مهرداد شیبانی
روزهای آخر این هفته که ماه اول زمستان ایرانی به پایان می رسد، کاخ سفید چند بار احتمال حمله نظامی به ایران را رد کرد، در حالی که درآغاز هفته حمله عملا در جبهه های مختلف آغاز شده بود.
جرج بوش که سیاست جدید امریکا را اعلام می کرد، در آغاز هفته گفت: “ما حمایت های ایران و سوریه را مختل و شبکه هایی را که تامین کننده آموزش و سلاح های پیشرفته برای دشمنان ما در عراق هستند یافته و نابود خواهیم کرد.”
2 ساعت بعد از این سخنان، نیروهای آمریکائی در اربیل ـ واقع درکردستان عراق - به کنسولگری جمهوری اسلامی حمله و 5 نفر را دستگیر کردند. این افراد که خیلی زود روشن شد بر خلاف ادعاهای وزارت خارجه ایران “دیپلمات” نیستند، بلکه بر اساس نوشته سایت آفتاب به نقل از آسوشتیدپرس”افسران سپاه قدس” هستند، بلافاصله به زندان های تحت نظر آمریکائی ها منتقل شدند. تحقیقات از “افسران امنیتی” دستگیرشده که اولین نتایج آن درپایان هفته به رسانه های های جمعی جهان راه یافت، خبر از حضوریک “مامور وِیژه امنیتی” که دستگاههای قضائی غرب سال ها در پی اش هستند در میان افراد یادشده داد. بر اساس نوشته روزنامه استندار اتریش که هنوز تائید یا تکذیب نشده است این فرد محمد جعفری صحرا رودی نام دارد. به نوشته این روزنامه او رهبر عملیاتی بود که طی آن “در تاریخ ۱۳ ژوئن سال ۱۹۸۹، عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان ایران به همراه عبدالله قادری آذر، قائم مقام حزب و فاضل رسول در جریان ملاقاتی با نمایندگان حکومت ایران به قتل رسیدند.عاملان این جنایت توانستند در سفارت جمهوری اسلامی در وین مخفی شوند و با مداخله رژیم ایران، از اتریش خارج شوند.”
تائید این خبر، نشان خواهد داد که افراد دستگیر شده مورد شناسائی کامل بوده اند یا خیر و به ماجرای اربیل ابعاد گسترده تری خواهد داد. حوادث عراق از این طریق با ترورهای مخالفان جمهوری اسلامی که دارای چندپرونده جهانی است، پیوند خواهد خورد.
سخنان مقامات امریکائی نشان داد “دستگیری افسران سپاه قدس که شاخه برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و وظیفه آن عملیات امنیتی- نظامی در خارج از کشور و به ویژه در افغانستان، عراق و لبنان است، مقدمه عملیات گسترده تری است”. استیون هدلی، مشاور امنیت ملی رییس جمهور آمریکاگفت که ارتش این کشور در عراق به برخورد با افرادی که، به گفته او “ماموران ایرانی دامن زننده به بی ثباتی در عراق” هستند، ادامه خواهد داد.
کوندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا گفت: “ما می دانیم چه کسانی در فعالیت هایی دست دارند که وضع ارتش ما را به مخاطره می اندازد و ما کسانی را که در این فعالیت ها شرکت دارند را تحت تعقیب قرار می دهیم.”
نیکلاس برنز معاون کوندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا هم در گفت وگویی با بخش فارسی بی بی سی گفت که آمریکا بدنبال تضعیف ایران در منطقه است. او توضیحات دقیقی داد: “ما در تلاشیم که با تهدید ایران در منطقه مقابله کنیم و این تهدید سه وجه دارد: ایران بدنبال توانایی تسلیحات هسته ای است که تقریبا همه کشورهای جهان با آن مخالف هستند. ایران به حزب الله، حماس و کمیته های مقاومت مردمی برای آزادی فلسطین کمک مالی می کند که صلح و ثباتی برای منطقه به ارمغان نمی آورد و بالاخره ایران یک نیروی منفی و اختلاف برانگیز در عراق است و سیاست ما این است که کارایی ایران را در هر سه حوزه یاد شده تضعیف کنیم.”
و سخنان بعدی مقامات کلیدی آمریکا سخن برژینسکی را تائید کرد که این هفته گفت: “آنچه در سر بوش می گذرد گسترش درگیری به سوریه و ایران است.” یعنی برنامه جدید آمریکا در منطقه که بر اساس تحلیل های بچگانه نظام سیاسی ایران باید بعد از کنترل کنگره توسط دمکرات ها، تغییر می کرد.
این تنها جرج بوش نبود که درپایان هفته باردیگر بر خطر ایران تاکید کرد. سخنان دیک چنی، کوندولیزارایس و دیگر مقامات کلیدی که بااعزام نیروهای تازه نفس به عراق همراه بود، بیشتر از پیش روشن کرد که استراتژی آمریکا واحد است و حضور دمکرات ها یا جمهور یخواهان تنها ممکن است بر تاکتیک ها تاثیر بگذارد.
به گزارش “ایلنا” خبرگزاری فرانسه گزارش داد که جرج بوش در گفتوگو با برنامه “شصت دقیقه” شبکه تلویزیونی “سی.بی.اس” گفت: “شکست آمریکا در عراق، ایران را قدرتمند و صلح جهان را تهدید میکند. ایران تهدیدی برای صلح جهانی است و اگر در عراق موفق نشویم، خاورمیانهای را پشت سر خواهیم داشت که در آینده به آمریکا آسیب میرساند. به علاوه بیثباتی در عراق کل منطقه را تهدید میکند.”
دیک چنی، معاون بسیار بانفوذ رئیس جمهور آمریکا هم با اشاره به نگرانی اسرائیل و متحدان عرب آمریکا در خلیجفارس درباره “قدرت فزاینده ایران” گفت: “کل منطقه نگران است.” او، ایران را تهدیدی فزاینده و چندجانبه دانست و گفت: “برنامه هستهای ایران و حمایت این کشور از گروههای تروریستی باعث نگرانی دولتهای خاورمیانه و بیثباتی این منطقه شده است.”
در گرما گرم این سخنان خبرگزاری ایلنا به نقل از روزنامه تایمز نوشت: “نیروی دریایی سلطنتی انگلیس دو کشتی مینروب به خلیج فارس اعزام کرد تا تلاش آمریکا برای ممانعت از قدرت فزاینده ایران در منطقه را تقویت کند.” سایت آفتاب هم این حرکت را نشانه “ تغییرآرایش قوای نظامی بریتانیا” دانست و “پیام به ایران” ارزیابی کرد.
در پایان هفته، پان کی مون دبیرکل جدید سازمان ملل بعد از دیدار باجرج بوش با او همصدا شد و برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را تهدیدی برای جهان دانست.
در تهران، درحالیکه سردار رحیم صفوی، فرمانده کل سپاه پاسداران داشت توی دهن استکبار می زد و آمریکا، انگلستان و اسرائیل را مثلث شرارت می خواند، نماینده دشتآزادگان در مجلس هفتم، از سقوط یک فروند هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا در هفته گذشته در نقطه مرزی دشت آزادگان با کشور عراق خبر داد. اخبار بعدی از گسترش پروازهای شناسائی بر فراز ایران حکایت داشت.
و هاشمی رفسنجانی که لغو سفرش به قم و عدم حضورش در مجلس خبرگان به بهانه و یا دلیل سرماخوردگی شایعات وسیعی رادامن زد، گفت: “آمریکا به دنبال ماجراجویی جدیدی در منطقه است.”
هفته ای بود که برای همه جز محمود احمدی نژاد که درآمریکای جنوبی داشت رقم کلانی را به دلار از جیب مردم ایران به دوستان عوامفریبش می داد تا صرف مبارزه با “امپریالیسم” کنند، روشن شد که به گفته خانم مرکل “مهار ایران” در دستور کار است؛ همان که روزنامه انگلیسی “هدف بعدی” نام داده است.
هدفی که نحوه برخورد با آن این هفته مورد بحث محافل سیاسی ومطبوعاتی جهان بود. دان پلش از پژوهشگران مدرسه مطالعات شرق و آفریقا در انگلستان، در شماره روز دوشنبه روزنامه گاردین با تیتر “تهران، هدف بعدی” درباره احتمال حمله آمریکا به ایران، به گمانه زنی پرداخت. دان پلش بر خلاف بسیاری که مشکلات امریکا در عراق و تا حدودی در افغانستان را، مانع حمله نظامی این کشور به ایران میدانند، معتقد است چنین حملهای قریبالوقوع است.
او به گاردین گفت: “جرج بوش، رییس جمهوری امریکا خود را آماده جنگی جدید با ایران میکند. نیروهایی که رییس جمهوری آمریکا به خلیج فارس فرستاده ربطی به جنگ این کشور با شورشیان عراقی ندارد و بسیاری از متخصصین نظامی این اعزام نیرو را، در رابطه با ایران میدانند.”
سایت آفتاب هم گزارش یک روزنامه کویتی را نقل کرد که مدعی شد آمریکا خود را آماده میکند تا ماه آوریل به ایران حمله کند. نویسنده گزارش مدعی است اطلاعات خود را از یک منبع معتبر که البته نخواسته نامی از وی آورده شود به دست آورده است. بر این اساس “جرج بوش اخیرا نشستی را با حضور دیک چنی معاون خود، رابرت گیتس وزیر دفاع و کوندولیزا رایس وزیر خارجه و سایر مشاورانش در کاخ سفید برگزار کرده و در آن طرح حمله به ایران با جزئیات آن مورد بررسی قرار گرفته است”.
بنا به ادعای این منبع ناشناس “حمله به ایران از طریق دریا صورت میگیرد و هدف آمریکا و متحدانش نیز تخریب تاسیسات نفتی و هستهای ایران است به شکلی که هیچ آسیبی به منطقه نرساند. به همین خاطر آمریکا اعزام ناوهای خود به خلیج [فارس] را آغاز کرده و این امر تا ماههای آینده نیز ادامه مییابد”.
این منبع گفت: “نیروهای آمریکایی در عراق و سایر کشورهای منطقه با سیستم پیشرفته موشک پاتریوت در مقابل حملات موشکی ایران محافظت میشوند.” روزنامه کویتی به نقل از منبع خود ادامه داد: “دولت جرج بوش معتقد است حمله به ایران میتواند به ایجاد توازن قدرت جدیدی در منطقه بینجامد.”
وزیر خارجه آمریکا برای ایجادهمین “توازن در عرصه سیاسی” به نوشته سایت آفتاب با “پرونده ایران” به خاورمیانه آمد: “کوندولیزا رایس در خصوص فعالیتهای هستهای ایران و افزایش نفوذ این کشور در خاورمیانه و همچنین تبادل نظر درباره استراتژی جدید آمریکا در عراق، بحران اسرائیل ـ فلسطین و سایر مسائل مهم منطقهای “با سران کشورهای مهم منطقه مذاکره کرد. ” محور اصلی گفتوگوهای رایس در منطقه تهدیدات مشترک ایران و سایر نیروهای افراط گرا و همچنین خشونت در منطقه بود.”
روزنامه کارگزاران ـ ارگان حزبی که هاشمی رفسنجانی پدر خوانده آن است- هدف رایس را چنین مورد ارزیابی قرار داد: “تحریک و تهییج اعراب منطقه علیه جمهوری اسلامی است. وزیر خارجه آمریکا برای این کار احتمالا بر دو ادعا تاکید خواهد ورزید؛ اول اینکه افزایش نفوذ ایران در عراق، میدان را برای مشارکت اهل تسنن تنگ کرده است و دیگر اینکه برنامه هستهای ایران، حتی شکل صلح آمیز آن، توازن قوا را در خاورمیانه و خلیج فارس به ضرر اعراب به هم میزند. آمریکا امیدوار است با ایجاد هراس در اعراب از نزدیکی آنها به تهران جلوگیری کند و حتی در صورت لزوم آنان را علیه ایران بشوراند.”
و نتیجه گرفت: “تجربه سالهای پس از انفجارهای ۱۱ سپتامبر نشان داده است که اعراب خاورمیانه و خلیج فارس بین این دو درخواست آمریکا خواستههای منطقهای و بینالمللی را میپذیرند و در مقابل آن از آمریکا میخواهند نسبت به تحولات داخلی آنها تسامح به خرج دهد.”
برای جلوگیری از این اتفاق و ارسال “پیام حسن نیت” برای آمریکا بود که علی لاریجانی بسرعت خودش رابه عربستان رساند. او که به گفته محمد عطریانفر- عضو برجسته حزب کارگزاران- “مواضعش بسرعت درمورد پرونده هسته ای” به دولت خاتمی نزدیک می شود، حسب معمول مذاکرات خود را باملک عبداله مفید و سازنده خواند. اما خبر گزاریها اعلام کردند که پادشاه عربستان میانجیگری را نپذیرفته است.
و درست دو روز بعد، سفری که لاریجانی از آن دست خالی برگشته بود، برای وزیر خارجه آمریکا دامن دامن میوه های شیرین داشت. کوندولیزا رایس که حاصل کشته های محمد احمدی نژاد و آبیاری تونی بلر را درو می کرد، نه تنها با مصر که رئیس جمهورش اوایل هفته خواستار عدم دخالت ایران در عراق شده بود، با هفت کشور دیگر هم به توافق رسید و اعلامیه مشترکی علیه جمهوری اسلامی صادرکرد. رایس توانست توانست حمایت این 8 کشور را برای حضور بیشتر نظامیان آمریکائی درخلیج فارس بدست بیاورد.
به نوشته سایت آفتاب “شیخ محمد آلصباح وزیر خارجه کویت در کنفرانس خبری مشترک با همتای آمریکایی خود از حمایت اعراب از موضع آمریکا در مورد ایران خبر داد. وی اعلام کرد که کاندولیزا رایس و هشت همتای عرب وی با انتشار بیانیهای از ایران خواستهاند به دخالتهایش در عراق پایان بخشیده و از این طریق به حفظ ثبات در منطقه کمک کند”. آلصباح افزود: “دخالتهای ایران در عراق همه ما را نگران کرده است. ما میخواهیم همسایگان عراق با یکدیگر برای ایجاد صلح و ثبات در این کشور همکاری کنند.”
امضا کنندگان بیانیه با حمایت از استراتژی جدید جرج بوش در دفاع از امنیت خلیج فارس و تمامیت ارضی عراق خواستار تلاش جمعی کشورهای منطقه در این راستا شدهاند.
وزیر خارجه عربستان سعودی نیز در کنفرانس خبری مشترک با کوندولیزا رایس از موضع آمریکا در مقابل آنچه “دخالت ایران در عراق” نامید حمایت کرد.
وزیر دفاع جدید آمریکا هم بلافاصله گفت ناوهای نظامیش برای این درخلیج فارس تقویت شده اند که “جواب ایران رابدهند که مدعی است آمریکا درعراق شکست خورده است”.
و البته آمریکا که قدم به قدم محاصره جمهوری اسلامی را در تمام جبهه ها کامل می کند، حمله نظامی را تکذیب کرد. جمهوری اسلامی هم با خرید یک میلیارد دلار موشک پیشرفته نظامی از روسیه ـ که بهترین ماهیگیر آب های گل آلود است- نشان داد آماده لحظه موعود می شود و سیاست تحریم برای فروپاشی اقتصاد ایران ادامه یافت.
روزنامه اعتماد ملی درگزارشی به گسترش تحریم بانکی جمهوری اسلامی پرداخت: “توافق اروپا و ایالات متحده بر سر گسترش تحریمهایی فراتر از مصوبه شورای امنیت علیه ایران، هر روز با انتشار اخبار جدیدی از اعمال تحریمهای جدید وارد فاز جدیدی میشود. در این میان به نظر میرسد بهترین حوزه برای گسترش این تحریمهای اقتصادی که به سرعت و با کمترین هزینه ممکن اعمال میشود، حوزه فعالیت بانکی است.”
روزنامه اعتمادملی اسامی بانک های بزرگ جهانی که رابطه مالی خود رابا ایران قطع یا محدود کرده اند، نیز درگزارش خود منعکس کرد: “بانک یوبیاس سوئیس که بزرگترین بانک اروپا از نظر دارایی و ششمین بانک بزرگ جهان به شمار میآید، کردیت سوئیس، بانک هلندی ABN AMRO، بانک فرانسوی Credit Lyonnais و بانکهای بریتانیایی Barclays و HSBC، کامرزبانک آلمان و سرانجام بانک SOCIETE GENERAL فرانسوی که قرار بود پشتیبان مالی فازهای ۱۷ و ۱۸ پروژه میدان گازی پارسجنوبی باشد.ارزش قرارداد این دو فاز پارسجنوبی ۵/۲ میلیارد دلار برآورد شده و مقامات ایرانی میگویند با بانک فرانسوی برای تامین مالی حدود دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار به توافق رسیده بودند و این شرکت قرار بود ۸۵ درصد سرمایه مورد نیاز پروژه را به صورت فاینانس تامین کند.”
روزنامه اعتماد ملی د رگزارش دیگری با اشاره به کاهش 15 درصدی بهای نفت رقم از “بوی نفت، بوی خطر” سخن به میان آورد.
محمد علی ابطحی که فقط برخی از اخباربالا را در وبلاگش آورده بود، نوشت: “اینها خبرهایی است که در همه رسانه های دنیا تقریبا در صدر قرار دارند، اما هیچیک از اینها دررسانه های داخلی خبر اصلی نیستند.”
اما خبر اصلی درایران وضعیت سیاسی رئیس جمور” مقدس” احمدی نژاد بود که خودش داشت در آمریکای جنوبی مردم آنسوی جهان را نجات می داد.
بی بی سی وضعیت او را باین ترتیب گزارش کرد: “فشارهای خارجی بر دولت محمود احمدی نژاد اوج گرفته، مخالفت داخلی با دولت او نیز هم از سوی اصلاح طلبان و هم از جانب اصولگرایان افزایش چشمگیری یافته است.”
روزنامه صدای عدالت تیتراول خود را به نامه ای اختصاص داده که 50 نماینده مجلس شورای اسلامی ایران برای فراخوان رئیس جمهور به مجلس و مورد سؤال قراردادن او نوشته اند. در صورتی که شمار این امضاها به هفتاد و دو برسد، محمود احمدی نژاد باید در صحن مجلس حاضر شود و به سؤالات نمایندگان در مورد عملکردهای خود پاسخ گوید.
اگر تلاش محمد رضا با هنر که مجری دستورات راس هرم سیاسی است به نتیجه نرسد، رئیس جمهوربرکشیده باید در این جلسه به نمایندگان از جمله در مورد گرانی و تورم، وعده هایی که در سفرهای استانی داده و به آنها عمل نشده و صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد پاسخ بدهد.
هنوز ماه اول زمستان تمام نشده، توفان های پائیزی به بوران های یخ مبدل شدند و دستور حذف احمدی نژاد رادر دستور کار قرار دارند. تحولی که آسان نیست و جمهوری اسلامی یک بارآن را در حذف اولین رئیس جمهور خود تجربه کرد. ابوالحسن بنی صدر که لیبرال خوانده می شد، برکنار شد تا یک رئیس جمهور”انقلابی” بیاید. حالا کسی که آورده شده بود تا “بوی رجائی” را در ایران جاری کند جای خود را به رئیس جمهوری می دهد که قرار است داروی تلخ تسلیم به آمریکا راسر بکشد.
هرچه هست همکار ما محمود شمس الواعظین در تهران افق را خوب دیده است: “زمستانی سخت و بهاری سخت تر” در راه است.