استیو هنک و گاربیس ایرادین، اساتید حقوق کاربردی دانشگاه جان هاپکینز
هفته آینده، حسن روحانی رئیس جمهور ایران خواهد شد. بسیاری می گویند که تحریم های بین المللی علیه حکومت ایران، آنقدر به اقتصاد این کشور ضربه زده است که روحانی مثل ناخدای یک کشتی در حال غرق شدن است اما او می تواند این روند را تغییر دهد. اما این اتفاق به سرعت نمی افتد.
تردیدی وجود ندارد که تحریم ها وضعیت اقتصادی و تجارت ایران را بر هم زده است. مشخص ترین پیآمد آن این بود که ارزش ریال نسبت به دلار به نصف رسید. این موضوع منجر به تورم شدید شد که با تخمین هایی که زده ایم، از ماه اکتیر ۲۰۱۲، ۶۲.۸ درصد در ماه افزایش داشته است. اگرچه مقامات ایران گزارش می دهند که تورم در حال حاضر ۳۹.۹ درصد است اما آمار های رسمی ایران را نباید جدی گرفت. ما بر اساس محاسبات نرخ ارز در بازار آزاد تخمین می زنیم که میزان تورم سالانه ۶۸.۳ درصد باشد.
حتی با وجودی که اقتصاد ایران منقبض شده و به دلیل اعمال تحریمها، تحت فشار شدیدی قرار دارد، اما بیش از آن چه تصور میشود انعطاف پذیر است. ذخایر ارزی تهران برای پشتوانه واردات ۱۰ ماهه کافی است و این یکی از سالم ترین سطوح پشتوانههای وارداتی یک اقتصاد در حال ظهور است. کسری مالی نسبتا کم است و بدهی دولتی کمتر از ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی است.
اما شاید جالب ترین وجه داستان تحریم ایران، این واقعیت باشد که با وجود تحریم تجارت خارجی، حساب فعلی تجارت خارجی همچنان از مازادی چشمگیر برخوردار است.
حقیقت ناراحت کننده درباره تحریمهای اقتصادی ایران این است که این تحریمها تجارت خارجی با کشورهای هدف را متوقف نکرده است. اگرچه صادرات نفت ایران از زمان اجرایی شدن آخرین دور تحریمها، کاهش زیادی داشته است اما این امر با افزایش۲۰ درصدی صادرات غیرنفتی نظیر سیمان، سنگ آهن، محصولات پتروشیمی، پسته و فرش ایرانی نسبتا جبران شده است.
در واقع دیگر کشورها به ویژه چین، هند، مالزی و کره جنوبی خلاء ایجاد شده توسط تحریم های غربی را پر کرده اند. به علاوه روسیه، ترکیه، عراق و امارات به تسهیل این پاشنه آشیل اقتصادی رژیم تحریم ها کمک کرده اند.
تنها راه برای ضربه زدن به اقتصاد ایران اقدام مستقیم بر روز بازار نفت است. حکومت ایران توسط درآمد نفتی اداره می شود. در حال حاضر حساب های مالی ایران با معادلات نفت خام که در حدود بشکه ای ۱۴۵ دلار تخمین زده شده بود، بسته شده است. قیمت نفت خام در حال حاضر به بشکه ای ۱۰۵ دلار رسیده است و حکومت ایران تنها لازم است تغییرات کوچکی در تراز مالی انجام بدهد تا بتواند دولت و برنامه های اتمی اش را پیش ببرد.
اما اگر قیمت نفت خام به بشکه ای ۸۰ دلار یا کمتر برسد، چه خواهد شد؟ برای شروع تغییر جزئی در تراز مالی بدل به تغییرات عظیم می شود. این موضوع در کنار افزایش از دست رفتن سهام منجر به از دست رفتن ذخیره ارزی، بی ارزش تر شدن ریال و بالارفتن دوباره تورم، می شود. حتی ممکن است جلوگیری از فروپاشی اقتصادی و دولت هم ناممکن شود.
این امر ممکن است چشم انداز روز محشری باشد که خیلی دور است اما از لحاظ فنی برای رقبای بین المللی ایران بسیار آسان است که آن را عملی کنند. ذخیره نفتی استراتژیک آمریکا توان تولید ۴ میلیون بشکه در روز را دارد که این روند را می تواند تا ۹۰ روز ادامه بدهد. عربستان سعودی که روابط خوبی با ایران ندارد، تولید مازاد خود را به ۲.۵ بشکه در روز رسانده است. تصور کنید که آمریکا و عربستان، بازار نفت را پر کنند. نتیجه این شوک مسلما محدودیت های اقتصادی ایران را محک خواهد زد.
مسلما، فقط اقدام مستقیم در بازارهای نفتی می تواند ضربه سنگینی به اقتصاد ایران وارد کند و در عین حال احتمالا هزینه های تشدید جنگ اقتصادی با ایران بسیار سنگین تر از هرگونه سود استراتژیک آن خواهد بود و تحریم ها اگرچه شدید بوده اند اما نتوانسته اند اقتصاد منعطف ایران را فلج کنند. به نظر می رسد سود همه طرف های مربوطه فقط در تنها گزینه قابل اجرای باقی مانده هم گرایی دارد و آن گزینه، یک راه حل دیپلماتیک است.
فایننشال تایمز، 21 ژوئیه