چه نام دردآگین و هراس انگیزی که یادآوری شوم از بی عدالتی و بی فریادرسی است. گاه و بیگاه جنازه انسانی روانه نهانخانه خاک می شود؛ امّا نه کسی در بدرقه اش و نه اشکی در حسرتش.
اینجا “زندان” است؛ گورستان زندگان و نام ننگینی بر دامان بشریّت. در اینجا “انسانیّت” در تاریکخانه بیدادگری نا برابری می پوسد و می میرد.
در دادگاه تاریخ جامعه شناسی هیچ انسانی بزهکار نیست ؛ این بیدادگاه نظام های ضدّ بشری و چرخه ستمگری و حاکمیّت دیکتاتوری است که “قداست انسانی” را تباه می کند، و انسانها را در زیر پایه های آزمندی و قدرت پرستی له می کند.
آری اینجا زندانست و همه ابعاد ننگین و فساد انگیزش در ایران و در شهر همدان که قلم یک زندانی محکوم به حبس بدلیل رسالتی که بعهده دارد گوشه ای از آن را ترسیم کرده است:
نمونه هایی از نقض آشکار حقوق بشر در زندان همدان:
1 - قضات بی در نظر گرفتن احوال متّهم از بیکاری و نیز اوضاع نابسامان جامعه، احکام سنگین می دهند، و این امر خانواده ها را متلاشی می کند و زمینه های رشد تباهی و ویرانی اجتماعی را فراهم می کند.
2- رفتار بد ماموران و پرسنل زندان و برخورد های زننده فیزیکی بنام “اصلاح و ترببیت مجرم” که این خود برای زندانی (مددجو) تبعات جبران ناپذیر بدنبال دارد، و ناهنجاری هایی در حال حاضر در داخل زندان و در آینده پس از آزادی و (اگر آینده ای برایش مانده باشد) بدنبال دارد.
3- نبودن کار و اشتغال و آموزش که این همه مشکلات روحی و رفتاری برای زندانیان و احساس پوچی و گوشه گیری در وجود زندانی پدید می آورد.
4- از همه مهمتر رعایت نکردن اصول بهداشتی و بی توجهی به مواد بهداشتی و شوینده در حمّام و دستشویی و استفاده از آب آلوده.
5- نبودن دارو و رسیدگی نکردن به حال زندانیان بیمار و به ویژه سالمندان، برخورد سرسری و گاه با پرخاشگری از سوی بعضی از پزشکان و ماموران بهداشتی.
6- بی احترامی و کتک زدن زندانیان از سوی سربازان و دیگر ماموران، و رسیدگی نکردن به شکایات و اعتراض زندانیان.
7- ایدز، هپاتیت، بیماریهای پوستی مسری و خطرناک و تجاوزات جنسی و انواع بیماریهای مسری.
8- و متاسفانه کمبود مواد غذایی و مغذی که منجر به سوءتغذیه زندانیان مانند پوکی استخوان، کم خونی و… می گردد.
در پایان انتظار می رود هر انسان بشردوست و آزادیخواه این پیام را به دیگران برساند.