خانواده های جان باختگان 30 خرداد 88 که پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای مورد هدف گلوله قرار گرفتند و جان باختند به “روز” گفته اند که با گذشت دو سال، شکایات آنها برای معرفی قاتلان فرزندانشان مسکوت مانده است.
در روز 25 خرداد و در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز و میلیونی مردم، دهها تن از معترضان هدف گلوله های نظامیان قرار گرفته و کشته شدند اما بعد از سخنان رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه 29 خرداد، تعداد دیگری توسط نیروهای حکومتی هدف گلوله قرار گرفتند و یا بر اثر ضربات باتوم جان باختند.
آیت الله خامنه ای در این سخنرانی، تقلب در انتخابات را رسما رد کرد و رهبران معترضان را مسئول خون کسانی که بعد از انتخابات کشته شده بودند، دانست.
او گفت که “اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خون ها و خشونت ها و هرج و مرج ها، آنهایند.”
اکنون خانواده های ندا آقا سلطان، فاطمه سمسارپور، اشکان سهرابی، بهزاد مهاجر، سجاد سبزعلی پور و عباس دیسناد به “روز” گفته اند که در دومین سالگرد جان باختن فرزندانشان، شکایات آنها نتیجه ای نداشته.
آنها گفته اند که امروز مراسمی برگزار نمی کنند و تنها به حضور بر مزار این جان باختگان بسنده خواهند کرد.
اما این اسامی همه جان باختگان روز 30 خرداد نیست؛ به دلیل فشارهای امنیتی، تعدادی از خانواده ها تاکنون از اعلام نام فرزندان خود پرهیز کرده اند وهنوز آمار دقیقی از شهدای این روز وجود ندارد.
روزی که ندا جهانی شد
ندا آقا سلطان دقیقا روز بعد از سخنان آیت الله خامنه ای کشته شد. ویدئوی جان باختن این دختر جوان را جهانیان به نظاره نشستند و او به نمادی از جنبش اعتراضی مردم ایران تبدیل شد.
فیلم لحظه جان باختن او در جریان سرکوب اعتراضات مردم ایران، به نوشته تایم، به عنوان پربینندهترین لحظه مرگ یک انسان در تاریخ بشریت ثبت شد؛ لحظه ای که چشم های بازش در واپسین لحظه زندگی، چشم های جهانیان را به وقایع ایران گشود.
هاجر رستمی مطلق، مادر ندا در مصاحبه با “روز” از مردم میخواهد در سالگرد جان باختن ندا دو غنچه رز به یاد او پرپر کنند و در آب بریزند.
او می گوید: مراسم خاصی نداریم، تنها با بستگان به مزار ندا خواهیم رفت. امسال خیلی از مردمی که به مالطف دارند در این مورد پرسیدندو من به همه گفتم دو سال از شهادت ندا گذشته، هرجایی که هستید اگر دوست دارید دو غنچه گل رز به یاد ندایی که نشکفته پرپر شد، پرپر کنید و در آب بریزید. ندا خیلی آب دوست داشت عاشق دریا بود و ساحل دریا و رودخانه را بسیار دوست داشت و…
از مادر ندا درباره سرانجام شکایت شان می پرسم، می گوید: هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم. نه پرونده را مختومه کرده اند و نه خبر دیگری است.
او می افزاید: قاضی شهریاری، بازپرس پرونده به ما گفته بود منتظر باشید برای بازسازی صحنه قتل ندا خبرتان کنیم اما ماههاست منتظریم و هیچ خبری نیست. انتظاری هم ندارم به جایی برسیم و تحولی در پرونده ایجاد شود چون میدانیم که رسیدگی نمی کنند. دوسال پی گیری کردیم به نتیجه ای نرسیدیم.پرونده بعد از دو سال به دادگاه هم نرفته و هنوز در بازپرسی و دست آقای شهریاری است.
خانم رستمی مطلق سپس با تاکید بر اینکه “ما با صبر و امید زنده ایم” می گوید: من دو سال است که با چشم های باز ندا زندگی میکنم، نگاه معصوم ندا دو سال است تمام وجود مرا می سوزاند اما دست ما جایی بند نیست و تنها به خدا سپرده ایم. نصف شب ها که از خواب می پرم و می بینم ندا نیست از خدا میخواهم انتقام ما مادران گرفته شود.
مادر ندا پیش از این نیز از روند پی گیری هایش به “روز” گفته بود.
گفتند لباس شخصی ها زده اند
اما روز 30 خرداد به اتفاق فرزندش در مقابل منزل اش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.
حسن میراسدالهی، همسر خانم سمسارپور نیز به “روز” می گوید که هیچ مراسمی برای دومین سالگرد جان باختن همسرش نخواهند داشت. او می گوید: روز جمعه به بابل رفتیم وهمراه خانواده فاطمه و خانواده خودم سر مزار فاطمه بودیم. اما متاسفانه برای اینکه مساله ای برای بچه ها پیش نیاید کارهای معمولی را که شایسته و در خور فاطمه است نمی توانم انجام دهم.
از همسر خانم سمسارپور می پرسم شکایت شما به کجا کشید؟ او می گوید: در فرودین ماه به وکیل ما گفته بودند که پرونده را به دیوان عالی کشور فرستاده اند که این دیوان نظر دهد فاطمه را نیروهای نظامی کشته اند یا لباس شخصی ها. این دیوان هم نظر داده که لباس شخصی بوده اند و پرونده را فرستاده اند شعبه 4 جنایی.
آقای میراسدالهی می افزاید: در اصل هیچ کاری برای ما انجام نداده اند و دست ما هم جایی بند نیست.
درباره وضعیت کاوه می پرسم که همراه با مادر خود مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، آقای میراسدالهی می گوید: کاوه الان مشکلی ندارد بعد از جراحی ها و… خوشبختانه کاوه برای ما ماند و متاسفانه فاطمه رفت.
همسر فاطمه سمسارپور پیش از این به “روز” گفته بود که از خانواده انها خواسته اند دیه بگیرد اما انها مخالفت کرده و خواهان معرفی قاتل شده اند.
او درباره پرونده شکایت فرزندش نیز گفته بود: در مورد پرونده کاوه از ما پرونده پزشکی او را خواستند؛ بردیم پزشکی قانونی اما به ما گفتند جراحات او ترمیم شده و نمی توانند اظهار نظری بکنند. رفتیم پیش دکتر دهخدا، پزشک پسرم. ایشان نظریه پزشکی شان را نوشتند و بردیم پزشکی قانونی و آنها هم مهر و موم و به دادگاه ارسال کردند. در دادگاه هم گفتند رسیدگی میکنیم اما تاکنون نه رسیدگی نشده و نه پاسخی نداده اند. با اینکه وکیل ما که برادر همسرم نیز هست خیلی پی گیر هست اماهیچ پاسخی نمیدهند.
پرونده را مختومه کردند
نیزروز 30 خرداد در خیابان کارون بر اثر ضربه باتوم ماموران، دچار خونریزی مغزی شد و سه روز بعد در بیمارستان جان باخت.
مریم خانی، همسر آقای دیسناد در مصاحبه با “روز” می گوید پرونده شکایت خانواده او را مختومه کرده اند.
خانم خانی توضیح میدهد: شکایت ما به هیچ کجا نرسید. آخرین حرفی که به ما زدند گفتند همسرم به دلیل هیجانات زیاد سکته قلبی کرده است.
از همسر آقای دیسناد می پرسم اکنون که پرونده را مختومه کرده اند چه اقدامی صورت خواهید داد؟ او می گوید: با وکیل مان برای پی گیری مشورت کرده ایم و قصد داریم مجددا درخواست کنیم پرونده به جریان بیفتد. میخواهم با وکلای دیگر هم در این زمینه مشورت کنم و قطعا پی گیری خواهم کرد.
خانم خانی همچنین می گوید:“همسرم در 30 خرداد ضربه خورد و سوم تیر جان باخت و ما در همان روز سوم تیر در بهشت زهرا بر مزار همسرم مراسم خواهیم داشت”.
نامه دیه فرستادند
دیگر جانباخته 30 خرداد 88 است و مادرش به “روز” می گوید که امروز بر مزار فرزندش، دومین سالگرد او را برگزار خواهد کرد.
زهرا نیک پیما می افزاید: مراسمی نداریم مردم خیلی سئوال کردند که چرا مراسم نمی گیرید اما گفتم که من نمی توانم بچه های مردم را به خطر بیندازم. پنج شنبه که سر خاک اشکان رفتیم خیلی شلوغ بود و کلی مامور ریخته بودند برای امروز دیگر نمی گویم چه ساعتی می رویم چون نمیخواهم مردم بیایند و مورد آزار قرار گیرند. اما هر کسی خواست می تواند به منزل ما بیاید و پذیرا خواهیم بود.
از مادر اشکان نیز درباره سرانجام شکایت شان می پرسم؛می گوید: بعد از دو سال برای ما نامه فرستاده اند که بیایید دیه بگیرید. مگر من برای دیه رفته بودم؟ بارها گفته ام که من قاتل فرزندم را میخواهم. بگویید قاتل اشکان کی بود چرا زد؟ آیا تاوان یک رای اینقدر سنگین بود؟ بچه من تنها گناهش، رایی بود که داده بود. بعد از دوسال من هنوز نتوانسته ام این فاجعه را باور کنم، پسرم همه امید و آرزوی من بود و نمی توانم قاتل او را ببخشم و از خدا میخواهم عذاب وجدان حتی لحظه ای او را راحت نگذارد.
او می افزاید: نامه دیه که امد دیگر نرفتم و مراجعه نکردم؛نمیدانم پرونده را مختومه کرده اند یا نه.اشکان من یک دانشجوی 20 ساله بود مثل همه جوان ها پر از زندگی و شادی بود چرا این آرزو وشادی را از ما گرفتند؟ لااقل بگویند به چه گناهی بچه مرا کشتند؟ می گویند خون به ناحق ریخته دامان قاتلانش را می گیرد من منتظر چنین روزی هستم.
خانم نیک پیما سپس خواهان آزادی زندانیان سیاسی می شود و می گوید: آرزو میکنم همه زندانیان سیاسی آزاد شوند و از خدا میخواهم به عنوان یک مادر داغ دیده که هیچ مادری چشم انتظار فرزندش نماند که من دو سال است چشم انتظار اشکانم هستم و مدام می پرسم گناه امیرجوادی فر ها، بهمن جنابی ها، سهراب ها، نداها و سایر بچه های ما چه بود؟ اینقدر این بچه ها مظلوم و بی گناه بودند که حتی باور فاجعه هایی که رخ داد خیلی سخت است.
دیه را هم ندادند
، دیگر جانباخته روز 30 خرداد است که با شلیک گلوله جان باخته است. مادر او نیز می گوید که شکایتشان به جایی نرسیده.
لیلا تقی زاده به “روز” می گوید: هیچ نتیجه ای نگرفتیم در نهایت گفتند دیه میدهیم اما دیه را هم ندادند و همه چیز مسکوت مانده.
مادر سجاد سپس می افزاید که برای دومین سالگرد جانباختن فرزندش مراسمی برگزار نمی کنند.
او می گوید: روز پنح شنبه که روز پدر بود رفتیم سر خاک پسرم و همان جا بودیم و مراسم خاصی نداریم.
پیش از این رسانه های حکومتی سجاد را بسیجی معرفی کرده اماخانواده او در مصاحبه با “روز” رسما این مساله را تکذیب کرده بودند.
سندی برای تاریخ
خانواده بهزاد مهاجر، دیگر جان باخته 30 خرداد نیز بر مزار او، مراسم دومین سالگرد جان باختنش را برگزار خواهند کرد.
نیما نامداری، خواهرزاده بهزاد مهاجر به “روز” می گوید: “فعلا قاتلی معرفی نشده؛ حکم داده بودند که قاتل شناسایی نشده و پرونده مختومه است. ما اعتراض کردیم و دادگاه تجدید نظر اعتراض ما را وارد دانست و حکم داد که تحقیقات کامل نبوده و دوباره باید پرونده به جریان بیفتد”.
او می افزاید: این بعد حقوقی پرونده بود، اما از بعد سیاسی و اخلاقی میدانیم که به نتیجه ای نخواهیم رسید. اصلا خوش بین نیستیم و تنها پی گیری میکنیم که سندی در تاریخ باقی بماند.
مسعود هاشم زاده، مریم سودبراتیان، سید رضا طباطبایی، ایمان هاشمی، محسن حدادی، واحد اکبری، ابوالفضل عبدالهی، سالار طهماسبی، فرزاد جشنی، نادر ناصری، سعید عباسی فر گلچینی، حامد بشارتی، مریم مهرآذین، میلاد یزدان پناه، تینا سودی و بابک سپهر دیگر جانباختگان 30 خرداد 88 هستند.