سود دوستی با سودان

سرگه بارسقیان ‏
سرگه بارسقیان ‏

مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری حسن روحانی، یک غایب پرحاشیه داشت؛ عمرالبشیر رییس‌جمهور سودان که هواپیمایش به دلیل مخالفت عربستان سعودی با عبور از حریم هوایی خود، ناچار به خارطوم برگشت. یک سال بعد از آن، سودان مراکز فرهنگی ایران در این کشور را تعطیل کرد؛ سخنگوی وزارت خارجه ایران این تصمیم را “نتیجه تحریک برخی گروه‌های مشکوک سیاسی سودان و نیز جریانات افراطی منطقه‌یی” دانست اما وزیر خارجه سودان گفت تعطیلی مراکز فرهنگی ایران “بنا به دلایل درستی اخذ شده و تغییرناپذیر است”.

مقامات ایرانی حتی پس از اعلام اخراج رایزن فرهنگی ایران در سودان، اصرار داشتند که این کار افراطیون است و به گفته معاون عربی – آفریقایی وزارت خارجه آنها نخواهند توانست “روابط خوب” جمهوری اسلامی و سودان را مخدوش کنند و خبر داد رایزنی‌های رسمی دو کشور درباره فعالیت مراکز فرهنگی در تهران و خارطوم ادامه دارد. دو هفته بعد از آن در اواخر شهریور، مدرسه سودان در ایران به دستور وزارت خارجه این کشور بسته شد. تهران نشنیده گرفت تا هفته گذشته که رییس‌جمهور سودان به روزنامه الشرق‌الاوسط گفت تعطیلی مراکز فرهنگی ایران یک گام استراتژیک بوده و “آنچه از روابط ما با ایران به گوش عربستان رسیده اغراق شده است”. عمرالبشیر مناسبات ایران و سودان را کاملا عادی توصیف کرد که هرگونه صحبت از وجود روابط استراتژیک ساختگی است و با هدف آسیب زدن به روابط خارطوم با شرکایش در خلیج (فارس) و عربستان سعودی گفته می‌شود. بعید بتوان باز هم پیام صریح عمرالبشیر به عربستان سعودی را نشنیده گرفت و همچنان به‌طور یکطرفه از روابط خوب دو کشور گفت و تصمیمی که دولت سودان گرفته و رسما اعلام و دفاع کرده را به عواملی خارج از اراده دولت، افراطیون، دشمنان مشترک و… نسبت داد.

رییس‌جمهور سودان که محمود احمدی‌نژاد او را “برادر عزیزم” خطاب می‌کرد و روابط دو کشور را “عمیق و گسترده” می‌خواند که دارای مواضع مستقل، اسلامی و انقلابی در مجامع جهانی هستند، چطور می‌تواند دو سال بعد از “ریشه‌دار” دانستن روابط، منکر مناسبات حسنه شود و دوستی با ایران را به بهای نزدیکی با عربستان بفروشد؟ پس از اینکه عمرالبشیر در سال ۲۰۰۹ به اتهام ارتکاب “جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت” در دارفور، تحت تعقیب بین‌المللی قرار گرفت، احمدی‌نژاد حکم دادگاه لاهه برای بازداشت عمرالبشیر را “بغض انسان‌های بدکار و ظالم نسبت به دولت و ملت سودان” تعبیر کرد و احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران گفت جرم سودان دو چیز است؛ ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی‌های ابرقدرت‌ها و اجرای شریعت. پس از آن هم رسانه‌هایی در ایران برگزاری همه‌‌پرسی استقلال جنوب سودان را به سر برآوردن “اسراییل دوم” تشبیه کردند و اندک دیده شد نگاه روزنامه جمهوری اسلامی که نوشت عمرالبشیر برای گریز از فشارهای غرب و خروج از انزوای سیاسی زیر بار این ننگ رفت و راضی شد تجزیه و فروش بخشی از خاک کشورش را با ابقای خود در قدرت و حکومت معاوضه کند.

در این سال‌ها چندین بار فرش قرمزهایی زیر پای عمرالبشیر پهن شده و بار‌ها از سوی روسای جمهور دو کشور، روابط فی‌مابین “حسنه و ممتاز” توصیف شده است اما حالا چرا همه آن مناسبات “عمیق” که نقطه اشتراک آن مبارزه طرفین با امپریالیسم جهانی بود، این‌طور رنگ می‌بازد؟ جز اینکه یک بار دیگر نشان داد باید در فهرست دوستان خارجی تجدید نظر کرد؟ اینکه دوستی با کشورهایی که پایه‌اش امریکاستیزی است، می‌تواند با یک هوس دیگر یا حرص جدید مسوول حکومتی چنان ارزان فروخته شود که گویی آن همه هزینه‌ها سر یک روابط سراپا مساله‌دار هیچ بوده است؟

گشتن دور دنیا و دست دوستی دادن به اوکه فقط امریکاستیزی‌اش شهره عام است، اگر روزگاری خصلت بخشی از دیپلماسی ایران بود، امروز زحمت آن شده است. آیا صرف اینکه هر دو کشور سابقه مخالفت با امریکا دارند، می‌تواند ضامن روابطی حسنه و تامین منافع ملی برای ایران باشد؟ دو کشوری که روابط حسنه با ایران دارند، ونزوئلا و سودان، هر دو در جایگاه بدترین‌های اقتصادهای جهان ایستاده‌اند.

سال قبل ایران با تورم ۳۴ درصدی در رتبه سوم کشورهای دارای بالا‌ترین نرخ تورم قرار داشت، بعد از ونزوئلا با تورم ۶۴ درصدی و سودان با تورم ۳۸ درصدی. عمرالبشیر درس خوبی به دیپلماسی در‌گذشته داد که خرج بیجا برای دوستان ناپایدار نکند.

منبع: اعتماد، ۲۶ مهر