بهمن جلالی، استاد صاحب سبک عکاسی و مستند ساز نام آشنای کشور عصر روز جمعه به علت بیماری کبدی در سن 65 سالگی دیده از جهان فروبست. این استاد سرشناس و فرهیخته که در سال 1323 دیده به جهان گشود، عکاسی برجسته و خلاق بود که دریچه دوربینش را به روی بسیاری از حوادث و رویدادهای مهم چهار دهه اخیر کشور گشود و آثار بسیاری از خود برجای گذاشت.
بهمن جلالی فارغ التحصیل در دو رشته اقتصاد و سیاست از دانشگاه ملی تهران بود،اما وی آن چه را که خوانده بود به صورت حرفه ای دنبال نکرد و رشته عکاسی را به صورت تجربی آموخت و با عشق و ایثار ادامه داد و چنان آثاری خلق کرد که خیلی زود در دوران جوانی وی را در این رشته هنری سرشناس و صاحب سبک کرد.
استاد برجسته عکس ایران، قبل از انقلاب برای طی یک دوره کارآموزی حرفه ای راهی بریتانیا شد و در استودیوی«جان ویکرز» عکاس مشهور بریتانیایی مشغول به فعالیت شد. او مدتی بعد به عضویت انجمن سلطنتی عکاسان بریتانیا درآمد.
وی بعد از بازگشت به ایران، آموزش عکاسان جوان را نیز در فعالیت های حرفه ای خود گنجاند و برای سالهای آخر دهه پنجاه نسلی از عکاسان حرفه ای راتربیت و وارد عرصه های مختلف هنری در رسانه ها کرد.
بهمن جلالی سال 1350 با برپایی نمایشگاهی در تهران اولین آثار حرفه ای خود را در معرض دید عموم قرار داد. مدتی بعد راهی چندین کشور در قاره آفریقا شد و دریچه دوربینش را رو به دنیای تیره رنگین پوستان گشود. حاصل ذوق و ابتکار استاد مجموعه با ارزشی شد که در کتابی با عنوان «هنر آفریقای سیاه»منتشر و عرضه شد.
بعد از انقلاب از وی آثار دیگری به چاپ رسید که از مهمترین آنها می توان به کتاب های «گنج پیدا»، « خرمشهر»و « روزهای خون،روزهای آتش» اشاره کرد.
این چهره برجسته عکای ایران، از اولین سالهای پس از انقلاب همزمان با ادامه فعالیت های هنری خود در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه های کشور به تدریس مشغول شد و علاوه بر آن به مستند سازی نیز روی آورد.
او مدتی بعد«عکاسخانه ایران»را تاسیس کرد. با شروع جنگ هشت ساله نگاه دوربینش به صحنه های جنگ و زندگی معطوف شد و دوران تازه ای را در زمینه ثبت واقعیات جنگ آغاز کرد. نگاه ویژه دوربین جلالی به جنگ هشت ساله، سبب شد وی از زوایا و روایات مختلف، از اشغال و آزادی خرمشهر مستندی را با عنوان «روایت شهری که بود» را به کارنامه درخشان هنری خود بیفزاید.جلالی با همین فیلم مستند به فستیوال فیلم برلین راه یافت.
بخش دیگری از زندگی خلاقانه و فعالیت های این استاد، در همکاری با برخی از نشریات هنری نمایان است. نشریه «تماشا» اولین نشریه ای بود که در آن عکس و یادداشت های بهمن جلالی منتشر شد. پس از آن وی سردبیری فصل نامه «عکسنامه» را برعهده گرفت.
بهمن جلالی در طول دوران کار حرفه ای خود در چندین کشور اروپایی، آثار خود را به نمایش گذاشت.
حمد دباشی، در یادداشتی به بهانه مرگ نابهنگام بهمن جلالی، با عنوان «عکاس روشنایی تاریخ تاریک ما» در رثای وی نوشته است: “ماههای متمادی دوربین دلیر بهمن جلالی، چشمان متحیرمن بود خیره به نهفت خفته و بیدار دیاری که او و من وطن مینامیدیم. امروز من از ته دل معتقدم که هیچ ایرانی کشور خود را ندیده و نشناخته تا آن را از دریچه دوربین بهمن جلالی دیده باشد. دوربین بهمن جلالی طمانینه غریبی داشت. منشی در نگاه او بود در عین حال نقاد و خلاق، مستند ولی عارفانه.”
دباشی در ادامه از صفات بارز یار عکاس خود سخن می آورد:“در هنر عکاسی مستند، بهمن جلالی صاحب سبکی شجاع و متهور بود. دوربینش از حادثه هراسی نداشت. نسل معاصر عکاسان ایران مدیون سالها تدریس او در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران است. در چشم و جان شاگردانش، استاد بهمن جلالی ضمیر ناخودآگاه آنان شد. استاد جلالی از بهترین نمایندگان هنرمندان جهانشمول دهههای ۴۰ و ۵۰ ایران بود. نگاهی نافذ داشت و قلبی وسیع و وسعت نظری فراگیر کادرهای دوربینش را تنظیم میکرد.”
حمید دباشی یادداشت خود در رثای استاد بهمن جلالی را چنین به پایان می برد: “یاد بزرگش در چشم و دل مردمانش همیشه سبز باد. خود به تنهایی نهادی بود در تاریخ عکاسی معاصر ما. ایران امروز یکی از غنیترین گنجینههای ملیاش را از دست داد. هنگام مرگ نیما یوشیج، جلال آلاحمد در رثای او گفت که «پیرمرد چشم ما بود.» استاد بهمن جلالی خیلی زودتر از میان ما رفت که صفت «پیرمرد» را بشاید، اما او به چند معنی ماندگار چشم ما بود. در هیچ کجای تهران، عکاسی دوربینش را هرگز به ضبط حادثهای تاریخ ساز به چشم نخواهد برد مگر آنکه بهمن جلالی قبل از او پشت سرش ایستاده باشد و عرفان پرحادثه فلاتهای ایران امشب سوگوار دل کویری و تشنه چشمان پر عطوفت اوست.”
پیکر استاد بهمن جلالی امروز راس ساعت 9 از مقابل خانه هنرمندان تشیع خواهد شد.