“از امروز دفتر “نگاه روز”ی را می گشائیم تا به روزهائی برسیم که کسی نمی داند آیا فضا را تیره تر خواهد کرد، یا اتفاق مهمی، اوضاع را تغییر خواهد داد؟ توفان در راه است یا آرامش می رسد؟”
هشت سال پیش “نگاه هفته” و ابتدا به نام “نگاه روز” در خرداد پر خطر دیگری با پرسشی متولد شد که امروز پاسخ خود را از تاریخ گرفته است. بناچار با نام مستعار “مهرداد شیبانی” می نوشتم و سه روز داغ در فضای یاس را تصویر می کردم. روزهایی بود در آستانه برکشیدن محمود احمدی نژاد در عملیات “چندلایه “ای که با
“چراغ خاموش” انجام می شد و منفذی برای برای تافتن نور واقعیت باز نمی گذاشت. آنچه کسی انتظار نمی کشید رخ داد و “دکتر” با نامه سفارشی و کابینه تائیدشده “آقا امام زمان” آمد. و حالا که هشتمین زادروز “نگاه هفته” می رسد، با باری از دشنام برشانه و ایرانی ویران درکارنامه می رود.
اگردرزاد روز “نگاه هفته ” یعنی اول خرداد ۱۳۸۴در تعریف “نظام مقدس جمهوری اسلامی” محل اختلاف بود، امروزدر هشت سالگی اش، مصطفی تاج زاده از زندان عنوان “سلطنت مطلقه فقیه” را جانشین “جمهوری اسلامی ایران” می کند.
درخردادی دیگر که همه تبار “نظام” به آن بر می گردد، دستان خونین “ولی فقیه” دوم و کسانی که در صف تائید صلاحیت شدگان هستند، جمله معروف “میزان رای ملت است” را خط می زنند و باخطوط درشت بر سینه تاریخ می نویسند:
میزان رای سلطان است
میزان رای رهبر است
علی خامنهای، ازهمین جایگاه، رای شورای نگهبان درباره صلاحیت نامزدهای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران را “قانون” و “فصلالخطاب” می نامد و بهطور “ویژه” از نامزدهایی که صلاحیتشان احراز نشده است به دلیل “تمکین” به قانون تشکر می کند. قانونی نانوشته می گوید:
- رای رهبر قانون است….
و رهبر میخ “تمکین” راهم محکم بر زمین دیکتاتوری مذهبی می کوبد.
ودر جهان، این داوری به ثبت تاریخ داده می شود:
- انتخابات در ایران آزاد، سالم و عادلانه نیست…
حرفی که شیرین عبادی، سارا لی ویتسون، رئیس بخش خاورمیانه سازمان دیدهبان حقوق بشر و جان کری، وزیر خارجه آمریکا-ـ سه تن ازخیل چهره های سرشناس دنیا بادیدگاهها و جایگاههای مختلف سیاسی -ـ هم تائیدو تکرارش می کنند.
و منتظران غلامی “آقا” که همگی در جنایات “نظام” کم و بیش دست داشته اند وهرکدام به فراخور قدرت و موقعیت خود درنابودی ایران سهیم اند، در “نمایش رقابت” رد پای “رهبر” راکه عامل اصلی همه رویدادهاست، با زبان پاک می کنند و با ریسمان به گردن رئیس جمهور درحال نزع می اندازند.
محمد باقر قالیباف که بر پشت موتور هزار مخالفین را “چوب” می زد و حالا گروهی از فرماندهان سپاه تکیه گاهش هستند، با انتقاد از دستگاه دیپلماسی کشور طی ۳۰ سال گذشته “خمودگی، کوتاهی و سوء تدبیر” این دستگاه را سبب بر باد رفتن منافع ملی ایران می داند.
دکتر علی اکبر ولایتی، پزشک، مشاور عالی و از قدیمی ترین سفره نشینان “بیت معظم”، ارقام حیرت آوری را برملا می سازد: “به دلیل تحریم ها، نمی توانیم پول نفتی که فروختهایم و تحویل دادهایم را بگیریم. به عنوان مثال، ۳۰ میلیارد دلار از پول مان نزد چینیهاست و همین حدود نیز پیش هندیها.”
بی شک، رقیب ناکام میر حسین موسوی برای کسب مقام نخست وزیری که حالا می خواهد دررخت ریاست جمهوری همان وظیفه را برای “ حضرت آقا” انجام دهد، بی خبر نیست که بقیه در آمد افسانه ای نفت به جیب کی رفته و کجاست.
کسی هم جرئت ندارد بپرسد که سیاست های کدام “فرزانه” با “بصیرت” سبب شده است تحریم های خانمانسوز دامنگیر ایران شود؟
سردار همیشه کاندیداهم تا برای جمع کردن رای اشاره ای به “تهدید پدر شهید به خودکشی” و “تبعیض در استانها” می کند، سانسور می شود تافرمانده اسبق سپاه هم حساب دستش بیاید.
انتقادات تند حسن روحانی از وضعیت کشور و مذاکرهکنندگان هستهای تا وقتی که دستش در شبکه های اجتماعی رو نشده، جلب توجه می کند.
مرتضی نبوی، درمصاحبه ای حساب شده دست حسن روحانی را در سرکوب “آشوبگران” دردست محمد باقر قالیباف می گذارد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، به استناد خاطرات حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در دوران محمد خاتمی، می گوید: “آقای روحانی تعریف می کرد در زمان ۱۸ تیر در سفر فرانسه بود و هنگامی که به کشور مراجعت کرد مشاهده کرد که اتفاقات آشوبناکی در کشور در حال وقوع است. آقای روحانی مطرح می کرد در آن زمان شورای عالی امنیت ملی اجازه ورود بسیج به مقابله با آشوب های خیابانی را نمی داد که ایشان با اجازه خود بسیج را وارد عرصه مقابله با فتنه گران کرد.”
در تائید این سخنان، مصاحبه های متعددی ازحسن روحانی در فضای مجازی منتشر می شود و جایگاه او رادر سرکوب خونین ۱۸ تیر در اذهان زنده می سازد.
کاندیدای مورد نظر “بیت” کیست؟ همکاران “ روز” درپی یافتن پاسخ این پرسش به سعید جلیلی می رسند. مصباح یزدی که هروقت دلش بخواهد به حضور” آقا امام زمان” می رسد و تائیدیه می گیرد، بسرعت دست ازدامان علی باقری می شوید که پیش از اعلام رد صلاحیتش کنار می رود و به سعید جلیلی می آویزد که “در عشق به ولایت بیش از حدنصاب امتیاز دارد.”
رقبای هم جناحی او درانتخابات، “احمدی نژاد دوم” می نامندش و تلویحا مواضع وی و حمایت پشت پرده بیت رهبری از او را با احمدی نژاد درسال ۸۴ مقایسه کنند.
صادق زیبا کلام هم همین نظر را دارد: “اگر عنوان سخنان جلیلی را بردارید همان نطق های احمدی نژاد در سال ۸۴ است.یکی از چهره هایی که نورانیترین بیرق مقاومت را در دست دارد، آقای سعید جلیلی است که به نظر من نامزد اصلی جریان اصولگرا خواهد شد. خیلی جالب و حیرت آور است که وقتی ایشان راجع به انتخابات و آینده کشور صحبت می کند، مطلقاً حرفی از مسائل عینی و حقیقی جامعه نمیزند، بلکه راجع به مسائل انتزاعی در خلأ و اینکه خط امام، انقلاب و مقاومت را به جلو ببریم سخن می گوید. او کاری به تورم، گرانی و سقوط جایگاه ایران در عرصه بین المللی که ظرف این ۸ است که قدرت در دستشان بود ایجاد شده، ندارد.”
افقی را که سعید جلیلی درآن “نابودی نظام های جهانی” و خشکاندن “ریشه صهیونیسم” را آشکارا وعده می دهد، دیگر نامزدهای “نظام” به تلویح هم رد نمی کنند. حتی یک کلمه علیه سرکوب درداخل و ماجراجوئی در خارج نمی گویند. “جنگ نیابتی” در سوریه که “حزب الله” دیگر پنهانش نمی سازد، حتی مورداشاره هیچ یک از “نامزدها” نیست.
حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، در سخنانی که همه می دانند معنائی جز اعلام سیاست “ نظام” ندارد وعده “پیروزی در سوریه” می دهد و می گوید گروه او تا “آخر راه” در آن کشور باقی میماند.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، از نقش فزاینده گروه حزب الله لبنان در جنگ داخلی سوریه شدیدا اظهار نگرانی می کند.
کریستین ساینس مانیتور دورنمای فشارهای جهانی را درگزارشی تحت عنوان تحریم ها با انتخابات تغییر نمیکند موردبررسی قرار می دهد.
افراد و شرکت های ایرانی دیگری در لیست سیاه تحریم قرار می گیرند. قانونگذاران آمریکایی با تصویب طرحی زمینه تشدید تحریمها علیه ایران را فراهم می سازند. هدف این طرح کاهش صادرات نفت و محدودسازی درآمدهای ارزی جمهوری اسلامی است وطبق آن شرکتهای خاطی در “فهرست سیاه” آمریکا قرار خواهند گرفت. شرکتهایی که به بخش مالی جمهوری اسلامی از طریق همکاری در عرصههای خودروسازی و معادن یاری میرسانند نیز میتوانند در “فهرست سیاه” آمریکا قرار بگیرند.
دنیس راس، مشاور سابق دولت اوباما، در روزنامه واشنگتن پست می نویسد: “باید تهدید به حمله را برای ایران باور پذیر کنیم.”
عربده های سردار شکنجه باید پاسخ اوباشد. محمد رضانقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین می گوید: “امروز ایران موشکهایی در اختیار دارد که میتواند ناوهای آمریکایی را مانند قوطی کنسرو خرد کرده و به عمق آب بفرستد. نیروی دفاعی ایران برترین قدرت منطقه و یکی از بهترین نیروهای جهان محسوب میشود.”
این سخنان، باز تولید سیاست خانمانسوز خامنه ای ـ– احمدی نژاد در سطحی خطرناکتر است.
هشت سال پیش، براستی کسی نمی توانست به این پرسش “نگاه روز” جواب بدهد: “توفان در راه است یا آرامش می رسد؟”ماجراجوئی جنون آمیز درخارج، هنوز بیشتر درپرده بود. احمدی نژاد، بمب ویرانی ایران را بر اساس سیاست واحد با “رهبری” تکمیل کرد، کلاهکش را نصب و ماشه را برای کشیدن آماده ساخت. نقش بنیادین گروه احمدی نژاد
“استحاله جمهوری اسلامی ایران” بود. با برکشیدن محمود احمدی نژاد جراحی
“جمهوری اسلامی” به پایان رسید. با حذف هاشمی رفسنجانی تنها رد صلاحیت علی خامنه ای باقی مانده است که درتاریکخانه ای دارد دست بدست می شودتا در لحظه موعود به “رهبر فرزانه” ابلاغ شود با کودتائی، گلوله ای و یا شاید بالشی….
“نظام مقدس جمهوری اسلامی” به “آخر راه” رسیده است، نوبت “آخرین نفر” دیر ودور نیست…
خرداد پر خطر دیگر آغاز شده است. در زاد روز خردادی “نگاه روز” پرسیدم، در هشتمین سال تولدش پاسخ می دهم:
- توفانی سهمگین درراه است….
و تاریخ ایران ازاین گردبادهای عظیم بسیاردیده است:
- آمدند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند….
همه ی ایرانیان با شنیدن این عبارت یاد حمله خانمانسوز مغول می افتند که مانند گردبادی عظیم در حرکت بود.می گویند وقتی مغولان در ۶۱۶ به بخارا رسیدند آن شهر را پس از سه روز محاصره فتح کردند و به داخل شهر رفتند و آن را به آتش کشیدند و چون بنای خانه های آن از چوب بود همه ی آنها جز چند خانه و مسجد که از آجر ساخته شده بود از میان رفتند، سپس شهر را غارت و مردم را قتل عام کردند. اما مردم نیشابور به هنگام عبور لشگریان مغول، اطاعت از مغول را قبول کردند ولی با شنیدن اینکه سلطان جلال الدین سر به نافرمانی برداشته است سربازان مغول را کشتند و داماد چنگیز خان نیز در روز سوم محاصره کشته شده و مغولان شکست خوردند. اما بعد از مدتی تولی پسر چنگیز آن شهر را گشود و همه ی مردم آن را از زن و مرد و پیر و جوان کشت و شهر را با خاک یکسان کرد. سپس دختر چنگیز به انتقام مرگ شوهر خود فرمان داد نیشابور را ویران کنند و آنها حتی به سگ و گربه ی شهر هم رحم نکردند…”
طالبان شیعه، کشتن سگان را هم شروع کرده اند. تاریخ به آنها فرصت قتل عام گربه ایران را هم خواهد داد؟
پاسخم را سیف فرغانی می دهدکه هم در زمانه بیداد مغولان سرود:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلو گیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در، بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد