کناره گیری سیدمحمد خاتمی از انتخابات ریاست جمهوری دهم، با توجیهی مشخص صورت گرفت: “ رهیز از پراکندگی” در آرای اصلاح طلبان. وی در بیانیه اعلام کناره گیری خود از انتخابات، در 26 اسفند 87، از میرحسین موسوی و مهدی کروبی خواست “مدیرانه و دلسوزانه صحنه را با تفاهم مدیریت کنند” تا منجر به تفرقه و تشتت در آرای اصلاح طلبان نشود. با گذشت حدود دو ماه از این تصمیم، اکنون می توان این سوال را مطرح کرد: آیا تصمیم خاتمی منجر به کاهش یا کنترل تفرقه میان اصلاح طلبان شده است؟ پاسخ مثبت دادن به این سوال، مشکل است.
بهمن ماه گذشته خاتمی در یک مراسم رسمی با حضور خبر نگاران و در کنار اعضای ارشد مجمع روحانیون مبارز حضور خود را در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد و گفت هیچگاه تردیدی در این زمینه نداشته است. حضور رئیس جمهور دوران اصلاحات، شور و شوق و جنب و جوشی را به یک باره در فضای انتخاباتی کشور ایجاد کرد. اما کمتر از یک ماه بعد میر حسین موسوی بر خلاف انتظار برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی اعلام امادگی کرد و خاتمی نیز شتاب زده و به گونه ای که گویا منتظر بهانه ای بوده است، تصمیم خود را مبنی بر انصراف از حضور در این عرصه اعلام کرد. این آمدن و رفتن از یک سو نشان داد که خاتمی و موسوی بر خلاف انچه پیش از ان به نظر می رسید هماهنگی چندانی در مورد انتخابات نداشته و دست کم در این زمینه دچار سوء تفاهم بوده اند، و از سوی دیگر معلوم شد که خاتمی به شیوه معمول خود عمل کرده عمل کرده و بر خلاف ادعای قبلی مبنی بر ماندن، میدان را یکباره و به ناگاه ترک کرده است.
این شیوه عمل، در سابقه سیاسی سیدمحمد خاتمی، مسبوق به سابقه می نماید. سید محمد خاتمی پس از پایان دوره مجلس (که نماینده آن بود) و کناره گیری پر حاشیه حجت الاسلام عبد المجید معاد یخواه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خاتمی به جای وی به وزرای کابینه مهندس میر حسین موسوی پیوست. البته این تنها شغل رسمی وی نبود پیش از آن خاتمی از طرف آیت الله خمینی به عنوان سر پرست موسسه مطبوعاتی کیهان منصوب شده بود . هر دو مقام سر پرستی کیهان و وزارت ارشاد چهره های فرهنگی و روشنفکرانه از خاتمی در اذهان عمومی ترسیم کرد و این چهره با مشی معتدل و بلند نظرانه خاتمی در بر خورد با اصحاب فرهنگ و اهل قلم درخشان و ماندگار شد . اما واقعیت آن است که خاتمی به رغم ایستادگی ها ی اولیه در برابر گرایش های متحجر و کم تحمل، به جای ماندن و شکیبایی ورزیدن و بر اصول خویش پای فشردن، استعفا داد و در نهایت پس از در گذشت آیت الله خمینی هم از سر پرستی کیهان کناره گرفت و هم از وزارت ارشاد.
پس از کناره گیری از هر دو سمت، خاتمی پیشنهاد دکتر ولایتی وزیر وقت امور خارجه را مبنی بر سفارت در هر یک از کشورهای خارجی که خود بخواهد نپذ یرفت و بر مسند ریاست کتابخانه ملی تکیه زد و همزمان در برخی دانشگاهها ی تهران به تدریس فلسفه سیاسی پرداخت و گاه و گاه نیز مقالاتی در روزنامه اطلاعات که بر خلاف کیهان هیچگاه به دست راست افراطی نیفتاد منتشر ساخت.
سال 1376 اما با طوفان یک جنبش اجتماعی اصلاح طلبانه خاتمی از ریاست کتابخانه ملی به ریاست جمهوری اسلامی ایران رسید و به مدت هشت سال تا 1384 بر این مسند باقی ماند . خاتمی در دور دوم خرداد سال 1376 با بیش از بیست میلیون رای در برابر چشمان بهت زده ناظران و مخالفان به بالاترین مقام اجرایی کشور دست یافت و تجربه ای که با هشت سال مدیریت اجرایی کشور از خود به جای نهاد نه کاملا تلخ و نه مطلقا شیرین بود. کارنامه هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی پر از نمرات خوب ومتوسط است، اما واقع بینانه نیست اگر نمرات بد وی را فراموش کنیم. و البته مهمترین نقطه ضعف خاتمی تردیدها و نا استواری های وی در برابر مشکلات بود. خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش مرد عقب نشینی های پیش بینی ناپذیر شد. مثلا وی گفت در صورت عدم تصویب و تایید لوایح دو گانه که مهمترینش تبیین اختیارات ریاست جمهوری بود دیگر در مقام خود نخواهد ماند اما ماند. به سخن دیگر وی قول داد که تدارکاتچی نشود ولی شد. و یا انکه پس از رد صلاحیتهای گسترده در استانه انتخابات مجلس هفتم در دیدار با جمع کثیر استانداران کشور که دسته جمعی استعفا داده بودند اعلام داشت که “اگر بنا به رفتن باشد همه با هم میرویم”، اما نه خود رفت و نه استانداران رفتند و به رغم انکه وعده داده بود انتخابات غیر قانونی برگزار نکند، بر گزار کرد.
و سرانجام آن که آخرین نمونه از موارد تردید خاتمی، آمدن دیر هنگام و رفتن بی هنگامش در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری بود. وی یک بار دیگر نشان داد که عهد وی چون باد صبا قابل تکیه کردن نیست. وضعیتی که امروز اصلاح طلبان با آن روبرویند، تا حد زیادی معلول خروج توجیه ناپذیر خاتمی از عرصه رقابتها ان هم پس از اغازی نوید بخش و امید زاست. درست پس از سفر خاتمی به استانهای جنوبی که استقبال مردم فارس، کهکیلویه و بوشهر طلیعه یک بهار انتخاباتی را در پایان زمستان سیاست نوید می داد، خاتمی با تصمیم شتاب زده خود سردی و افسردگی فضای انتخاباتی را دو چندان کرد. تنها خاصیت این عقب نشینی زودهنگام، قرار بوده افزایش انسجام اصلاح طلبان باشد، انسجامی که اگر بعد از کنار رفتن خاتمی کمتر نشده باشد، قطعا بیشتر نشده است.
درحقیقت، دو ماه بعد از عقب نشینی خاتمی وضعیت به آنجا رسیده که حتی معاون سابق وی، محمدعلی ابطحی، ابراز نگرانی می کند که “در تبلیغات رسانه ای و در محیط رقابت های انتخاباتی به جای اینکه به رقیب نگاه شود، درگیری های متفرقه ای در درون جبهه اصلاحات به وقوع پیوسته” و هشدار می دهد: “صدای قهقهه رقیب شنیده می شود”.