چاه های نیمه رها شده، کارگران بیکار

نویسنده

حمید احدی

دو روز بعد از دعوت رییس مجمع تشخیص مصلحت ایران از آمریکا برای مذاکره و حل مسائل فیمابین در هر شکل و سطح، و در حالی که دولت احمدی نژاد در این باره سکوت کرده و دولت آمریکا هم هنوز پاسخ مثبتی به این پیشنهاد نداده، کارشناسان معتقدند روز به روز فشار بر اقتصاد کشور به ویژه صنایع نفت و گاز، که تنها بند حیات جمهوری اسلامی است بیش تر می شود. تخفیف ها و ارزان فروشی ها، جایزه ها و بخشش ها برای جلب شریک و مشتری بیش تر می شود. آخرین نمونه شرکت ژاپنی آینیکس و صنایع نفت و گاز.

چند سالی از پایان جنگ ایران و عراق نگذشته، صدمه هائی که در طول آن جنگ بر صنایع نفت ایران وارد آمده بود شناسائی شد. تصمیم های دولت نشان داد که قصد دارد ضایعات وارده را جبران کند و به سرعت جای خود را در بازار بین المللی دوباره به دست آورد، به علت بهای اندک نفت، سرمایه لازم بود آن هم از بازارهای پولی جهان فراهم شد.

اما با گذشت ده سال از آن تاریخ و در حالی که بهای نفت و درآمد ایران به چند برابر رسیده و نیازی به دریافت وام و اعتبار ندارد، تحریم هائی که به پشتوانه قطعنامه های شورای امنیت و یا فشارهای آمریکا علیه ایران اعمال شده به دوران خوش همکاری های بین المللی برای رشد صنعتی و بازسازی کشور پایان داده است.

انتشار خبرهای هر روزه از تصمیم بانک های بزرگ چهانی در صرف نظر کردن از معاملات شیرین و پرسود با ایران، خارج شدن گام به گام موسسات بزرگ اقتصادی حتی از صنایع نفت و گاز کشور که تصور می رفت آخرین جائی است که شریک و مشتری خود را از دست می دهد نشان دهنده آن است که دیگر پوشاندن اثر تحریم ها غیرممکن است. چنان که ماه گذشته سرانجام دولت در شکایتی به سازمان جهانی هوانوردی چیزی را که همواره پنهان می کرد، به بیان کشید و اظهار داشت که تحریم قطعات هواپیما توسط آمریکا صنعت هوانوردی و در نتیجه جان مردم ایران را به خطر انداخته است. آخرین بار گروهی که هم اکنون از تشکیل دهندگان دولت احمدی نژاد به حساب می آیند با مقابله سنگین با آقای خرم وزیر راه دولت خاتمی وی را به علت آن که آشکار گفته بود علت سقوط ها چیست از وزارت برکنار کردند. سال گذشته هم وقتی که محمد خاتمی رییس جمهور از شرکت آمریکا در “جنایت” کشته شدن مردم در سقوط هواپیما های مسافری گفت باز هم روزنامه های هوادار دولت قلم به طعنه برداشتند که چرا وی “دل مومنان” را خالی می کند. اما اینک گویا چاره ای نیست.

تکذیب تکراری

در صنایع نفت و گاز هم کماکان وضعیت مشابه بوده. اعضای دولت و حتی وزیر نفتی که دو روز قبل برکنار شد، پیاپی تکرار کردند که تحریم ها هیچ اثری در وضعیت این صنعت نگذاشته است. در حالی که به شهادت چند نماینده مجلس در جنوب کشور، تحریم ها بسیاری از پروژه های بزرگ را تعطیل کرده و عده زیادی به بیکاران اضافه شده اند که آشکارترینشان عسلویه است که اولین جائی بود که محمود احمدی نژاد در نقش رییس جمهور بدان جا سفر کرد و جون با خیل بیکاران روبرو شد دستور داد همه طلب آن ها پرداخت شود. هنوز زود بود که مدیران با تجربه بپرسند از کجا. به هر حال حقوق این عده از کارگران بیکار شده از صندوق دولت پرداخت شد اما دولت احمدی نژاد که همان جا وعده داده بود که منطقه را بهشت کند و مشاورانش هم این وعده را تائید کرده بود بعد از دو سال اینک ناگزیر پذیرفته که نه تنها بربیکاری چیره نشده، بلکه از پنجاه هزار کارگر شاغل در آخر دولت خاتمی در عسلویه، بیش از نیمی بیکار شده اند و اینک 28 هزار نفر در آن جا به کاری مشغولند که با رفتن شریکان خارجی اینده ای برای آن متصور نیست.

از جمله بزرگ ترین تجربیاتی که به گفته کارشناسان دولت بعد از دو سال به دست آورده کمک به صنایع کوچک و “زودبازده” است که بخش عمده از اعتبارات دولت را به خود اختصاص داده و چاره ای هم نبوده در غیاب شرکت های بزرگ که امکان زنده ماندن ندارند همین تنها راه منحصر بود. عملی که ممکن است در کوتاه مدت از فشار بیکاران بیفزاید اما رشد اقتصادی به دست نمی آید و تورم هم به گفته کارشناسان اقتصادی سرعت می گیرد.

گزارش منابع بزرگ بین المللی نشان می دهد اما دعوت ایران از موسسات صاحب نام رشته نفت و گاز که بعضی از آن ها در زمینه هائی انحصار امکانات و تاسیسات و تجهیزات را در دست دارند، که از اوایل دهه هفتاد امکان پذیر شده بود و موسساتی مانند شل، توتال، بریتیش پترولیوم، آجیب و حتی موسسات آمریکائی مانند هالی برتون و اکسون نیز راه هائی جسته و وارد بازار شیرین شمال خلیج فارس شده بود در دو سال گذشته به شتاب در حال تهی شدن است. به آخرین گزارش اکونومیست لندن بازسازی چاه های به اصطلاح “زخمی” و رها شده نفت که تعداد آن را به سه هزار تخمین زده و زیان آن را به حدود چهارصد میلیارد دلار برآورد کرده اند، نیز هنوز پایان نگرفته بود که دور تازه مخاصمه ایران و آمریکا آغاز شد.

بی فایده است

رسانه های معتبر نفتی گزارش می دهند که دولت ایران می کوشد با انتشار اخبار روز به روز درباره کشف ذخایر تازه نفت و گاز، جهانیان را به شرکت در مناقصه های شرکت نفت دعوت کند، اما اتفاقی که همیشگی است حضور اولیه شرکت هائی است که معمولا دست دوم هستند و شرکت های اصلی را پشت در دارند. اما همه این ها در مراحل بعدی با اولین اخطارهای آمریکا صحنه را ترک می کنند. گرچه شرکت های اروپائی در سال های نخست تهدیدهای آمریکا را ندیده گرفتند اما با رخدادهای تازه و از جمله بحران هسته ای ایران با آمریکا و کشورهای بزرگ صنعتی، کم کم حضور این شرکت ها در عرصه داخلی کمرنگ شد و ابتکارهائی مانند ایجاد شرکت های واسطه مانند پتروپارس که بتواند به عنوان بخش خصوصی خود را به ثبت برساند و طرف معامله شرکت های بزرگ بین المللی شود و منع ها و تحریم ها را دور بزند، هم در طول زمان بی فایده شد.

به گفته ناظران و کارشناسان در دو سال اخیر عملا صحنه صنایع نفتی کشور تبدیل به منطقه ای نظامی شده چون که حکومت به عنوان آخرین راه حل به ایجاد موسسات واسطه توسط سپاه پاسداران متوسل شد که بتوانند با حفظ نظم و پنهانکاری، شرایط دشوار فعلی را به نتیجه برسانند. شرکت های سپاه، جانشین شرکت های واسطه ای مانند پتروپارس و کیش اورینتال شدند که در دولت هاشمی به وجود آمدند و در دوره ای هم توانستند تحریم ها را دور بزنند.

این کارشناسان معتقدند آن چه دور از چشم مردم ایران در صنایع نفت و گاز می گذرد دردناک ترین بخش فشار اقتصادی است که آن ها تحمل می کنند، در حالی که سراسر خاورمیانه کشورهای صاحب نفت و کشورهائی که توانستند از موقعیت واسطگی استفاده کنند، سرنوشت مردم خود را تغییر دادند. از جمله مهم ترین بدون نفت ها که زندگی شان از قبل بالارفتن بهای نفت، و غیبت ایران از عرصه بین المللی دگرگون شد دوبی و ترکیه را می توان نام برد. این دو کشور از نظر درآمد سرانه و بهبود وضعیت زندگی مردم شباهتی به وضعیت خود در بیست سال گذشته ندارند. و حسرت ایرانیانی که به این مناطق سفر می کنند هر روز گسترده تر می شود.

سیر فشار بر اقتصاد ایران به قصد وادار کردن ایران به تسلیم در برابر خواست بین المللی، در سال گذشته نسبت مستقیمی داشته است، با پیش برد سیاست فرسایشی آمریکا که در آخرین مرحله آن روسیه هم اعلام داشت که نیروگاه هسته ای بوشهر را تمام نمی کند. در همین ارتباط، اخیرا به سفارش دولت روزنامه های تهران خبری همشکل را منتشر کردند دال بر این که ایران ممکن است به دادگاه حقوقی لاهه از روسیه شکایت کند، چرا که بیست و پنج سال با دریافت هزینه ای [که گفته می شود معادل هشتصد میلیون دلار است و بنا بر بعضی محاسبات این تنها پرداخت مستقیم است و تخفیف های دیگری که به همین منظور به روسیه داده شده در این محاسبه نیست] عملا بوشهر ار وجه المصالحه خود با آمریکا قرار داده و به نوشته یک طنز نویس ایرانی به اندازه سه برابر ارزش آن از دنیا باج گرفته است.

یک نمونه: آزادگان

نمونه شرکت ژاپنی اینبکس که ده سال قبل با اصرار زیاد و با کنار زدن رقیبان فرانسوی و هلندی وارد صحنه صنایع نفتی ایران شد می تواند نمونه ای از اتفاقی باشد که بر سر مشارکت های خارجی ایران آمده است.

اینپکس و توافقنامه این شرکت ژاپنی برای توسعه میدان آزادگان، ماجرایی طولا‌نی و پرفراز و نشیب را پشت سر گذاشت؛ این میدانی است که در برابر چشم های حسرت زده و فقیر مردم جنوب ایران، گاز و نفتش توسط شرکت های آمریکائی و اروپائی از طریق قراردادهائی با قطر برده می شود. سال هاست که در بخش ایران تنها کاری که صورت می گیرد به آتش کشیدن گه گاه این موجودی پرارزش است که حتی گاهی کارشناسان حاضر در جنوب خلیخ فارس را به حسرت دچار می کند.

اینپکس از اولین موسسات ژاپنی بود که با تهدید های آرام آمریکا روبرو شد. سرمایه گذاری وسیع این شرکت در آمریکا و بستگی اش به بازار آن کشور مانع از آن می شد که در برابر خواست آمریکائی ها جواب منفی بدهد. اما به وقت گذرانی رو آورد - همان کاری که بیش تر شرکت های حاضر در مناطق نفتی ایران در پیش گرفتند تا شاید زمان کمک به حل بحران کند - تا روزی در مهرماه 85 که وزیر نفت در جمع خبرنگاران به صراحت اعلا‌م کرد بازگشتی برای اینپکس متصور نیست. و این آغاز روند سپردن کارها به موسسات وابسته به سپاه پاسداران بود.

منتها کارشناسان ایرانی با پیشنهاد سهمی ده در صدی در پروژه ای که روزگاری تمام آن متعلق به این شرکت ژاپنی بود راهی اندیشیدند تا شاید بتوانند از آن طریق به تکنولوژی برتر آن ها دست داشته باشند و با ترفندهائی اینپکس را نگاه دارند. شرکت ژاپنی هم با امید آن که در کار بماند و در آینده بهتر سر صف باشد، این پیشنهاد را با شوق پذیرفت. شرکت های پیمانکار وابسته به سپاه در ادامه کار چندان که دریافتند این کار به تنهائی از عهده شان خارج است این آواز را سر دادند که اینبکس می تواند سهم خود را افزایش دهد. همزمان گفتگوهائی برای پیشنهادهای شیرین تر به قصد جذب ژاپنی ها درگیر شد. اما هر بار آمریکا نگذاشت.

در غیاب مدیران عمده اینبکس، بالاترین مقامی که در تهران مانده ماساکی اوشیکوست که در تمام این مدت از دست خبرنگاران فرار کرد تا هفته پیش که به عنوان ‌قائم مقام نماینده اینپکس در تهران به سئوالات خبرنگار ایسنا پاسخ داد.

خبرنگار پرسید آیا بعد از پروژه آزادگان که سهم شما در آن به 10 درصد کاهش پیدا کرده، طرح یا پروژه دیگری را در ایران پیگیری می‌کنید؟ اوشیکو گفت : هیچ طرح دیگری نداریم و تنها فعالیت ما در ایران به پروژه آزادگان مربوط می‌شود؛ ما سهم این پروژه را در اختیار داریم و سهم بسیار بسیار کوچکی در پروژه سروش و نوروز داریم که کار فازهای عملیاتی ساخت سروش و نوروز تمام شده است و بنابراین ما فعالیتی در این بخش نخواهیم داشت. از سوی دیگر، از آنجا که در آزادگان سهم 10 درصدی داریم، در کنار اپراتور در این پروژه حضور داریم. .

خبرنگار از مدیر ژاپنی خواست علت کنار رفتن از این طرح رابگوید که پاسخ شنید از لحاظ محرمانه بودن موضوعات نمی‌توانم به سوال شما پاسخ بدهم. خبرنگار بر اصرار افزود و گفت بیان جزئیات محرمانه طرح را از جانب شما خواستار نشدم، تنها موضوع این بود که دلیل عمده تصمیم خود را بیان کنید؛ آیا همان‌طور که برخی رسانه‌های ژاپنی مطرح‌می‌کردند، ریسک‌های سیاسی در این امر دخیل بوده، یا دلا‌یل دیگری در موضع‌گیری شما نقش داشته ‌است؟


مدیر ژاپنی گفت همان طور که به شما گفتم، مسائل سیاسی و همچنین عوامل مالی و البته تامین امنیت پروژه در کنار بسیاری مسائل دیگر تمام چیزی است که اکنون می‌توانم به شما بگویم. خبرنگار پرسید اگر تمام مسائلی که ذکر می‌کنید شما را از حضور در آزادگان منصرف کرد، چرا اینپکس 10 درصد از سهم این پروژه را برای خود حفظ کرد .اوشینکو گفت یکی از دلا‌یل این مسئله این بود که می‌دانیم ایران دومین کشور بزرگ تولیدکننده نفت در اوپک است، بنابراین ما فرصت‌های آینده را در نظر حفظ کرده‌ایم. این دلیلی است که تصمیم گرفتیم حداقل دسترسی را برای خود حفظ کنیم.

در گام بعدی خبرنگار ایسنا سئوال کرده شما به عنوان سرمایه‌گذار خارجی چه اقداماتی را برای جذابتر کردن این صنعت و جذب سرمایه‌گذاری خارجی لا‌زم می‌دانید؟ موانع را در چه می‌بینید. پاسخ مدیر ژاپنی است که گفته من فکر نمی‌کنم ایران قصد داشته باشد این قراردادها را چندان برای سرمایه‌گذاران خارجی جذاب کند.

خبرنگار ایسنا پرسیده آیا فکر می‌کنید درست است فشارهای سیاسی بین کشورها به بخش‌های دیگر از جمله نفت گاز منتقل شود و در شرایطی که تقاضای نفتی جهان روز به روز در حال افزایش است، به دنبال محدود کردن سرمایه‌گذاری در بخش نفت یک ‌کشور باشیم؟

جواب مدیر ژاپنی این است تا جایی که من می‌دانم، در شرایط حاضر هیچ یک از کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی اخیرا وامهای میان‌مدت به ایران نداده‌اند و آنها با یکدیگر در تماس هستند که این مسئله نه تنها صنایع نفت و گاز، بلکه هر صنعت دیگری که به وام‌های بلندمدت یا میان مدت احتیاج دارد را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

نمونه دوم: پارس جنوبی

سال گذشته ایران در ماراتن برداشت از میدان گازی پارس جنوبی با قطر برابر بود. این خبر را اکبر ترکان، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس سال گذشته و تاکید کرد: “تا سال 2012 برداشت ما از این میدان با هرچه که تاکنون قطر برداشت کرده است مساوی خواهد شد و از این بابت جای نگرانی نخواهد بود.”

اما روزنامه سرمایه دیروز از قول یک مقام آ‌گاه در منطقهء ویژهء اقتصادی انرژی پارس از پیشی گرفتن قطری‌ها در برداشت از میدان گاز پارس جنوبی در سال‌جاری خبر داد و گفت: “در سال گذشته بالاخره ایران و قطر با برداشت روزانه 125 میلیون مترمکعب گاز از میدان پارس جنوبی با یکدیگر برابر شدند اما امسال با توجه به این‌که ایران در به بهره‌برداری رساندن پنج فاز شش، هفت، هشت، 9 و 10 پارس جنوبی با تاخیر مواجه است روزانه حدود 50 میلیون مترمکعب در برداشت گاز از قطر عقب افتاده است.”

منطقه ویژه اقتصادی - انرژی پارس در اولین سال دولت خاتمی در مساحتی حدود 10 هزار هکتار تاسیس شد تا ایران با احداث پالایشگاه گاز در این منطقه بتواند سهم خود را از حوزهء گازی پارس‌جنوبی برداشت کند و این در حالی بود که قطر ده سال قبل با دعوت از شرکت های بزرگ آمریکائی و اروپا مشغول برنامه ریزی برای برداشت از همین خزینه شده بود. هدف ایران از احداث 28 فاز پالایشگاهی در این منطقه رسیدن به برداشت گاز تقریبا روزانه 900 میلیون مترمکعب بود که در سال آخر دولت خاتمی دست داد و در نتیجه در سال گذشته ایران و قطر برابر شدند. اما این وضعیت اکنون، در زمان دولت احمدی نژاد، کاملا تغییر کرده است.