احمد شیرزاد، فیم پخش شده از شبکه اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی با عنوان “۴ سال بعد از عاشورای ۸۸” را مشمئز کننده خوانده و خواستار عذرخواهی عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما شد.
آقای شیرزاد در مصاحبه با “روز” گفت که “واقعا بسیار مشمئز کننده و خجالت آور است و آقای ضرغامی بایستی خجالت بکشد از این کاری که کرده. اگر تحمیل است بایستی طرح کند و اگر کار خودش بوده باید خجالت بکشد و پاسخگو باشد.
در فیلمی که بخش خبری شبکه اول صدا و سیما، شب گذشته پخش کرد، بدون اشاره به تیراندازی و کشتار معترضان در روز عاشورای ۸۸ از سوی نیروهای نظامی و انتظامی، این میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند که همچون ۴ سال گذشته آماج حملات و اتهامات دستگاههای حکومتی قرار گرفتند. رهبران جنبش سبز که به همراه زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن ۸۹ در حصر خانگی به سر می برند.
احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت میگوید که هدف این قبیل تبلیغات و کارها این است که مجددا فضای جامعه را قطبی کنند.
مصاحبه با آقای شیرزاد در شرایطی انجام شد که بیش از صد روز از روی کار آمدن دولت حسن روحانی میگذرد. از این چهره اصلاح طلب درباره عملکرد حسن روحانی و دولت او در این صد روز سوال کرده ام و اینکه به نظر می رسد دولت تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی را در الویت قرار داده و از عرصه سیاست داخلی و وعده هایی که به مردم داده غافل شده است. از عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت همچنین درباره انفعال و سکوت اصلاح طلبان سوال کرده ام و اینکه ایا دارند تجربه زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی را تکرار میکنند یا اینکه راهکارهایی برای مقابله با تنروی های جناح مقابل دارند.
مصاحبه “روز” با احمد شیرزاد در پی می آید:
آقای شیرزاد شما عملکرد دولت در صد روز ی که روی کار آمده چطور ارزیابی میکنید با توجه به وعده هایی که آقای روحانی داده آیا دولت عملکرد قابل قبولی از نظر شما دارد؟
به نظر من صد روز برای سنجش عملکرد طبیعتا زمان خیلی کوتاهی است و نمی شود به قضاوت نشست که نتایج چه بوده ولی می شود روی جهت گیری ها قضاوت کرد. مشخص است که جهت گیری های آقای روحانی بسیار متفاوت با دولت گذشته است و رویکردی که دولت اقای روحانی داشته به قول ها و وعده هایش نزدیک تر بوده. البته در این رویکرد برخی موارد را با تاکید و شدت بیشتری دنبال کرده ولی برخی موارد را با تاکید کمتر. مثلا بحث تنش زدایی در سیاست خارجی خیلی جدی تر وارد شده و تمام هم و غم خودش را دولت آقای روحانی روی تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی گذاشته و تا حدی هم می شود گفت دست او هم بازتر بوده در این زمینه یعنی نهادهای دیگر قدرت با او همراهی بیشتری در این زمینه داشتند. ولی در مسائل داخلی، سیاست داخلی و توسعه سیاسی هم دست آقای روحانی بسته تر بوده هم خود دولت هم با تاکید کمتری وارد شده است.
انتقادی که می شود همین است که اقای روحانی تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی و بحث هسته ای را در الویت قرار داده و در عین حال غافل شده از سیاست داخلی و شعارها و وعده هایی که در این زمینه داده بود.
به نظر من غافل نشده ولی آقای روحانی در فضایی درگیر است که نمیخواهد در یک گفتمان تخاصمی با جناح تندروی اصولگرا و افراطیون اصولگرا وارد شود. مواردی است که اصولا اختیار آنها دست آقای روحانی نیست و خود او هم از اول میدانسته. مثلا بحث آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر آقای موسوی و آقای کروبی و خانم کروبی، مواردی است که اختیار آن دست آقای روحانی نیست.
یعنی آقای روحانی در این زمینه که گفتید عملا کاری نخواهد کرد؟
در این نوع موارد آقای روحانی می تواند وارد یک گفتمان مطالبه جویانه شود و در کنار مردم این گفتمان را مطرح کند. به نظر می رسد که تحلیل آقای روحانی این است که در چنین قصه ای وارد نشوند این تحلیل آقای روحانی است ظاهرا که اگر بگویند و بعد از مدتی هیچ اتفاقی نیفتد بدتر از آن است که اصولا وارد آن نشوند. در هر حال شرایط سختی آقای روحانی در پیش دارد. اگر هیچ صحبتی نکند متهم خواهد شد به اینکه همراهی میکند و به وعده هایش عمل نکرده. اگر وارد چنین صحبتی شود بعد از مدتی متهم خواهد شد که تو کاری از دستت بر نمی آید استعفا کن برو. این شرایطی است که واقعا در زمان اقای خاتمی هم تجربه کردیم و فشارهایی که روی دولت آقای خاتمی می آمد مجموعا فشارهای شکننده ای بود. من فکر میکنم راه حل درست این است که ما همواره یادآور شویم وعده هایی که آقای روحانی داده و از او بخواهیم که در لابی گری های سیاسی و رفتارهای سیاسی، اینها را دنبال کند اما اینکه روی مطالبات ما صرفا با دولت آقای روحانی باشد من فکر میکنم با دست خودمان دولت را تضعیف کرده ایم و امکانی که می توانیم از آن بهره برداری کنیم را از بین بردیم. ما نباید کاری کنیم که در عرصه افکار عمومی، دولت به ناتوانی و ناکارامدی متهم شود. واقعا همه ما میدانیم مواردی از نوع آزادی زندانیان و رفع حصر به هیچ وجه از اختیارات دولت نیست.
ولی آقای روحانی هم در رابطه با رفع حصر و هم آزادی زندانیان سیاسی، وعده داده بودند.
من در موضع دفاع از آقای روحانی نیستم تا جایی که من به نظرم می آید اصلا نمی توانسته چنین وعده ای بدهد. وعده ای که من می روم اینها را آزاد میکنم غیر طبیعی است و اگر می گفت قطعا هم ما، هم شما و هر خبرنگاری می توانست ایراد بگیرد که چگونه.
آقای روحانی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در زمان تبلیغات انتخاباتی و در پاسخ به آنها گفته بود : “به نظر من مشکل نیست شرایطی را در یک سال آینده بشود فراهم کرد که نه تنها آنهایی که در حصرند آزاد شوند بلکه حتی آنهایی که به خاطر سال ۸۸ در زندان هستند هم آزاد شوند”.
من فکر نمیکنم با این صحبت و این گفتمان ایشان وعده آزادی داده باشد. بحثی که اقای روحانی مطرح کردند سمت گیری، سو گیری و قرار گرفتن شان در کنار مطالبات مردم را گفته اند. و اینکه دولت هم بایستی در جاهایی که امکان لابی گری دارد اینها را دنبال کند. در این من تردیدی ندارم. فکر میکنم قضاوت اکثر کسانی که به آقای روحانی رای داده اند قضاوت خوش بینانه ای است و باورشان این نیست که آقای روحانی میخواهد جهت گیری های خودش را زیر پا بگذارد. ولی اینکه ایشان به عملی قول داده باشد که در اختیارش نیست نه عقلانی است نه به مصلحت سیاسی نزدیک است. آقای روحانی هم بسیارآدم عمل گرا و مصلحت گرایی است و به هیچ عنوان نمی آید حرفی بزند که بعدا نتواند انجام دهد. بحث دفاع از عملگرد آقای روحانی در این زمینه نیست. بحث این است که آیا درست است ما، منظورم مای نوعی است، همان بلایی را که با مطالبات حداکثری بر سر آقای خاتمی آورده شد حالا بخواهیم سر آقای روحانی بیاوریم. یعنی وقتی صدای مان به قوه قضائیه نمی رسد دست مان به بخش هایی از حاکمیت که در این قبیل مسائل دخیل هستند نمی رسد بیاییم دادمان را سر آقای روحانی بزنیم. این بعد از مدتی عموم مردم را به دلسردی دچار خواهد کرد و دلسردی قطعا نتیجه اش در رخدادهای بعدی که به حضور مردم نیاز داریم منفی خواهد بود.
آقای شیرزاد در عرصه سیاست داخلی فقط بحث آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر نیست. از ناکام ماندن وعده تشکیل وزارت زنان تا توقیف روزنامه بهار و وعده های دیگر. تا جایی که اعلام شده از ۴۶ وعده آقای روحانی تنها سه چهار مورد عملی شده است.
من مدافع آقای روحانی نیستم و باید پاسخ دهد اگر وعده ای داده ولی این را غافل نشویم که اگر ما در عرصه سیاست خارجی بتوانیم به نتیجه برسیم در حال حاضر از همه اهمیت بیشتری دارد. مساله دوم ما مساله حقوق بشر است. به لحاظ سطح اهمیت می گویم ممکن است به لحاظ انسانی و اخلاقی، مساله حقوق بشر مهم تر باشد اما تا جایی که مربوط به زندگی مردم و تغییر وضعیت سیاسی کشور است، مساله سیاست خارجی بسیار مهم است بخصوص از این حیث که اگر ما در عرصه سیاست خارجی نتیجه بگیریم صرفا این نیست که ما ۳۰- ۴۰ میلیارد دلار دارایی هایمان آزاد می شود و.. بلکه مساله پیش از آن، آثار فرهنگی در جامعه خواهد داشت و بخصوص جناح راست افراطی، شکست سنگین ایدئولوژیک خواهد خورد. البته مسول آن خودشان هستند. وقتی یک جناحی تمام هست و نیست فکری و روحی خودش را به تخاصم با امریکا محدود میکند بالاخره روزی هم این تخاصم تمام خواهد شد. حالا امروز نشود سالی دیگر. ولی این شکست فکری و ایدئولوژیک برای جناح راست افراطی که هستی خود را در ستیز با یک دشمن خارجی، تعریف کرده بسیار مهم است و تاثیرات کاملا دراز مدتی در عرصه سیاست داخلی ما هم خواهد داشت. اگر در این مساله که دولت اهتمام کرده بتواند به نتیجه ای برسد و آن سوی قصه، کشورهای غربی، واقعیت های ایران را بتوانند درک کنند و دنبال موج اسرائیلی راه نیفتند، من تصور میکنم بسیار موثر خواهد بود و پیروزی در این مذاکرات می تواند صحنه سیاسی در داخل ایران را کاملا دگرگون بکنند.
اشاره به مسائل زمان آقای خاتمی کردید. اقای شیرزاد این تجربه را ۸ سال داشتید اصلاح طلبان توانستند درسی بگیرند یا همان رفتار و تجربه را دارند تکرار میکنند؟
الان شرایط با آن زمان خیلی تفاوت دارد و درس هایی هم که می شود گرفت درس های متنوع و متعددی است. یکی از درس ها این است که واقعا ما توان طرف مقابل را ناچیز نپنداریم. در سال ۷۶ این تصور پیش امد که حالا که دولت را گرفتیم پس همه چیز دست ماست. این صحبتی که عرض میکنم از سر ترس یا واهمه نیست. واقع بینی قدرت سیاسی در کشور، ما را به اینجا می رساند که بدانیم طرف مقابل چه امکانات و اختیاراتی دارد. شورای نگهبان کاملا در اختیارش است، بسیاری از نهادهای قدرت در اختیارش است. همین الان اکثریت مجلس در اختیار آنها است، قوه قضائیه در اختیار آنها است. بنابراین ما در یک محدوده ای می توانیم با ارزیابی درست از توان مان رفتارهایی بکنیم که ما به هدف مان نزدیک کند. ولی اگر فکر کنیم که با یک پیروزی در انتخابات همه چیز تمام شد و حالا ما هر کاری دلمان بخواهد میکنیم اینطور نیست. متاسفانه ان زمان در سال ۷۶ این تصور در بعضی دوستان جوان به وجود آمده بود که حالا آقای خاتمی همه کار می تواند بکند و حالا اگر نمیکند لابد نمی خواهد. واقعا اینجور نیست و ما همین دوره جدید باز دوباره شاهد بودیم مثلا صحبت شد برای عید غدیر بخشی از زندانیان سیاسی آزاد می شوند. روشن است که اگر دولت احمدی نژاد سر کار بود اصلا این حرف ها مطرح نبود. روشن است این تلاش ها شده، این فعالیت ها شده و صحبت بوده که بشود یک گشایشی در فضای سیاسی ایجاد کرد. بخشی هم ایجاد شد خانم نسرین ستوده و برخی از زندانیان سیاسی آزاد شدند. ولی چرا متوقف می شود پیداست که نهادهایی که قدرت در دست شان است می توانند هر لحظه تصمیمات را برگردانند. بنابراین این واقعیت ها را نمی شود نادیده گرفت. البته ما هم اهرم های خودمان را داریم که مهم ترین آن مردم هستند. و درست به همین دلیل ما نباید مردم را دلسرد کنیم باید سعی کنیم مردم را بیشتر به سمت واقع بینی سوق دهیم نه اینکه آنها را دعوت به سکون و سکوت بکنیم. ولی واقعا باید کاری کنیم که انرژی مردم به ناگهان تحلیل نرود بلکه بتوانیم این انرژی را در طول یک مدت زمان قابل توجه استفاده کنیم .
اصلاح طلبان از آقای روحانی حمایت کردند و مطالباتی از او داشتند. تا چه حد مطالبات اصلاح طلبان در این صد روزه از سوی آقای روحانی و دولت او براورده شده؟
برای ما مطالبات مربوط به اداره صحیح کشور و اداره صحیح سیاست خارجی و اقتصاد در راس همه چیز است. آنچه که مردم میخواهند ما هم می خواهیم منتهی علاوه بر این مطالبات، یکسری مطالبات اختصاصی وجود دارد که مهم ترین اش آزادی زندانیان سیاسی و آزادی فعالیت احزاب است. که البته این مطالبت ما قطعا آثار اجتماعی مثبتی برای مردم دارد. ولی متاسفانه این مطالبات در این مدت هنوز جامه عمل نپوشیده. در مجموعه انتصاباتی که در استان ها انجام شده وضع نسبتا قابل قبول است. نمی توانیم بگوییم خوب است اما قابل قبول است و فضا از آن فضای امنیتی که دولت احمدی نژاد بود و استانداری هایی که نصب شده بودند فرق کرده. یکسری وزارت کشور در انتصاب استانداری ها کند عمل کرده و طول کشیده ولی مجموعا این کار دارد جلو می رود و به تدریج آثار مثبت خودش را در سطح استان ها و شهرها نشان خواهد داد. الان تا حدی فضا تغییر کرده اما نه در حدی که منجر به یک نشاط گسترده سیاسی و اجتماعی شود ولی کمابیش دارد تحولات خودش را نشان میدهد.
برنامه اصلاح طلبان چیست اصلا برنامه ای دارند یا اینکه قصد دارند همچون ماههای اخیر سکوت اختیار کنند؟
کمابیش موضع گیری هایی می شود ولی شاید بیشتر همه به دنبال این هستند که عرصه را بر آقای روحانی تنگ نکنند و فضایی ایجاد نشود که کار برای آقای روحانی سخت شود. من فکر میکنم شاید تا دو سه ماه دیگری این فضای صبر و انتظار ادامه داشته باشد ولی امید ما این است که تاجاییکه به وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب برمیگردد کار برای احزاب اصلاح طلب، لااقل بخشی از آنها یک مقداری روان تر شود. البته تا حدی شده و کارهای تشکیلاتی صورت می گیرد در سالهای قبل هم اصلاح طلبان تعطیل نکرده بودند ولی خب مشکلاتی وجود داشت. ما برای هر جلسه عادی حتی مراسم افطاری، با جمع شدن نیروهای امنیتی و جمع شدن گردهمایی ها مواجه بودیم. ولی الان این اتفاق نمی افتد و تقریبا جسات تشکیلاتی برای همه احزاب اصلاح طلب وجود دارد اما فعالیت علنی که مثلا دفاتر احزاب با تابلو باز شود هنوز نیاز به کار بیشتر دارد هم وزارت کشور باید جدی تر عمل کند هم یک مقداری پی گیری های حقوقی لازم است .
شما گفتید رفع حصر در اختیار روحانی نیست اما برخوردها با دختران آقای موسوی و واگذاری موبایل میرحسین به نوعی از تشدید برخوردها خبر میدهد. در حالیکه انتظار می رفت حداقل رفتارها تعدیل شود.
از حدود چند هفته پیش جناح راست افراطی طرح مجدد بحث به قول خودشان فتنه را در راس کارش قرار داده. همین امروز که من دارم با شما صحبت میکنم از تلوزیون جمهوری اسلامی فیلم بسیار تند و توهین آمیزی نمایش داده شد. واقعا بسیار مشمئز کننده و خجالت آور است و آقای ضرغامی بایستی خجالت بکشد از این کاری که کرده. اگر تحمیل است بایستی طرح کند و اگر کار خودش بوده باید خجالت بکشد و پاسخگو باشد. من فکر میکنم این قبیل تبلیغات و کارها یک هدفی را دنبال میکند. اینکه بر سر مساله انتخابات سال ۸۸ مجددا فضای سیاسی کشور را قطبی بکنند. شما هفته پیش را ببینید نوع برخوردی که با اقای سجادی سر رای اعتماد در مجلس اتفاق افتاد حاکی از همین داستان بود اینکه بیا توبه کن بیا عذرخواهی کن حتی نه فقط نسبت به مسائل ۸۸ بلکه حتی نسبت به موضع گیری های زمان تحصن. این جناح راست افراطی یکسری تابوها و برچسب ها تهیه کرده و سعی میکند مرتب فضا را در این زمینه قطبی و پرتنش بکند. برعکس مجموعه دوستان اصلاح طلب میخواهند یکجوری، نه اینکه از سر مطالبات خود بگذرند بلکه جامعه را به این احساس و نتیجه برسانند که فضا، فضای جدیدی است و در این فضای جدید بایستی به آینده نگاه کرد. معنایش این نیست که از مطالبات گذشته مان چشم می پوشیم. برای واکاوی گذشته ها همیشه وقت وجود دارد ولی الان با توجه به امکاناتی که طرف مقابل دارد و نوع برخورد شدیدی که انجام میدهد اگر ما هم بخواهیم وارد همان گفتمان تخاصمی آنها شویم درست همان هدفی است که آنها دنبال میکنند. بنابراین اگر یک مقداری سکوت می شود یا پاسخی گفته نمی شود از سوی دولت یا اصلاح طلبان، به این دلیل است که تحلیل دوستان ما این است که در دامی خواهیم افتاد که برای ما پهن کرده اند. مجددا همان سرکوب ها و همان بگیر و ببندهای سال ۸۸ و ۸۹د تکرار می شود. در فضای جدید بایستی ببینیم چه افق ها و چه عرصه هایی برای کار وجود دارد و وارد بحث هایی که می تواند برای مات مشکل ساز شود نباید بشویم. به عنوان مثال در بحث زندانیان سیاسی بیش از اینکه بخواهیم روی مناقشات ۸۸ تکیه کنیم بحث مان این است که نظام از ادامه حصر آقایان موسوی و کروبی حتما ضرر خواهد کرد و از ادامه نگهداشتن زندانیان سیاسی در زندان حتما ضرر خواهد کرد چه در عرصه سیاست خارجی و چه در عرصه سیاست داخلی. اگر ما واقعا به اصولگرایان میانه رو و کسانی که توی حاکمیت بیشتر به دنبال روندهای منطقی هستند، بتوانیم این منطق را بقبولانیم که مسائل سال ۸۸ هرچه که بود، ادامه آن فضا و تاکید بر سیاست های سرکوب، الان به نفع خودتان هم نیست. این قبیل گفتمان را ما ترجیح میدهیم نسبت به اینکه وارد همان فضای تخاصمی شویم که آنها دوست دارند.