اولین دوشنبه اکتبر هر سال که مصادف با روز جهانی اسکان بشر است، از سوی اتحادیه بین المللی معماران (UIA)، به عنوان روز جهانی معماری نام گذاری شده است. امسال، روز جهانی معماری مصادف با ۷ اکتبر ۲۰۱۳ میلادی و ۱۵ مهر خورشیدی و موضوع ویژه آن، ”فرهنگ- معماری” بود.
آفرینش هنری را با همه شکل هایی که به خود می گیرد هیچ گاه نمی توان به درکی که ما در حال حاضر از آن داریم محدود کرد. همان گونه که نمی توان آن را فقط به برخی از عناصرش به طور دلخواه محدود ساخت. تنها از طریق تحلیل همه نمادهای اجتماعی که در اثر هنری متبلورند می توان دریافت که هر اثری تا چه اندازه در جامعه ریشه دارد.
از سال ۱۹۷۰ به بعد با آغاز جنبش فمینیستی، زنان هنرمند و تاریخ نویسان هنر زنان مجموعه پرسش هایی را مطرح ساختند از قبیل اینکه چرا منزلت زنان در مقام هنرمند تا این حد کم اهمیت شمرده می شود؟ اصولاً چرا تاریخ هنر، زنان هنرمند برجسته ای به خود ندیده است؟ از چه راه هایی تمایلات زن گرایی در هنر ارتقا خواهد یافت؟ آیا هنر زنان باید به طور بنیادین با آنچه که هنرمندان جنس مخالف او خلق می کنند متفاوت باشد؟
نظریه هنری فمینیسم یک مجموعه فکری منسجم است که در خلأ تئوریک جهان معاصر تأثیر شگرفی بر تکامل نقد هنری به مفهوم کلی اش بر جای نهاد. هنر فمینیستی به جای توجه به ضمیر هنرمند، بر مجموعه عوامل تأثیرگذار بر اثر هنری تأکید می ورزد.
ریشه داشتن هنر در تجربه اجتماعی فقط یک واقعیت ساده پذیرفته شده یا یک ویژگی ثانوی نیست که تنها به عنوان عامل اضافی در تحلیل آفرینش هنری به حساب آورده شود و فقط جهل یا غرض می تواند جدایی دو عامل هنر و تجربه اجتماعی را از هم توجیه کند. از آن جا که موجودیت اثر هنری با ویژگی یک دوره تاریخی، یک گروه اجتماعی یا یک فرد رابطه دارد و از طرف دیگر از آن جا که اثر هنری در جوامعی با مناسبات انسانی و عواطف متفاوت نیز یافت می شود، برای سنجش ژرفای ریشه ای که هنر در جامعه دارد، لازم است که این دو عامل را هم در رابطه با نگرش هنری و هم در رابطه با کارکردی مشخص کنیم که هنر در یک جامعه معین داراست.
همین نقطه برخورد نگرش های خلاقانه و کارکردهای هنر در ساختارهای اجتماعی متفاوت نقطه آغاز طراحی فضای نوین موزه هنری زنان ایران است.
دغدغه های معماران و شهرسازان طی تاریخ شهرسازی همیشه معطوف به این نکته بوده است که شهری زیبا و آرمانی را به شهروندان هدیه کنند؛ شهری که علاوه بر زیبایی دارای ویژگی هایی خلاقانه، فضاهای نوین و در عین حال مفرح باشد تا بتواند اقتدار بشر را در به کارگیری صحیح این هنر نیز به اثبات برساند.
به طور کلی می توان گفت که بهترین محیط های شهری، آنهایی هستند که کاربری ها در آن ادغام شود و طیف متنوعی از فعالیت ها و تخصص ها به وجود آید. جذاب ترین مکان ها در بردارنده تنوع فعالیت ها و تجربه ها هستند. شهرسازان نه تنها به زیبایی شهری بلکه به عملکرد بودن و کاربردی بودن مکان ها نیز باید توجه داشته باشند تا بتوانند نیازهای شهروندان را برآورده ساخته و به یکی از اهداف اصلی شهرسازی که شهروندگرا بودن آن است نیز بپردازند.
با جمع بندی کلی مطالب فوق و توضیحاتی که درباره شهرسازی، زن، هنر و جامعه رو به رشد و مساوات کنونی به صورت مختصر داده شد اگر هر سه این واژه ها را در کنار هم قرار دهیم ملاحظه می کنیم که در دنیای امروزه که زنان برای اثبات هویت وجودی خود در حال تلاش و تکاپو هستند، مکانی برای توجه به توانایی این نیمه رها شده جامعه در کنار سایر مکان های شهری بسیار خالی است و ایران پس از آمریکا می تواند پیشگام احداث چنین مکانی به گونه ای اختصاصی باشد و دومین موزه هنری زنان در دنیا و اولین موزه هنری زنان در ایران را به ارمغان آورد. علاوه بر طراحی معماری صحیح برای خلق فضایی زنانه می توان با کنار هم قرار دادن شش شاخه هنری دیگر در موزه همه هفت هنر را در یک مکان گرد هم آورد.
در این مقاله به پرسش های مطرح شده در مقدمه پاسخ داده خواهد شد و به اثبات این نکته پرداخته میشود که چرا ایران عزیز ما و سایر ممالک به احداث موزه ای ملی و خاص هنر زنان محتاج اند.
موزه کلمه ای یونانی است که از “ موزه یون ” به معنای مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور کلی موزه به مجموعه ای از آثار و اشیایی اتلاق می شود که در محل یا عمارتی نگهداری و در معرض نمایش گذاشته شوند. در یونان قدیم به محلی موزه گفته می شد که در آن جا به مطالعه صنایع و علوم می پرداختند.
در قرون وسطی نیز موزه، مکانی بود که در آن مجموعه هایی از اشیا کمیاب و جالب تاریخ طبیعی یا هنری ادوار گذشته را به نمایش در می آوردند. حاکمیت کلیسا موجب گشت که موزه مکان جمع آوری اشیا متبرک و مذهبی گردد.
” ایکوم “ شورای جهانی موزه ها، International Council Museums ,ICOM موزه را موسسه ای دایمی دانسته که اهداف مادی ندارد و در آن به روی همگان گشوده است و برای خدمت به جامعه و پیشرفت آن فعالیت می کند. (ژوئیه ۲۰۰۱/۱۵ تیر ۱۳۸۰)
تعریف دیگری، موزه را بنیادی دانسته که سه وظیفه اصلی جمع آوری، نگهداشتن و نمایش اشیاء را بر عهده دارد. این اشیاء ممکن است نمونه هایی از طبیعت و مربوط به زمین شناسی و ستاره شناسی یا زیست شناسی باشد، یا آنکه آفرینش های هنری و علمی انسان را در طول تاریخ به نمایش بگذارد.
موزه، نمایشگاه آثار و محلی برای دیدن میراث فرهنگی یک کشور است با رویکردی باستان شناسانه از زمان، مکان، انسان و هر موضوع دیگری که می تواند باشد. به عبارتی دیگر موزه، جایگاه حضور آدمی در حقیقت از راه معرفت آثار است. ( ماده ۸، اساسنامه مجموعه های فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران )
موزه ها به عنوان موسساتی که در جوامع نوین وظیفه یافته اند اشیایی را که به خاطر ارزش فرهنگیشان گرامی داشته شوند تا سر حد امکان از ویرانی و زوال مصون بدارند، شناخته شده اند. موزه ها در قبال این اشیا همان نقش را ایفا می کنند که کتابخانه ها در برابر کتب و بایگانی ها در قبال اسناد رسمی، جامعه این اشیا را نه به خاطر احتکار، بلکه به منظور بهره گیری از آنها محفوظ می دارد.
یکی از مهم ترین کارهای موزه به نمایش گذاشتن انسان گذشته در برابر چشمان انسان معاصر است و این که نشان دهد او چگونه صنایع و تمدن و فرهنگ خود را ستوده است. پس موزه محلی است مناسب برای حفاظت علمی از نفایس بی بدیل هنری، مجموعه های موزه ای معرف مطالعات تاریخی، هنری و علمی بوده و میراث ملی و بین المللی بشریت است. این اشیا کار فهرست تمدن را می کنند و در موزه های سراسر جهان با دقت حفظ می شوند.
نگاهی گذرا به تاریخچه موزه در جهان نشان می دهد:قدیمی ترین مکانی که به نام موزه و شبیه مفهوم امروزی آن شناخته شده است، بنیاد پژوهشی بطلمیوس اول در مصر در سده چهارم – سوم پیش از میلاد بود. این مرکز که قرن ها موزه اسکندریه نامیده می شد شامل انواع هدایا و نذورات، جانوران و گیاهان کمیاب، ابزارهای نجوم، موادشیمیایی و… از گذشتگان بوده است.
اولین موزه هایی که در دنیا شکل گرفتند، هدف خاصی نداشتند و اماکن و پرستشگاه های مقدس چون کلیسای کاتولیک، معابد یونانی و پرستشگاه های بودایی در ژاپن را در بر می گرفتند.
موزه های معاصر به طور همزمان در دو جهت مخالف در حال حرکتند. از یک طرف، مجموعه های فرهنگی بزرگی در حال توسعه اند که موزه ها و فضاهای نمایشگاهی، نقش مهمی در ترکیب آنها ایفا می کنند. از طرف دیگر، موزه ها ی کوچک اختصاصی که به یک موضوع خاص می پردازند و به طور فزاینده ای رواج بیشتری می یابند. ممکن است این گونه موزه ها به هنرمندی خاص یا به یک مجموعه فردی (عمومی، خصوصی)، باستان شناسی، صنعتی یا موضوعاتی از دنیای کار، یا به یکی از جنبه های طیف بسیار گسترده فرهنگ معاصر، سینما، طراحی صنعتی، روانکاوی، زنان هنرمند، کودکان و بسیار جنبه های دیگر اختصاص یابند. بنابراین شاهد تکامل همزمان دو گرایش متضاد هستیم:موزه های چند منظوره و موزه های تخصصی.
شکی نیست که موزه ها از نقطه نظر برنامه ریزی طی چند دهه اخیر پیچیده تر شده اند. در حالیکه از موزه های قرن 19 انتظار می رفت که صرفا فضاهایی برای نمایشگاه های دایمی آثار هنری باشند، موزه های اواخر قرن 20 باید وظایف بسیار متنوعی را ایفا نمایند. این موزه ها علاوه بر فضاهای ویژه نمایش آثار هنری، نیازمند فضایی قابل ملاحظه برای ذخیره سازی، نگهداری و مرمت اشیاءاند.
نگاهی گذرا به تاریخچه موزه در ایران حکایت از این دارد که:اولین بار به دستور ناصر الدین شاه قاجار در داخل کاخ سلطنتی گلستان، تالاری به موزه اختصاص یافت که سپس همین مکان به نام موزه همایونی گشایش یافت. روزنامه شرف در توصیف این موزه می نویسد: طول “موزه همایونی” چهل و سه زرع و عرضاً هیجده زرع مشتمل بر بیست اتاق است. این موزه خزینه ای است مشحون به ظواهر و جواهر گرانبها و ظرایف و نفایس اشیاء آثار جلیله علمیه و مهمان حریبه قدیمه، آلات، ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سابقه و نتایج خیالات حکمای بزرگوار و تماثیل و تصاویر نگارنده های بی مثل و مانند روزگار و پرده های نقاشی کار نقاش های مشهور و حاصل صناعی کارخانه های معروف و ظروف چینی بسیار و ممتاز کار چین و روسیه و انگلیس و بلور آلات، کارخانه های ساکس و نیز کارخانه های معتبر.
اما پس از مدتی این موزه از بین رفت. جواهرات آن به خزانه بانک ملی انتقال یافت و بعداً به موزه مجهزی تبدیل و سلاح های آن به موزه دانشکده افسری سپرده شد.
نخستین موزه رسمی ایران با نام موزه ملی در سال ۱۲۹۵ ساخته شد و پس از آن شاهد بازگشایی موزه های متعددی در زمینه های مختلف هستیم.
نگارنده بر این باور است که موزه هنری زنان نه تنها اثبات کننده و نمایش دهنده قدرت زنان در عرصه های هنری است بلکه جامعه بشری را وا می دارد که به تمامی ابعاد وجودی و توانمندی های بانوان به گونه ای دقیق تر بنگرند. مادران باید باور داشته باشند که خودشان و دخترانشان می توانند دوشادوش مردان هر کاری انجام دهند. دختران و پسران پرورش یافته در دامان مادران فهیم و با دانش مسلما دیدگاهی متفاوت خواهند داشت و در آینده شاهد جامعه ای با حقوق کاملا مساوی برای زن و مرد خواهیم بود. اما در این مرحله این مسئله تنها یک امید و یک دلگرمی است. برای تحقق اهدافمان، برای داشتن دنیایی بی مرز باید از نقطه ای آغاز به کار کرد، همین امروز هم حتی دیر است، تاریخ ظالمانه گذشته را در آینده ای باید جبران کرد که نا معلوم است. مردان به موزه هنری زنان می آیند، آثار بانوان را مشاهده می کنند، تحسینشان می کنند و تاسف می خورند که چرا تمام قرون گذشته جامعه زنان را در پنجه های زمخت خود به سکوت واداشته اند؟و زنان علاقه مند را مجبور کرده اند که در زندان های درون به خلق هنر بپردازند. نمایش آثار هنری زنان افتخار زنان است. مسئله ای که سالها بشر از آن غافل بوده است. کناهی که مردان مرتکب آنند، گله ای که خود زنان را نیز شامل می شود و گناهی که زنان از آن مصون هستند.
در جوامعی که زنان نیمی و در بعضی مواقع اندکی بیش از نصف جمعیت را تشکیل می دهند، یکی از ارزشمندترین عوامل در راه سازندگی کشورها به حساب می آیند؛ و معماران نیز به عنوان طراحان فضاهای شهری حساس ترین نیروی یک جامعه هستند. آنها با درکی صحیح نسبت به جوامع، فرهنگ ها، رفتارهای اجتماعی و… نیازهای مردم اجتماعات گوناگون را می سنجند و با دقت برای برآوردن خواسته ها به طراحی نقشه ها می پردازند. معماری جامعه شناسی در عمل است؛ جامعه شناسی ای که نیروی آن را دارد تا فکر را در عمل رها سازد. معماران در خلق فضا های مسکونی، آشپزخانه ها، اتاق خواب ها و…. که زنان بیشترین وقت خود را در آن ها می گذرانند، حداکثر نیرو و توان خود را صرف می کنند تا به خواسته کارفرماهایشان(در اکثر موارد همسر ) نزدیک تر شوند. اما باید گام را کمی فراتر بگذاریم. بهتر است گاهی به جای جستجو و سرگرم کردن خود در معماری گذشته مناطق مختلف، کنکاشی هم در کمبود فضاهای معماری شهری کنونی داشته باشیم. بدانیم که اگر حلقه گمشده ای در معماری امروز داریم و در پی کشف راز ها و ریسمان های گمگشته معماری هستیم، اگر به دنبال سرنوشت معماری می گردیم و اینکه نهایت این هنر به کجا ختم خواهد شد باید آن را در نواقص معماری گذشته جستجو کنیم و از آن جا که معماری امروز گذشته معماری آینده خواهد بود، تلاش کنیم میراث نیکویی به جا گذاریم. بر این باور باشیم که هنر معماری آنچنان قدرت عظیمی دارد که می تواند با طرح فضاهایی نوین در شهرها جوامع بشری را به سمت کشف استعداد ها سوق دهد و هدف بیان طرح موزه هنری زنان نیز در این مقاله همین است. همان گونه که در پی کشف حلقه گمشده معماری ایران هستیم باید آگاه باشیم که زنان ایرانی نیز حلقه گمشده اجتماع کنونی هستند.
هدف از تاسیس موزه ها مسلماً خدمت به مردم است. در سراسر جهان موضوع آموزش از طریق ارائه مناسب اشیاء موزه ای روز به روز بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. موزه ها به عبارتی گنجینه ملی میراث ارزشمند بشریت اند. حفظ و نگهداری این میراث برای آیندگان نه یک الزام بلکه یک وظیفه است. و چه فضایی بهتر از یک موزه می تواند این امکان را به بانوان بدهد که به محیط اجتماعی بازگردند و همچون گذشته های دور خلاق باشند. ویل دورانت در جلد یک از (خلاصه داستان تمدن) تحولات نقش زن را در مرحله استقرار نظام کشاورزی آغازین و سپس در مراحل بعدی از پیشرفتهای کشاورزی این چنین گزارش می دهد: “زن به بزرگترین اکتشافات دست یافت و سر حاصلخیزی زمین را پیدا کرد. تا آن هنگام کار زن تنها این بود که وقتی مرد به شکار می رفت، با چنگال خود زمین پیرامون چادر را بکاود تا مگر چیزی قابل خوردن یافت کند. در اجتماعات ابتدائی، قسمت اعظم ترقیات اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاد تا مگر چیزی قابل خوردن یافت کند. در آن هنگام که مردان با طریقه های کهن خود به شکار اشتغال داشتند؛زن در اطراف خیمه زراعت را ترقی می داد. همین زن ابتدائی نخست ریسمان و پس از آن پارچه را اختراع کرد. کانون خانوادگی را نیز زن به وجود آورد و آداب اجتماعی را که بنیان معرفت النفسی و ملاط مدنیت است، به مرد تعلیم داد. ولی هنگامی که صنعت و زراعت پیشرفت کرد و سبب به دست آمدن عایدی بیشتری شد، جنس مرد به تدریج استیلای خود را بر آن وسعت داد. زن تا آن هنگام حیوان را اهلی کرده بود… خدایان نیز که تا آن موقع غالباً به صورت زنان بودند، به شکل مردان ریش دار در آمدند.”
بازداشتن زن از کوشش هایی که آفرینش به او امکان داده، نه تنها ستم به زن بلکه خیانت به اجتماع است. هر عاملی که سبب شود قوای طبیعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند به زیان اجتماع است و عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است.
زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروی تولید بهره مند گردد. فلج کردن و تضییع نیروی نیمی از افراد جامعه هم بر خلاف حق طبیعی فردی زن است و هم بر خلاف حق جامعه.
وضعیت موجود زنان در جهان امروز از عدم تحقق بسیاری از اهداف مورد توافق در سطوح ملی و بین المللی حکایت می کند و بیانگر این واقعیت است که بهبود وضعیت زنان و ارتقا به مقام و جایگاه آنان نیازمند راهکارها، ابتکارات و تدابیری فراتر از آنچه تا کنون ارائه شده است، می باشد.
ایجاد موزه هنری زنان نه تنها آنان را وادار می کند که وارد عرصه های مختلف اجتماع شوند بلکه موجب می گردد که در شرایط کنونی که هنوز جوامع خود را از سلطه های مردانه رها نکرده اند و شرایط یکسانی همچون مردان برای زنان قائل نیستند؛انگیزه ای در بانوان به وجود آوریم که به رقابت بپردازند و هنر، این عنصر و یار دیرینه بشر را به سوی کمال هدایت کنند. این عمل میسر نیست مگر با یاری و کمک مردان در کنار زنان.
در همین جا نیز دوباره متذکر می شوم که نه تنها امریکا به عنوان اولین کشوری که اقدام به تاسیس این موزه کرده است، بلکه تمامی کشورها در دنیای امروزی که هنوز ریشه های مردسالاری در تمام جوامع رخنه دارد، برای اثبات هویت وجودی و استعداد های شگرف زنان نیازمند تاسیس چنین موزه ای می باشند.
با تمام تفاسیر ذکر شده اکنون به برشمردن برخی از دلایل لزوم احداث موزه هنری زنان ایران می پردازیم:
۱. حفظ و نگهداری آثار هنری زنان ایران
۲. امکان دیدار مردم و انتقال دانش بشری در زمینه هنر
۳. معرفی بانوان ایرانی به عنوان فعالین در عرصه هنری
۴. حفظ هنر ایران
۵. ایجاد انگیزه و خلاقیت در زنان دیگر برای خلق هنر
۶. روشن نمودن زوایای تاریک فرهنگ و تمدن ایران
۷. فرهنگ سازی:
فرآیند ارتقاء و اعتلای شئون گوناگون فرهنگ جامعه در راستای اهداف و مقاصد مطلوب را توسعه فرهنگی می نامند که بستر و زمینه مناسب را برای رشد و تعالی انسان ها فراهم می سازد.
نقشی که فرهنگ برای جنس زن و مرد در هر جامعه تعیین می کند به دلیل تآثیر اجتماعی خودباوری او را، در اجرای نقش تقویت می کند. پر واضح است که عدم تآیید اجتماعی نقش های جدید جنسیتی توسط جامعه که بر اثر رسوبات فرهنگی و دیدگاه های سنتی حاکم است، خودباوری آن جنس را تضعیف نموده و لذا نقش وی را در بالفعل کردن توانایی هایش به تعویق انداخته یا مانع می گردد.
این ارتقاء مدیون هنر است. به واسطه اتصال هر ۷ هنر نام برده شده است که پایه های فرهنگی هر قوم و ملتی ریخته شده و در زمان حال قوم و ملت ها تآثیر گذار بوده است.
۸. آموزش مادران برای تربیت فرزندانی هنرمند و هنردوست
۹. هنر درمانی برای بانوان ایران
هنردرمانی رشته ای است که در آن با خلق یا مشاهده یک اثر هنری از طریق دریافت و بیان احساسات شخص، برای کمک به او استفاده می شود.
۱۰. ایجاد نشاط در بانوان و انعکاس آن در خانواده های ایرانی
۱۱. کشف استعداد بانوان ایران زمین
۱۲. ایجاد یک منبع درآمد از طریق هنر برای بانوان ایران
۱۳. پر کردن اوقات فراغت بانوان ایران به وسیله هنر ایرانی
۱۴. ایجاد نمایشگاهی از آثار هنری بانوان و یا هر موضوعی که بازتابی زنانه داشته باشد
۱۵. ایجاد یک مکان تفریحی، تحقیقی و علمی نو در شهر
۱۶. نگاهی به هنر زنان در ابعاد گوناگون در تمامی عرصه ها
۱۷. ایجاد انگیزه ی پژوهش، مطالعه در بانوان در زمینه هنر
۱۸. زنان را از کنج خانه در آورده و وارد عرصه عمومی کنیم