پرونده دوم این هفته هنر روز اختصاص دارد به ایرج گرگین…..
گزارش مراسم خداحافظی با بزرگمرد رسانه
آقای گرگین بین ما نیست….
ایرج گرگین، «آقای گرگین» برای کسانی که افتخار همکاری با او را داشتند، دیگر بین ما نیست. «آقای گرگین» روز جمعه ۱۳ ژانویه در بیمارستانی در ویرجینیا، در سن ۷۷ سالگی در پیامد بیماریای طولانی درگذشت و دوستان و همکارانش را تنها گذاشت. دوستان و همکارانش چندروز بعد، یکشنبه ۲۲ ژانویه، در دانشگاه مریلند گرد آمدند تا با او تجدید دوستی کنند؛ زیرا برای بسیاری از آنها «آقای گرگین» همیشه همراهشان خواهد ماند .
اجرای مراسم یاد بود «صدای مخملی» رادیو تلویزیون به عهده یکی از همکاران سابق و یا به قول خودش «همیشه شاگرد آن همیشه استاد»، فریدون فرحاندوز گذارده شده بود. فرحاندوز، که در ایران با «آقای گرگین» همکار بود، در آغاز این مراسم از او به عنوان «شخصیتی نوآور و مبتکر» یاد کرد که «حرفهاش را با تمام وجود دوست میداشت، رسانه را ابزاری فرهنگی میدانست و از قابلیتهای آن برای شکل بخشی به فرهنگ جامعه و گسترش آن به خوبی آگاه بود.»
دو استاد دانشگاه، منصور فرهنگ و احمد کریمی حکاک، نیز که با گرگین در سالهای غربت و دوری از وطن آشنا شده بودند، و همچنین خانم مهناز افخمی در این مراسم سخنانی در بزرگداشت ایرج گرگین و نقش او در اعتلای فرهنگ گفتگو و احترام به شنوده گفتند. در جریان این مراسم، که چندصد نفر را در یکی از سالنهای دانشگاه مریلند گرد آورده بود، بخشهایی از مصاحبه معروف ایرج گرگین با فروغ فرخزاد و فراز هخائی و از شعرخوانیهای معروف او در «رادیو تهران» چون شعر «خانهام ابریست» از نیما یوشیج، «تنها صداست که میماند» از فروغ فرخزاد، و شعر «مرد دیگر» از نصرت رحمانی نیز پخش شدند.
دیگر سخنرانان این مراسم شامل سه نسل از همکاران ایرج گرگین بودند. کامبیز محمودی، که در اولین سالهای ورود ایرج گرگین به جهان رسانهها با او همکار بود، از شهامت گرگین در نوآوری «در سالهای خوش اختناق» گفت. از نسل بعدی همکاران ایرج گرگین، همکاران سالهای بعد از انقلاب و رادیو آزادی، که بعد به رادیو فردا تغییر نام داد، استیو فیربانکس، بنیانگذار رادیو آزادی، نازی عضیما و امیرمصدق کاتوزیان در مراسم یادبود ایرج گرگین رشته سخن به دست گرفتند.
امیر مصدق کاتوزیان در سخنرانیاش به سختیها و مشکلاتی که ایرج گرگین در این سالها با آنها مواجه شده بود و هم زمان متانت و بزرگواری او در مقابله با این مشکلات گفت: «درک «آدمهای غیرعادی» مثل ایرج گرگین – آقای گرگین – حتی برای آدمهایی با حسن نیت همیشه کار آسانی نیست. بگذریم از
اینکه وجود و حضور و حیات آنان برای بسیاری اسباب دردسر و مایه حسادت است. به طوری که اگر به فرهیختگیاش نشد، به سختگیریاش ایراد میگیرند، اگر نه به میانهرویاش خرده میگیرند و اگر به آن هم نشد به سن و سالش بند میکنند. «آدمهای غیرعادی» همیشه تبعیدیاند، چه در وطن و چه در مهاجرت.
همین است که تک و توک آدمهایی مثل ایرج گرگین – آقای گرگین – تا زندهاند برخی برایشان پشت پا میگیرند و وقتی چشم از جهان فرو بستند میگویند قهرمان دوی با مانع بود. ایرج گرگین – آقای گرگین – اما از کنار اینها میگذشت، شوکران نامردمیها را سر میکشید و بدون تلخکام شدن چشم به امید، آزادی و مخاطبانش در ایران میدوخت.»
نازی عظیما، که نه تنها شاگرد و همکار ایرج گرگین بود بلکه با او نسبت خانوادگی نیز داشت، شاید زیباترین جمله را در یاد ایرج گرگین گفت: «ایرج گرگین با همان لبخندی که همیشه بر لب داشت چشم از جهان بست. متانت و حیایی که در تمام زندگی از او دیده بودیم را حتی در آخرین لحظات نیز همرا داشت.» نازی عظیما، که ایرج گرگین را از کودکی میشناخت و در ۱۴ سال گذشته همکار و یا به قول خودش دوست گرمابه و گلستان ایرج گرگین بود، شخصیت این استاد رسانه را در کلمه «نجابت» خلاصه میکند.
نیما تمدن، نماینده نسل سوم همکاران و شاگردان آقای گرگین بود که در دانشگاه مریلند صحبت کرد. نیما از خلائی که بعد از انقلاب نسل جوان در آن زندگی میکند و با گذشته نزدیک قبل از انقلاب آشنائی ندارد گفت و ایرج گرگین را یکی از شخصیتهائی دانست که متاسفانه نسل جوان اگر چه اسمی از او شنیده است ولی متاسفانه با او آشنائی ندارد. نیما تمدن خواست بورسهای تحصیلی در دانشگاهها به نام ایرج گرگین ایجاد شود تا نام او هرگز از یاد نرود.
در مراسم بزرگداشت ایرج گرگین در دانشگاه مریلند البته همسر ایرج گرگین، خانم اعظم گرگین و استیو فیربنکس، بنیانگذار رادیو آزادی نیز صحبت کردند. رضا قطبی، مدیر سابق رادیو و تلویزیون ملی ایران و مهرانگیز کار نیز از راه دور برای شرکت در این مراسم به واشنگتن سفر کرده بودند.