اگر تا کنون حلقه اصلی یاران آیت الله خمینی، یک به یک حذف و حبس و حصر شدند حالا نوبت به خانواده و موسسه تنظیم نشر آثار او رسیده؛ خانواده ای که در طول سالهای اخیر، با روشی “ممکن و متناسب با شرایط خود”، در کنار مردم ایستادند و پس از تقلب در انتخابات سال ۸۸، هرگز جانب ظلم را نگرفتند و حتی در حرکتی آشکار، مراسم تنفیذ رییس دولت دهم را تحریم کردند و آقای سید حسن خمینی به عنوان نماد و یادگار این خانواده در آن مراسم شرکت نکرد.
خبرگزاری وابسته به سپاه، دیروز اعلام کرد که “در روزهای آینده اعضای شورای مرکزی کمیته حفظ، نشر و صیانت از اندیشههای امام خمینی و مسئولان استانی آن به همراه برنامههای آینده خدمت ملت عزیز ایران اعلام میشود»، زیرا به نوشته فارس «مؤسسه حفظ تنظیم و نشر آثار امام خمینی در اختیار جریانات سیاسی تندرو منحرف از اسلام ناب محمدی(ص) درآمد”!
البته انتقام از موسسهی امانتدار اسناد مربوط به بنیانگذار جمهوری اسلامی، دور از انتظار نبود؛ همین پنج ماه پیش، اندکی پس از ردصلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی (جانشین فرمانده کل قوا در سالهای جنگ) وقتی آقای خامنه ای دستور نوشتن تاریخ انقلاب را به نظامیان داد، می شد حدس زد که پروژه تحریف تاریخ انقلاب کلید خورده و دیر یا زود نوبت به مرکز حفظ آثار و اسناد آیت الله خمینی نیز می رسد.
آقای خامنه ای در ششم خرداد ماه امسال، یعنی وسط معرکه انتخابات ریاست جمهوری، “یکی از وظایف مهم مسوولان و فرماندهان دانشگاه امام حسین سپاه” را تعلیم “تاریخ انقلاب” به مردم و جوانان دانست و تاکید کرد انقلاب فقط در این صورت “آیندهای اطمینانبخش و قطعی” دارد!
وقتی یک سازمان یا آکادمی نظامی غیرمرتبط با “تاریخ”، قرار است معلم تاریخ مردم و جوانان شود چه هدفی دارد جز تأمین بستری که حتی در صورت ردّصلاحیت افرادی مانند هاشمی رفسنجانی نیز کسی نپرسد فلانی که “شناسنامه انقلاب” بود چرا حذف شد؟ و نگویند انقلاب اسلامی نیز فرزندان خود را خورد و همه شرکای انقلاب از نهضت آزادی تا جبهه مشارکت، از چپ تا راست، از آیت الله منتظری تا موسوی، کروبی و هاشمی همه را استالینیستی حدف کردند؛ گویا تاریخ انقلاب باید از نو نوشته شود تا بنابر متن جدید، آیندگان بدانند که انقلاب از اول چنین فرزندان و صاحبانی نداشته که بخواهد بخوردشان! این تاریخ جدیدی است که سپاه باید آن را بنویسد و در سخنان آن روز آقای خامنه ای “زمینه ساز آیندهای اطمینانبخش و قطعی” توصیف شده است.
گناه حمید انصاری، قائم مقام “موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی” این است که گفته اسناد نامه ای که آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۶۲ به آیت الله خمینی نوشته در موسسه موجود است؛ به گفته آقای انصاری، آقای هاشمی هم جز محتوای همان نامه را نگفته زیرا ”خاطرهای که آقای هاشمی رفسنجانی در موضوع حذف شعار نسبت به امام ذکر کرده است مربوط به موافقت و دستور امام بر قطع این شعار از رسانههای دولتی است. مطلبی که در سال ۶۲ روی میز بررسی و تصمیمگیری مسئولین نظام و رهبری انقلاب قرار داشت همین بود نه بحث بر سر دستور و یا توصیه به مردم برای حذف این شعار. در عبارات خاطرات آقای هاشمی هم که بر اساس یادداشتهای ثبت شده روزانه میباشد به صورت دقیق تصریح شده است که موضوع موافقت و دستور امام حذف شعار “مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی” از رسانههای دولتی بوده است نه نفی و نهی از این شعار”.
گناه حمید انصاری امانتداری از اسناد است؛ وگرنه کار اگر دست کمیته ای بود که خبرگزاری فارس خبر از تاسیس اش داده تا کار “حفظ آثار امام” را بر عهده بگیرد، لابد وظیفه انقلابی ایجاب می کرد که امثال این اسناد هرچه سریعتر معدوم شود.
گناه “موسسه تنظیم و نشر آثار امام” این است که وقتی یکی از بستگان آیت الله خمینی انتساب مطلبی به خود را تکذیب و تکذیبیه اش را در وبسایت جماران منتشر می کند، در حالی که با منطقِ فارس و کیهان، آقای انصاری و موسسه باید در جای قاضی و داروغه و محکمه بنشینند و نه تنها تکذیب او را نپذیرند بلکه به کمتر از توبه و إنابه ی او راضی نشوند و مانند بسیاری از منتقدان اش، مسئولیتِ مدعی العموم را خود به عهده بگیرند و حدّ دروغ و تهمت بر او جاری کنند.
حالا پس از مدتها حمله منسجم و سازمان یافته به خانواده آیت الله خمینی، سرانجام
نوبت پاکسازی به جماران رسیده، بلکه انتقام تمام این سالها از این “خانوادهی نافرمان” گرفته شود.