با قطعی شدن عدم کاندیدا توری آقای خاتمی، از این پس فضای مه آلود صحنه نمایش قابل تشخیص می شود.حالا دیگر چهره بازیگران اصلی به چشم خواهد آمد، خاصه که تا چند روز آینده با اعلام قطعی شدن نیامدن هاشمی رفسنجانی هم این صحنه نور باران می گردد.تا آن موقع منتخب نظام و رهبری هم به راحتی قابل تشخیص می گردد وسپس در وقت مقرر پرده بالا می رود و نمایش همچون دوره های گذشته آغاز می شود. این بار البته برای هیجان بیشتر، قیل و قال دولت (احمدی نژاد ) هم بعنوان چاشنی به ماجرا اضافه می شود و سرانجام همه شگفت زده شاهد بیرون آمدن دولت خدمتگزار دیگری از صندوق های رای خواهیم بود و نمایش به پایان می رسد.بعد هم پرده را پائین می کشند تا نخود، نخود، هر که رود خانه خود.
می گویند انتخابات مهمترین فصل سیاست است، و مهمتر اینکه نمایشگر درک بازیگران سیاسی از مقوله سیاست است، از این رو همه طیف های سیاسی، انتخابات را دروازه مهم ورود به سیاست میدانند. اما درکشور ما، خاصه از آن زمان که ماهیت شوم نظام برای مردم از پرده برون افتاد، انتخابات به مثابه ابزاری در آمد که ازیک سو، نظام حاکم با برگزاری نمایشی این نماد دمکراسی، همواره قصد داشته از آن قبایی مردمی بر قامت استبدادی خود بپوشاند و از سوی دیگروسیله ا ی برای ابراز مخالفت اپوزیسیون با حاکمیت شده که با ترغیب مردم به عدم حضور در این شعبده، نه تنها مخالفت خود را با دستگاه حاکمه به نمایش گذارند بلکه در رقابت با حاکمیت، قدرت تاثیر گذاری خود را به رخ نظام کشند؛ که هر دو سوهیچگاه موفق نبوده اند.
در این دوره از انتخابات هم ماجرا بر همین منوال است ضمن اینکه اینبارنظام حاکم، مجهز تراز قبل، خود را آماده این نبرد کرده چراکه بر خلاف دوره های پیشین، این دوره از انتخابات برای سران جمهوری اسلامی حکم گذشتن از پل صراط را دارد.از یک سو مناقشات برون مرزی و فشار جامعه بین الملل بر سر مسئله هسته ای و ازسوی دیگر نارضایتی ملت از گرانی ها و بی ثباتی اقتصادی، چنان عرصه را برای حاکمان تنگ کرده که کاربرد برون مرزی این شعبده بیش از هر دوره مورد نظر حکومت است. طرفه آنکه اقتدار و صلابت پوشالی رهبری نظام هم، با تقلب در انتخابات سال 88، علاوه بر ملت ایران در نزد جامعه بین الملل نیز زیر سئوال رفته. از این رو از “آقا” گرفته تا بیت وعمله گان نظام همگی تلاش می کنند در این دوره با برگذاری انتخاباتی چشمگیر وبدون حاشیه آب رفته را به جوی باز گردانند.
میگویند سلطان محمود غزنوی دستور داد تا بگردند و فردی را که در حماقت از دیگران گوی سبقت ربوده است، پیدا کنند و به خدمتش بیاورند. ملازمان مدت ها گشتند تا بر حسب اتفاق شخصی را دیدند که بر شاخ درختی نشسته بود و با تبری در دست به بیخ شاخه می زد تا آن را قطع کند. ملازمان سلطان با خود گفتند از این شخص احمق ترپیدا نمی شود. او را گرفتند به خدمت سلطان بردند و عمل احمقانه اش را درمقابل خودش برای سلطان بازگو کردند، اما مرد احمق بعد از آنکه سخن ملازمان شاه تمام شد رو به سلطان محمود کرد وگفت: “اینان اشتباه گرفته اند.باید شما را می گرفتند، چون احمق تر از من سلطان است که با دست خودش با تیشه ظلم و تعدی، ریشه رعیت را که بنیاد و بیخ درخت حکومتش هستند، قطع می کند.”
حالا حکایت آقای خامنه ای است که در حالی برای به رخ کشیدن مشروعیت نظام و اقتدار از دست رفته خود به جهانیان، در صدد برگزاری انتخابات شکوهمند و پرصلابت است که بنا بر تازه ترین اطلاع رسانی گزارشگران بدون مرز هم اکنون 52 روزنامهنگار و وب نگار در زندان های نظام محبوس هستند. و درست یک ماه و نیم پیش از برگزاری همین انتخابات، از طریق وزارت اطلاعات حکومت غیرپاسخگوی خود، بسیاری از روزنامهنگاران، وبنگاران و مسئولان رسانهها را برای تفهیم خطوط قرمز و رعایت موارد ممنوع الانتشار در انتخابات احضار می کند واز قضا جهانی هم از این بگیرو به بند با اطلاع است. آنچنانکه همه عالم میدانند این انتخابات نه تنها مورد تائید مردم نیست بلکه فاقد استاندارد های یک انتخابات آزاد است به ویژه آنکه در این دوره، بر خلاف دوره های پیشین که دست کم تنور شعبده انتخابات با حضور سلایق سیاسی دگراندیش گرم می شد، این بارحتی آن ها هم وجود ندارند واکثر دگر اندیشان یا محبور به ترک وطن شده اند و یا در حبس و تادیب بسر می برند.حالا بر پایه چه استدلالی، آن هم با وجود چنین حماقتی قصد دارند، جهانی را بفریبند تا باور کند این نظام و رهبری آن در نزد ملت ایران مشروعیت دارند، خدا آگاه است و بس؛ که این بی گمان جز خود فریبی، ناشی از حماقت نمی تواند باشد.
و اما چرا اپوزیسیون همواره با تحریم این شعبده ناکام بوده است؟ فرزانه ای می گفت اگر ملت ایران یک باربه معنای واقعی کلمه طعم شیرین انتخابات آزاد، این مهمترین نماد دمکراسی، را تجربه می کرد امروز نه به چنین دامی گرفتار می شد ونه گروه های اپوزیسیون، مجبور بودند برای ترغیب ملت به یک عمل معترضانه مدنی و مرسوم در جهان آزاد، به نوشتن صد ها مقاله وصدور ده ها بیانیه روی آورند؛ بلکه مردم خوداین شعبده را تحریم می کردند، اما ازآنجائی که تصرف کنندگان انقلاب ۵۷، درست بعد از پیروزی خود با براه انداختن اولین قرعه کشی بنام برگزاری اولین انتخابات آزاد، ملت انقلاب زده را با توهم رسیدن به آزادی، اسیر خود کردند، ملت ایران تا به امروز از نعمت لمس آزادی در فرایند برگزاری یک انتخابات آزاد محروم مانده است. طرفه آنکه هنوزطیف وسیعی از اقشار جامعه، آن اولین مراسم قرعه کشی کذایی را که منجر بر تسلط گروهی چپاولگر بر کشورمان گردید، نمونه ای از یک انتخابات آزاد می دانندوبا دیدن صندوق های رای، به غروری کاذب گرفتار می شوند غافل که در همه ۳۳ ساله گذشته عروسکان خیمه شب بازی این شعبده بازان بوده اند.