حرف روز

نویسنده
اندیشه مهرجویی

صحبت این مقال از سابقه تاریخی ربنای شجریانی ست که کم تر کسی جسارت آن را دارد که با هر معیار سنجشی او را استاد خطاب نکند… نوشتاری است باب حذف ربنای استاد شجریان از تلویزیون ملی…

 

مداحان بجای شجریان….

 

اصلا مهم رمضان و دعا و نیایش و این وعده های همیشگی و متعارفش نیست. موضوع قهر بودن مردم با صدا و سیمای فرمایشی اش هم نیست. صدا و سیمایی که به دلیل محبوبیت مهران مدیری ها و عطاران ها یش تا پیش از این حد اقل مخاطبانی را پای تلویزیون می نشاند و بعد از قهر کردن های امثال آنها مردم دیگر تره هم برا ی سریال های سطحی و بی هنرپیشه، تصنعی و بدون فکرش خورد نمی کنند. اینها همه از خورشید تابان هم واضح ترند، پس نیازی به گفتن دوبارهشان نیست.

 

 

 

اینکه تعجب کنیم  امثال پوراحمد ها هم باید در آتش بی برنامگی و بی مخاطبی رسانه مثلا ملی بسوزند هم چیز جدیدی نیست. من با آنکه  شخصا  از هواداران ایشان هستم همین امروز در جایی خواندم که او سریالی در حال پخش از تلویزیون دارد که چندان استقبالی از آن نشده است، البته که این موضوع هم چیز جدیدی نیست در این چند ماهه.

و یا حرف و حدیث و نصیحت کردن  پیرامون معایب و مزایای فارسی وان که دیدنش  از نان شب هم برای مردم واجب تر شده است و مواجه شدنش با آیینه تمام نمای زندگی مردم که خطوط قرمز رسانه ملی را در نوردیده است آن هم در ماه مهمانی خدا!

صحبت این مقال از سابقه تاریخی ربنای شجریانی ست که کم تر کسی جسارت آن را دارد که با هر معیار سنجشی او را استاد خطاب نکند. اگرچه نمی توان کتمان کرد که حب قلبی بنده نسبت به ایشان یقینا بی تاثیر در نوشتن این مطلب نبوده است اما این تنها تمامی ماجرا نیست .

تلویزیون را می دیدیم. عطاران را دوست داشتیم. خانه بدوشش را همه می دیدیم، حتی امثال ما که سالی یک بار شاید، آن هم برای تماشای فوتبال گاهی روشنش می کردیم، هر شب قبل از افطار تلویزیون را روشن می کردیم و همین سریال طنز و نوای خوش ربنای شجریان که صوتی به تجسد کلمه روحانی بود را می شنیدیم و لذت می بردیم و اوضاع و احوالمان عوض می شد. نه اینکه تلویزیون را دوست داشتیم. نه؛ فقط مثل این روزها قهر نبودیم. معمولی معمولی … شاید بی تفاوت، مثل خیلی چیزهای دیگر .

حالا شجریان را در بی بی سی می بینم و صدای امریکا. باید هم این باشد. مردی که صدای خس و خاشاک است در صدا و سیمای دولتی و نه مردمی جایی ندارد.

بی دلیل نیست که برخی در خاطره ها می مانند و برخی اگر در خاطرخواهی های مردم هم جا داشته باشند با زهم از دلشان پر می کشند و می روند جای دیگر …

ربنای شجریان ربطی به سحر و افطار و رمضان و … ندارد. ربنای شجریان خیلی ها را روزه بگیر کرد. اغراق نیست اگر گفته شود همین لفظی که همه بر زبان می آورند که اذان های رمضان حال و هوای دیگری دارد بسیاریش را باید گذاشت پای همین ربنا.

 صوتی که از روح برآمده است لاجرم بر خاطر می نشیند.

 حالا در جایی که دهقان نیری، مدیر شبکه رادیو نوا و مدیرکل اداره نغمات آیینی(چه سمت وارسته و مهمی ) اعلام داشته است: «گرچه همه نسبت به ربنای آقای شجریان حس نوستالژیکی دارند، اما واقعیت این است که صداهای مختلف و دستگاه‌های مختلفی وجود دارد و ذائقه‌های مخاطبین ما هم بسیار متنوع است و از طرفی شبکه‌های مختلف هم درخواست دارند بتوانند آثار متنوعی پخش کنند.» چه جای توضیح و شرح است؟

برادر ارجمند خودتان خجالت نمی کشید از بیان چنین مطلبی. کدام سلیقه،  کدام ذائقه؟ مداحی و روضه خوانی هم شد دستگاه؟ خدا باز امواتتان را رحمت کند که می گویید خیلی از موذن ها چون با دستگاه ها آشنایی ندارند نمی توانند ربنا را بخوانند. اینکه چطور کسی که با دستگاه ها آشنایی ندارد کلا می شود موذن دستگاه دولتی بحثش جداست ،ولی اینکه فرمودید بیست ربنا ضبط و آماده پخش شده است برای سلایق مختلف مردم خنده دار نیست.

دیدید که مردم شنیدند و تنها خندیدند به این ربناها.

می دانید خیلی سخت است سلیقه مردم را عوض کردن. آن هم چند نسل را عوض کردن. آن هم شجریان را که اگر کسی تا قبل از انتخابات سال گذشته نمی دانست ربنا صدای اوست بعد از انتخابات بنده شاهد بودم هنگام پخش و انتشار آلبوم « رندان مست » چگونه فروشگاه کوچکی در یکی از پاسا‍ژهای میدان انقلاب مملو از آدم هایی بود که حتی اگر اسم آلبوم را نمی دانستند آمده بودند و ازشجریان نام می بردند.

می خواهید با روضه خوانی و مداحی این حافظه که پررنگ تر هم شده است را پاک کنید و گمانتان این است که موفقید. والله آن جمعیت قلیل هوادارتان هم خنده اش می گیرد از این جایگزینی ها. حتی اگر متوجه خارج خوانی دوستانتان هم نشوند.

هر سنتی حرمت خودش را دارد. بگذارید مردم با فضای روحانی صدای شجریان و نوستالوژی او زندگی معنویشان را داشته باشند. شما به جای سینه سپر کردن جلوی غول رسانه ای مرداک، و درج تیترهای مضحک بر روی جلد نشریاتتان که “ شاخ غول فارسی وان راشکستیم ” آن هم در زمانی که فارسی وان را دولت کریمه با پارازیت برای مدت کوتاهی از خانه های مردم دور ساخت، به فکر باشید آنچه را داشته اید حفظ کنید خلاقیت و نبوغ ساخت و ساز پیش کش.