گفت و گو‎♦‎‏ چهار فصل‏

محمد صفریان
محمد صفریان

شاید اینها صلاح دانسته اند جای برنامه هایی مثل گلها، برنامه های دیگری تدارک ببینند، این موضوع را شما باید ‏از متصدیان امر بپرسید که چرا با موسیقی سنتی ما اینگونه برخورد می شود…‏

golpab.jpg

گفت و گو با اکبر گلپایگانی
‎ ‎تنها صداست که می ماند…‏‎ ‎

‎ ‎شما یکی از میهمانان برنامه ای بودید که چند شب قبل برای بزرگداشت داوود پیرنیا در لندن برگزار ‏شد، اگر موافق باشید صحبتمان را با مرور برنامه ی گلها آغاز کنیم، به نظر شما این برنامه چه تاثیری در حفظ ‏موسیقی سنتی ایران داشت؟‎ ‎
این برنامه در واقع جزء مفاخر موسیقی ایران است، البته علاقه ی من به این برنامه به خاطر حضور خودم نیست، ‏خب من هفده سال در این برنامه حضور داشتم و کارنامه ام هم مشخص است. اما اگر بخواهیم یک بررسی درست ‏داشته باشیم آقای پیرنیا و باقی گلهای جاویدانی که در آنجا بودند مثل مرتضی خان محجوبی، جواد معروفی، آقای ‏شهناز، آقای یاحقی، آقای شریف و… اینها بهترین نوازندگان تاریخ موسیقی ایران بوده اند و هر کدام به سارشان ‏شخصیت داده اند. حکایت خواننده ها هم همینطور است، خواننده هایی مثل آقای بنان و آقای خوانساری و آقای ‏شهیدی و دیگران، باور کنید که آقای پیرنیا حتی صدای اینها را امتحان هم نمی کرد، انگار یک ارتباط احساسی ‏میان و او و هنرمند برقرار می شد. ‏

‎ ‎به نظر شما این اعتقادی که آقای پیرنیا به شعر کلاسیک ایران داشت، باعث نمی شد تا شعر نو با راه ‏دشواری برای ورود به فضای ترانه و موسیقی مواجه شود؟‏‎ ‎
نه. هرگز. هر کدام کار خودشان را انجام می دادند. منتها این برنامه آنقدر سنگین و زیبا بود که واقعاً نمی شد در ‏ترکیبش دست زد. همان اسم گلها بهترین نشانه است. گلهای جاویدان. و این موسیقی در تاریخ ایران جاودانه خواهد ‏ماند.‏

‎ ‎خب، برویم سراغ ادامه ی راه موسیقی ایران، به عقیده ی شما چرا در این سالها اسم بزرگی به ‏موسیقی سنتی ایران اضافه نشده است؟‎ ‎
درست متوجه نشدم. منظورتان برنامه ی گلهاست؟‏

‎ ‎نه، راجع به کل موسیقی سنتی ایران صحبت می کنم، می خواهم بدانم چرا سالهاست که نام بزرگی به ‏این موسیقی اضافه نشده است…‏‎ ‎
خب، من همان اول هم گفتم که از کارهای سیاسی بیزارم، از این سیاست اینها هم سردر نمی آورم. شاید اینها ‏صلاح دانسته اند جای برنامه هایی مثل گلها، برنامه های دیگری تدارک ببینند، این موضوع را شما باید از ‏متصدیان امر بپرسید که چرا با موسیقی سنتی ما اینگونه برخورد می شود.‏


‎ ‎فکر نمی کنید، علاقه ی نسل جوان هم در این موضوع دخیل بوده است، شما که این سالها در ایران ‏زندگی کرده اید، سلیقه ی موسیقیایی جوانان ایران را چطور ارزیابی می کنید؟‎ ‎
برای پاسخ دادن به این سوال باید تمام جمعیت ایران را در نظر گرفت نه تنها آن عده ای که من می بینم. افرادی ‏که من می بینم اصیل هستند و به موسیقی اصیل هم گوش می کنند. جوانهایی که من شاهدشان هستم بیشتر با همین ‏موسیقی اصیل در ارتباط اند. البته همه ی گونه های موسیقی ارزشمند هستند، مثلاً من خودم به موسیقی مایکل ‏جکسون هم گوش می کنم و از آن لذت می برم. حرف من این است که این گوناگونی موسیقی مهم نیست، مهم ‏کیفیت کار است. هر نوع موسیقی اگر خوب و با کیفیت باشد ارزش دارد.‏

‎ ‎امروز شاهد هستیم که موسیقی دیروز ماندگار شده است و سینه به سینه به زندگی اش ادامه می دهد، ‏فکر می کنید فردای موسیقی امروز چگونه است؟ آیا این موسیقی پاپ امروز در خاطره ی نسلها خواهد ‏ماند؟‎ ‎
ببینید من به کل هیچ شناختی از موسیقی پاپ ندارم و با چند و چونش هم آشنا نیستم. من تنها در موسیقی سطح ‏بالای ایرانی کار کرده ام و می گویم که خدا کند آن حس و حال برگردد تا موسیقی ما هم دوباره به روزهای خوبش ‏بازگردد. البته می دانید، موسیقی هرگز نخواهد مرد، امکان دارد چند روزی دچار رکود شود اما سرآخر راهش را ‏پیدا می کند و به زندگی باز می گردد.‏

‎ ‎و برای سوال آخر، برسیم به این آلبومهایی که در ایران منتشر کردید، چه شد که بعد از سالها خانه ‏نشینی، چند آلبوم از شما به بازار عرضه شد؟‎ ‎
خب این خواست مردم بود. مردم فشار آوردند که این کارها به بازار بیاید و بالاخره این کار صورت گرفت.‏

‎ ‎ترانه های این آلبوم ها بازخوانی کارهای گذشته اند یا در این آلبوم ها کارهای جدید ارائه داده ‏اید؟‎ ‎
نه همه ی کارها جدید است، چند کار جدید دیگر هم دارم که به زودی به بازار خواهند آمد. ‏

‎ ‎عکس: محمود احمدی