانی که ببینم این شیوه مفیدتر است همین راه را ادامه می دهم؛ زمانی هم که همکارانم به من نیاز داشتند و فکر کردم در ایران مفیدتر هستم بلافاصله به ایران خواهم رفت.”
حمله به خانه کروبی
خانم عبادی در پاسخ به سئوالی در مورد حمله به خانه مهدی کروبی اظهار داشت: “به منزل آقای کروبی حمله شده بود. تعدادی که خودشان را بسیجی معرفی می کردند به در منزل ایشان می روند و تظاهرات می کنند و با رنگ بر روی در و دیوار شعار می نویسند. پلیس هم ایستاده بود و نظاره گر بود؛ درست همان اتفاقی که سال قبل برای من افتاد. من متأسفم که پلیس هیچ وقت حاضر نیست جلوی این افراد را بگیرد ولی به محض اینکه دو دانشجو به خیابان می آیند آنها را دستگیر می کنند.”
وی در ادامه در پاسخ به سئوال خبرنگار رادیو فرانس انتر مبنی بر اینکه “شما گفتید بین معترضین دو طرز فکر است. عده ای که فکر می کنند رژیم باید بیافتد و عده ای که فکر می کنند همین رژیم باید دموکراتیک بشود. شما چه فکر می کنید و به کدام گروه نزدیک هستید” اظهار داشت: “به عنوان مقدمه باید بگویم که من جهت گیری سیاسی ندارم و عضو هیچ حزب و دسته ای هم نیستم.من به عنوان مدافع حقوق بشر وظیفه ام این است که به مردم کمک کنم که آزاد باشند و بتوانند حرف خودشان را بزنند اما عقیده شخصی خود من، که البته این عقیده به هیچ وجه در کار من تأثیرگذار نیست، این است که همیشه باید راههایی را انتخاب کرد که مردم کمتر صدمه ببینند. شاید خیلی خوب باشد و همه آرزو کنیم که مثلا ظرف یک هفته دموکراسی ای که در فرانسه و نروژ است به ایران بیاید اما این واقع بینانه نیست ما باید روی زمین راه برویم و ضمنا راههایی را انتخاب بکنیم که برای مردم هزینه کمتری داشته باشد. من شخصا فکر می کنم اجرای صحیح قانون اساسی ما را یک پله به خواست خودمان نزدیکتر می کند و هزینه کمتری هم برای مردم دارد. بعد ازاین مرحله اگر دیدیم این قانون ایراد دارد، می توان به سمت اصلاح قانون اساسی هم رفت زیرا در علم حقوق هیچ قانونی ابدی نیست و هیچ قانونی قداست ندارد.”
عبادی در پاسخ به این سئوال که “فکر می کنید ایران می تواند تبدیل به جمهوری ایرانی بشود بجای یک جمهوری اسلامی”گفت: “همانطور که گفتم جنبش سبز یک جنبش دموکراتیک است و افراد با گرایشهای مختلف از جمله سکولاریست ها در آن وجود دارند. اما اینکه آینده ایران به چه سمت و سویی می رود من فقط می توانم پیش بینی کنم که مردم پیروز می شوند؛ اما چگونه و کی، پیش بینی دشوار است برای اینکه بستگی به چندین عامل متغیر دارد که به چند تا از این عوامل متغیر اشاره می کنم: بهای بین المللی نفت، وضعیت سیاسی همسایگان ایران یعنی عراق و افغانستان، مسئله انرژی هسته ای، تصمیماتی که در شورای امنیت می گیرند، رابطه ایران و آمریکا و رابطه ایران با چین و روسیه.. همه اینها می تواند بر اینکه ما چگونه و کی به دموکراسی برسیم مؤثر باشد.”
خبرنگار رادیو اروپ 1از عبادی پرسید: “آیا سیا هنوز نفوذ و وزنی در ایران دارد یا نه ؟” او در جواب گفت: “سیا یک سازمان اطلاعاتی آمریکایی است حالا دارد چکار در ایران می کند نمی دانم زیرا کارهای اطلاعاتی محرمانه است و من نمی دانم چه جوابی به شما بدهم. البته دولت ایران چندین نوبت عنوان کرده که جنبش سبز به تحریک و توطئه غرب و سیا بوده است اما این حرف توهین است به مردمی که به خیابان آمده اند تا دموکراسی را فریاد کنند. حکومت حاضر نیست مسئولیت خودش را در ایجاد نارضایتی در این سی سال قبول کند و همه تقصیرها را به گردن کشورهای خارجی می اندازد. به عنوان مثال اینکه ایران بیشترین تعداد اعدام کودکان را در جهان دارد این دیگر تقصیر کسی نیست، اینکه ما قوانینی تصویب کرده ایم که با مقررات بین المللی حقوق بشر تطابق ندارد اینکه دیگر تقصیر دیگران نیست؛ ما خودمان کرده ایم.”
خبرنگار رادیو افریقا نظر عبادی را در موردتحریمها پرسید: “آیا فکر می کنید این تحریمها می تواند رژیم ایران را ضعیف کند؟”
پاسخ عبادی این بود: “من با تحریم اقتصادی ایران مخالف هستم زیرا باعث صدمه به مردم می شود و موجب فقیرتر شدن مردم ایران می شود اما در عین حال با معاملاتی که دولت را در سرکوب و سانسور مردم تقویت می کند هم موافق نیستم مثل کاری که شرکت یوتل ست که متأسفانه فرانسوی هم هست کرده است. در توضیح این مسئله باید بگویم رادیو تلویزیون درایران دولتی است و چون در ایران سانسور شدید است اخبار درست به مردم ایران منتقل نمی شود. از چند سال قبل بی بی سی و صدای آمریکا تلویزیون فارسی زبان به راه انداختند و اینها مورد توجه مردم هم بودند. این دو تلویزیون روی ماهواره هاتبرد که متعلق به شرکت یوتل ست است برنامه پخش می کردند. دولت ایران مخصوصا بعد ازانتخابات شروع کرد به ارسال پارازیت های شدید که اینها نتوانند برنامه پخش کنند. این کار ضمن اینکه با مقررات بین المللی مغایرت دارد، ضمن اینکه سانسور اطلاع رسانی است در عین حال برای سلامتی مردم هم ضرر دارد. طبق اظهار نظر پزشکان ارسال پارازیت با این شدت برای بهداشت و سلامتی مردم ضرر دارد. از طرف دیگر دولت ایران هم تلویزیون های برون مرزی دارد و به زبانهای غیر فارسی که روی هاتبرد متعلق به شرکت یوتل ست برنامه های خود را پخش می کند؛ یعنی دولت ایران همان کاری راکه می گوید خارجی ها نباید بکنند خودش انجام می دهد. خیلی طبیعی بود که شرکت یوتل ست که ایران هم مشتری این شرکت است به ایران تذکر می داد که از ارسال پارازیت خودداری کند اما شرکت یوتل ست تنها کاری که کرد این بود که بی بی سی و صدای آمریکا را از روی هاتبرد برداشت؛اما چون کانال ماهواره عوض شده، در کانال جدیدی که اینها برنامه پخش می کنند خیلی از ایرانی ها نمی توانند برنامه پخش بکنند. در حقیقت شرکت فرانسوی یوتل ست به دولت ایران برای سانسور اطلاع رسانی کمک کرد.یا اینکه شرکتهای نوکیا و زیمنس نرم افزاری به ایران دادند که از آن طریق می توانند موبایل ها و اس ام اس و اینترنت را کنترل کند و تعدادی از موکلین من به همین خاطر در زندان هستند. ما با این گونه معاملات مخالفیم زیرا دست دولت ایران را در سانسور و سرکوب بازتر می کند.”
بر می گردم
خبرنگار مجله زنان از عبادی پرسید: “شما گفتید اگر همکاران تان به شما بگویند به ایران برگرد، شما بر می گردید. شما قبول می کنید که به زندان بروید یا در خارج می مانید و جان خودتان را نجات می دهید؟”
عبادی جواب داد: “من هر زمان که همکارانم به من نیاز داشته باشند و بدانم در ایران مفیدتر هستم به ایران بر می گردم و تمام کارهایی راکه تا به امروز انجام دادم و مطابق با قوانین ایران است ادامه می دهم. من حقوقدان هستم و قانون را خیلی خوب بلدم و طبق قوانین ایران هیچ کسی حق ندارد متعرض من بشود.”
در ادامه این جلسه مجری کنفرانس از عبادی خواست در خصوص اعدام کودکان و کلا اعدام ها در ایران توضیحات بیشتری بدهد.وی در پاسخ گفت: “سن مسئولیت کیفری در ایران بسیار پایین است، 9 سال برای دختران و 15 سال برای پسر.یعنی اگر یک دختر 10 ساله و یا پسر 16 ساله مرتکب جرمی بشود قانون او را به همان چشم نگاه و مجازات می کنند که یک فرد 40 ساله مرتکب همان جرم شده باشد. خود من موکلی دارم که حکم اعدامش قطعی شده است و ما داریم سعی می کنیم جلوی اجرای این حکم را بگیریم. اتهام او این بوده که بعد از تماشای بازی فوتبال با دوستش در این زمینه که کدام بازیکن بهتر بازی می کرده اند دعوا می شود و این ضربه ای می زند به دوستش و او فوت می کند و در نتیجه حکم اعدام صادر می شود. حالا چون صحبت اعدام شد اجازه بدهید یک مسئله دیگر را هم اضافه کنم. ما نه تنها اعدام کسانی راکه در کمتر از 15 سال مرتکب جرم می شوند داریم بلکه اعدام زندانیان سیاسی را هم داریم و کم هم نیست. امروز دادستان تهران اعلام کرد برای شش نفر از متهمین روز عاشورا که به خیابان رفته بودند حکم اعدام صادر شده است و در ماه گذشته هم دو نفر از متهمین سیاسی را اعدام کردند. ایران بعد از چین بیشترین تعداد اعدام بزرگسالان را در جهان دارد. یعنی حدود 500 نفر در سال 2009 اعدام شده اند که 5 کودک نیز در میان آنها بوده اند.”
خبرنگار دیگری در مورد وضعیت کلوتید رایس معلم فرانسوی که در ایران است پرسید و اینکه عاقبت او چه می شود.خانم عبادی در جواب گفت: “متأسفانه من وکیل خانم رایس نیستم و از نظر حقوقی نمی توانم اظهار نظری بکنم اما طبق اخباری که در جراید درج شده و شما هم حتما خوانده اید دولت ایران اعلام کرده که اگر قاتل شاهپور بختیار را آزاد بکنند او را آزاد خواهند کرد که این نشان می دهد این دختر جوان فرانسوی بیگناه است زیرا اگر مقصر و گناهکار بود نمی توانستند او را آزاد کنند. و در حقیقت به گروگان گرفته شده است همچنان که سه کوهنورد آمریکایی را که چند ماه در زندان به جرم جاسوسی نگه داشته اند به نظر من باید آزاد شوند اینها به محض اینکه وارد ایران شده دستگیر شده اند و گفته اند شما عبور غیر مجاز از مرز داشته اید و عنوان شد که اینها جاسوسی می کرده اند. اینها تازه وارد ایران شده بودند و بر فرض که نیت جاسوسی هم داشته اند که فرصت برای اینکار بدست نیاوردند زیرا به محض ورود دستگیر شدند و اگر دولت ایران منظورش این است که اینها در کشور دیگری به ضرر ایران جاسوسی کرده اند پس محل وقوع جرم صالح برای رسیدگی به جرم نیست و ایران باید اینها را پس بفرستد به آن کشور تا به جرم ایشان رسیدگی شود و در آن کشور محاکمه بشوند با این ترتیب طبق اظهاراتی که دولت ایران در خصوص خانم رایس و سه کوهنورد آمریکایی داشته من اظهار نظر حقوقی می کنم که این افراد باید آزاد بشوند.”
خانم عبادی در پاسخ به این سئوال که “چه نوع تحریمی علیه رژیم ایران را توصیه می کنید که بتواند در برابر ایران مؤثر باشد؟ با توجه به اینکه شما تحریم اقتصادی را رد کردید” اظهار داشت: “من همواره امیدوارم بودم و هستم اکه یران با مذاکرات سازنده رابطه بین المللی اش را تقویت بکند اما اگر دولت ایران تحت هیچ شرائطی نخواهد ضوابط بین المللی را رعایت بکند بجای تحریم اقتصادی من به تحریم سیاسی فکر می کنم. منظور من از تحریم سیاسی قطع رابطه سیاسی با ایران نیست بلکه تنزل رابطه سیاسی از سفارت به کاردار است. که این امری بود که چند سال قبل هنگامیکه ترورهای دولتی در اروپا انجام می شد بعد از دادگاه میکونوس پیش آمد و همه کشورهای اروپایی سفرای خودشان را از ایران خارج کردند که خوشبختانه مؤثر هم بود اینگونه ترورها تمام شد همچنین به فرماندهان و افراد رده بالای حکومت ویزای ورود به اروپا ندهید الان می بینیم ویزای ورود به اروپا برای دانشجویانی که برای تحصیل می خواهند بیایند چقدر سخت شده است و شما به جوانهای ما ویزا نمی دهید که بیایند درس بخوانند در دانشگاهها را بر روی انها بسته اید اما هیأتهایی که از طرف دولت معرفی می شود چه برای امور اقتصادی و چه برای امور فرهنگی سی تا چهل تا یکدفعه ویزا می دهید، مردم ایران را تحریم می کنید یا دولت ایران ؟ در همینجا من اعلام می کنم علیرغم سخنان به ظاهر تندی که خانم مرکل و آلمانی ها راجع به ایران عنوان می کنند، در سال 2009 حجم معادلات تجاری آلمان با ایران بیشتر از همیشه بوده است. بنابر این خواهش می کنم اگر حقوق بشر برای شما اروپایی ها ارزش است به این ارزش احترام بگذارید و هنگام امضای قراردادهای اقتصادی با ایران یادتان نرود.”
هسته ای هسته ای
مجری کنفرانس از عبادی پرسید: “آیا مردم ایران با غنی سازی اورانیوم و بطور کلی انرژی هسته ای موافق هستند، مخالفان حکومت در این زمینه چه فکر می کنند ؟”
او جواب داد: “مردم ایران مشکلات بسیاری دارند که به آنها می اندیشند. مردم ایران حتی ده نفرشان اجازه ندارند در یک جلسه ای جمع بشوند و پلیس می آید و اینها را به اتهام توطئه دستگیر می کنند. تورم و بیکاری در ایران بیداد می کند. مردم ایران به مشکلات روزمره خودشان می اندیشند و نه به مسئله ای به نام انرژی هسته ای و این مسئله مسئله دولت است.”
مجری کنفرانس در ادامه گفت: “هنگامیکه با هم ناهار می خوردیم شما از جایگزین شدن شعار مرگ بر چین و مرگ بر روسیه بجای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سخن گفتید چرا؟”
پاسخ عبادی این بود: “همیشه شعار دولتی مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بود و مردم هم آنها را تکرار می کردند اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری وقتی بلندگوهای دولتی شعار مرگ بر آمریکا را سر می دادند مردم جواب می دادند مرگ بر چین مرگ بر روسیه. علت اینکه مرگ بر روسیه را می گویند این بود که نیروگاه هسته ای بوشهر را روسها می سازند و در حقیقت عده ای که این شعار را می دهند مخالفت خودشان را با برنامه هسته ای دولت و غنی سازی را اعلام می کنند. علت اینکه مردم می گویند مرگ بر چین به آن دلیل است که چین بزرگترین شریک تجاری و اقتصادی ایران است و فراموش نکنیم که چین و روسیه حامی ایران در شورای امنیت هستند و مردم ایران به این دلیل بجای مرگ بر آمریکا می گویند مرگ بر روسیه و مرگ بر چین. به علت اینکه در ایران سانسور است و آزادی بیان وجود ندارد مردم بجای اینکه حرف خودشان را مستقیم بزنند غیر مستقیم می زنند که اگر فردا اینها را بردند دادگاه بگویند من دارم می گویم مرگ بر یک دولت بیگانه نمی گویم مرگ بر حکومت خودم اما در اصل پشت سر این مرگ بر روسیه و چین این است که از حکومت ایران دفاع نکنید.”
خبرنگار شبکه دو از وی پرسید: “شما می توانید به ما بگویید وضع فعلی تنشهای درون حاکمیت بخصوص میان خامنه ای و احمدی نژاد چیست؟ آیا روابطشان اینقدر بد است که اینجا گفته می شود و یا نه رسانه ها زیاده روی می کنند؟”
عبادی جواب داد: “در درجه اول من عضو حکومت نیستم و از آنچه که میان حکومت و روابط میان آنها جریان دارد بی خبر هستم. اما تا به الان از میان اخباری که بیرون می آید و از روی سخنان رسمی، آقای خامنه ای نهایت حمایت و پشتیبانی را داشته است و من اختلافی نمی بینم.”
سقوط حکومت
مجری کنفرانس پرسید: “اگر قرار باشد رژیم اسلامی ایران سقوط کند آیا این بر اثر یک انقلاب مردمی خواهد بود و یا یک انقلاب از بالا خواهد بود؟”
عبادی چنین پاسخ گفت: “آنچه امروز در ایران به عنوان جنبش سبز معروف شده است، جنبشی است دموکراتیک که از میان توده های مردم بر می خیزد. این جنبش بسیار مسالمت آمیز بوده است اما پاسخ خشنی از دولت دریافت کرده است این خشونتهای دولتی باعث شده است تعدادی از افرادی که داخل حکومت هم هستند با دولت مخالفت کنند زیرا فکر می کنند اگر به این شدت روند خشونت ادامه پیدا بکند می تواند حتی منجر به سقوط رژیم بشود و چون با این مسئله مخالف هستند با دولت مخالفت می کنند و همچنین بین روحانیت هم اختلاف افتاده است عده ای مخالف خشونت و تندرویهای دولتی هستند که من می توانم از میان آنها به آیت الله صانعی اشاره کنم.”
خبرنگار رادیو فرانس انفواز وی پرسید: “شرکت و تعهد زنان در جنبش اعتراض دموکراسی خواهی اخیر ایران چیست؟”
عبادی جواب داد: “از سالها قبل بیش از 60 درصد از دانشجویان دانشگاههای ایران دختر بودند و الان این رقم 63 درصد است یعنی ایران جامعه ای است که تعداد زنان تحصیلکرده اش حتی بیش از مردان تحصیلکرده اش شده است و خیلی طبیعی است که زنان تحصیلکرده و آگاه با قوانین تبعیض آمیز موافق نیستند و به همین دلیل جنبش تساوی طلبانه زنان قوی ترین جنبشی است که در ایران جریان دارد. زنان از هر فرصت برای ابراز عقاید خودشان استفاده می کنند از جمله اینکه قبل از برگذاری انتخابات جنبش زنان تصمیم گرفت یک خواست مشخص داشته باشد و آنرا با کاندیداها مطرح بکند و ببیند کدامشان به این خواست پاسخ می دهند و هر کدام که به این خواسته پاسخ مثبت دادند و آنرا جزو برنامه های خودشان اعلام کردند زنان به آن فرد رأی بدهند و یک کمیته همبستگی ایجاد شد برایند خواست زنان ایران این بود که می خواستند دولت ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض در زنان ملحق شود و از کاندیداهای مختلف اینرا سئوال کردند از بین چهار کاندیدایی که بودند دو نفر آقایان موسوی و کروبی رفع تبعیض از زنان را جزو برنامه های کاری خودشان قرار دادند و دو کاندیدای دیگر به این سئوال حاضر نبودند جواب بدهند بعد انتخابات شد و جنبش سبز بعد از انتخابات شروع شد. و خیلی طبیعی بود که زنان در این جنبش جایگاه بسیار عظیمی داشته باشند از روی فیلمها و عکسهایی که روی یوتیوپ هست شما میزان چشمگیر زنان را در تظاهراتها ببینید حتی یک سمبل جنبش شد، ندا. ندا در زبان فارسی به معنی صدا است و در حقیقت صدای جنبش دموکراتیک ایران از حلقوم یک زن بیرون آمد.”
در پایان این جلسه مجری کنفرانس در مورد وضعیت خواهر شیرین عبادی از او پرسید که گفت: “خواهر من تقریبا سه هفته در زندان بود و آزاد شد و الان خانه است و نزد خانواده اش است. متأسفانه هنوز تعداد زیادی از افراد سیاسی در زندان هستند شب عید نوروز کنار خانواده خودشان نیستند و این باعث تأسف است. در عین حال این را اضافه کنم که در روزهای اخیر با وثیقه آزاد شدند اما آزادی ایشان به اینصورت بود که ایشان با وثیقه های زیاد و سنگین برای مدتی کوتاه از جمله برای 10 روز، یک هفته به مرخصی آمدند و بعد به زندان بر می گردند و در حقیقت اینها آزاد نشدند با وثیقه های بسیار بالا برای مدتی بسیار کوتاه از زندان به میان خانواده آمدند و بعد اینها را بر می گردانند به زندان.”