از هر دری

نویسنده
یوسف محمدی

پسا ساختارگرایی با نگاهی به اسطوره

 

در کشاکش روزهای پرالتهاب ایران و در فاصله ای کوتاه از سی و یکمین سالروز انقلاب اسلامی، مسولین وزارت ارشاد کودتایی همچنان بر بهره برداری تبلیغاتی از هنر و هنرمند مشغولند. نمایشگاه های نقاشی و عکس و گرافیک در حالی در چهارگوشه ی شهر بر پا می شوند که مجالی برای آرامش و لذت بردن از ذات هنر برای کسی باقی نمانده… آخرین نمایشگاهی که این روزها در تهران برپا شده، نمایشگاهی است از نقاشی های مدرن محمد حسین ماهر، همکارمان در تهران نگاهی به این نمایشگاه داشته است و زوایای متفاوت آن را به بوته ی نقد گذاشته… این مطلب را در ادامه از پی بگیرید…

 

نگاه…

محمدحسین ماهر متولد 1336 آبادان و دانش‌آموخته نقاشی از دانشکده هنرهای تزیینی است. وی آخرین تابلوهای نقاشی خود را درقالب یک نمایشگاه به معرض عموم درآورده است.در این نمایشگاه که از 14 بهمن‌ماه سال جاری در نگارخانه اعتماد برپا شده است،می توان نشانه های متنوعی از هنرمدرنیته را استخراج کرد.

 


حسین ماهر از آن دسته نقاشانی است که منابع فرهنگی را به عنوان دست‌مایه اثر هنری مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد. در دو دهه گذشته نگاه او به تدریج به درون و خلوت گرایید و به جای اقلیم و سرزمین با تنوع و جذابیتش، به خیره شدن و نفوذ در دنیای ذهنی و اقلیم‌های خیال تغییر جهت داد.
ماهر در سال‌های اولیه بعد از انقلاب سفری مطالعاتی و پژوهشی درباره نقاشی به فرانسه داشت و پس از آن در دانشگاه‌های هنرهای تزیینی و دانشگاه‌های هنری ایران به تدریس پرداخت.
او از سال 1336 تا کنون نزدیک به 20 نمایشگاه انفرادی و حدود 15 نمایشگاه گروهی در ایران و خارج از کشور داشته است.
او علاوه بر نگارخانه‌های سیحون، موزه‌ هنرهای معاصر تهران، آریا، فرهنگسرای نیاوران، خانه هنرمندان ایران و… در کشورهای آلمان، نروژ، ازبکستان، قرقیزستان و… نیز آثارش را به نمایش گذاشته است.

پساساختارگرایی خمیرمایه کارهای محمد حسین ماهر است. علت رویکرد ماهر به اثبات پساساختارگرایی در آثارش به دو مقوله، مولف است:
یک: تحلیل تجسمی تأثیر سنت بر انسان امروز.
دو: ترسیم بیانی سیطره “صنعت بر سنت” در دنیای امروز.
این دو مقوله، دستمایه اندیشه ای هنرمند است. برای طرح موضوع و مضمونی که ذهن و تفکر مخاطب را به خویش نگاهی از درون داشته باشد. ساختارگرایان در هنر، از حیث شناخت و مفهوم زیبایی شناسی آثارشان نقصان و کمبودهای قابل توجهی دارد. آثار تازه محمد حسین ماهر در گالری اعتمادهرچند به گونه ای متفاوت از تجربه های گذشته اوست، امادر نگاهی که مخاطب به این آثار دارد، عناصر معنایی کارهایش به هیچ وجه عناصری تازه و متفاوت از مفاهیم و دستمایه های تجربی آثار گذشته او نیست. دو نوع کار نقاشی و مجسمه در کنار هم، اگرچه هر یک از آنها، شاخه ای و یا شعبه ای از آثار تجسمی هستند، اما در نگاه اول می توان ناهمگن بودن مفهوم و عناصر معنایی را در آنها به وضوح دید. مکتب پساساختار کوشیده است تا ضمن نقد مفهوم و معنا، فرم و معماری اثر را نیز با ارائه ای تازه به جانشینی رویکردهای گذشتگان در آورد و بر این باور و استدلال است که گریز از پساساختارگرایی در هنر، “نئوفرمالیسم” را به وجود می آورد که “نئوفرمالیست” آفت امروز هنر تجسمی ایران است.

دهن نقاش با تغییر زمانه مدام در حال تغییر است. در چنین معنایی، ذهن ماهر یک ذهن معاصر است. هرچند که استفاده از منابع فرهنگی ظاهرا بر خلاف چنین دیدگاهی است. دیالکتیک آثار ماهر درست در چنین میدانی از جمع اضداد است که تجلی می‌کند. چرا که منابع فرهنگی اساسا مولود ذهن معاصر نیستند، آن‌ها را یک ذهن در فلان مقطع تاریخی خلق کرده است و اکنون به حافظهٔ تاریخی، به موزه‌ها و در لابلای سطرهای کتاب‌های ادبی، فلسفی، و… تعلق دارند. اما چگونه است که دستان این نقاش می‌توانند با دنیای جدید به مکالمه بنشینند؟

 

در تکوین و نگرشی نو به ساختار پسامدرن به ویژه در نقدی نو از ارائه یک اثر هنری، تأکیدی هماره بر آن است که تا حد ممکن به جنبه های درون ذاتی یک اثر تکیه شود و هر گونه سنجشی بر محور چنین نگرشی صورت پذیرد، از زاویه ای قابل توجه مطرح می شود و سوال اساسی این است که چگونه می توانیم مفاهیم درون ذاتی یک اثر هنری را از مفاهیم برون ذاتی آن باز شناسیم! و مرزی معین بین آنها قائل شویم. برای پاسخگویی معنایی به این سؤال، دست کم در نگاه آثار محمد حسین ماهر با مسائل اساسی در هستی شناسی و نگاه هنرمندانه او روبرو می شویم.
ماهر با بیان نظریه “تداخلی نو” و یا”تلفیقی تازیه” از فهم دوباره ای از نقاشی معاصر، که از چگونگی و شکل ساختاری اثر منشأپذیر است، تا آنجایی با خویشتن هنرمندش روبرو می شود که طرحی از تلفیق “سنت و صنعت” را در درون خویش پی می ریزد تا بر این اساس به مفاهیمی تازه از هستی شناسی انسان امروز دسترسی داشته باشد. این بنا، بنایی است “دیکانسترآکتیو” که در واقع بنای اندیشه ای آن، الحاق شده از عنصری است که خود را دعوت می کند تا هر تغییر و یا الحاقی را در منظر و معنایی دوباره قرار دهد. و از همه مهمتر، آنکه بنای پساساختارگرایی هنر در اندیشه هنرمند، فاصله و مرز بین درون و بیرون متن را در هم می شکند و هجوم و رخنه هر یک از این دو معنا را بر دیگری در ارائه و تلفیقی نو عرضه می دارد. همه اینها در پساساختارهای ماهر با مفهوم و نشانه و ساختارهایی دوباره از معنای امروز انسان ارائه می شود یا به بیانی دیگر، هنرمند با نمایش ویژگی های انسان صنعتی امروز در صدد بیان نقش ساختارها و نشانه های سنت در شکل گیری هویت انسان عصر پارینه و امروز است. پساساختارهایی نامطمئن، بی ثبات و نشانه هایی سرگردان و بی هویت که گاه به ساختارهایی “دکوراتیو” نیز به شدت مبدل می شود. در نقش بندی ها و صورت های نقاشی شده، تمام صورت ها به گونه ای شبیه به هم هستند. تفاوت جنسیت در تصاویر و صورت های خیالی ماهر مفهومی ندارد. نقش های منفی و مثبت نیز همه شبیه به هم اند و فقط خطوط پیرامون آثار است که با هم تفاوتی جزئی در رسامی دارند. برگرفته هایی از دعاهای آئینی و چاپ و کلیشه سازی اوراق مقدس و تلفیق آنها با ادوات و ابزارهای ستاره شناسی و شناخت نجوم که در پس زمینه های رنگی ارائه شده اند.
بحث دیگر ماهردر بیان و ترسیم تأثیرات ادبیات بر نقاشی است که دوره های مختلف تصویرگری و نشانه سازی بصری را در تاریخ نقاشی ایران همواره سراغ داریم. بی توجهی آگاهانه هنرمند در شکل آثارش به پرسپکتیو، نوعی تعارض روش و استیل خلق اثر به رویه خلاقیت آثار در غرب نیز است و ریشه آن به همان فکری برمی گردد که پرسپکتیو در هنر ایران، هیچ گاه معنایی نداشته است، در بیان معنایی نقاش، در مشرق زمین، آنجایی که پرسپکتیو اتفاق می افتد یک نشانه و عوامل عرضی برون نمایی دارند نه یک اتفاق ذاتی. در صورتی که حرکت و صورت معنا در آثار ماهر یک حرکت ذاتی در شیء نیست. بنابراین، این چیزی است که در ذات حرکت اتفاق می افتد، معنای فهمی دارد و در ظاهر آشکار نمی شود. حتی می توان گفت: اگر هنرمندان مشرق زمین با پرسپکتیو نیز آشنا نبوده اند، می توانستند آن را از هنرمندان اروپایی فرا گیرند، همانطور که این فراگیری در دوران تأثیرپذیری هنر معاصر از هنر غرب صورت پذیرفته است. پس، ذات به کارگیری آگاهانه عدم استفاده از پرسپکتیو یک اتفاق نیست. یک ظهور معنایی است، یعنی باید به این جنبه از آثار نقاش از نظر فن و تکنیک در ساخت آثارش تأملی عمیق داشت و اگر بخواهیم این جنبه از توجه ماهربه پرسپکتیو در آثارش را بررسی کنیم، تاریخ نقاشی شرق و ایران با استدلال هایش باید مراجعه ای دوباره داشته باشیم که این موضوع، از جنبه و شأن تاریخی آن مورد توجهی دوباره قرار گرفته است و این نکته از ویژگی های خاص ساختارگرایی و معنایی در آثار نقاشی و مجسمه های محمد حسین ماهر است.

نمایشگاه آثار این هنرمند روز 14بهمن‌ماه در نگارخانه اعتماد واقع در خیابان باهنر، سه راه یاسر، خیابان صادقی قمی، بوکان، پلاک 4 گشایش یافت.
علاقه‌مندان می‌توانند از چهاردهم بهمن‌ماه سال جاری همه روزه از ساعت 15 تا 20 از آثار این نمایشگاه دیدن کنند.